تاریخ انتشار: ۲۲ تیر ۱۳۸۶ - ۰۴:۵۰

سهند صادقی بهمنی: به مناسبت سالروز درگذشت شیخ انصاری‌.

قرن دوازدهم هجری در حالی به پایان رسید که وحید بهبهانی توانست پس از ضعفی که در دوره اخباریان در امر اجتهاد پدید آمد، استنباط را به تدریج به کمال خویش نزدیک کند.

مباحثی چون: «اجتهاد و تقلید»، «ضرورت وجودی علم اصول فقه»، «حجیت ظن»، «اصول عملیه» و در نهایت «حجیت دلیل عقلی» در استنباط استقلالی احکام تکلیفی و وضعی، خمیر‌مایه بحث اصولیونی همچون وحید بهبهانی و اخباریانی مانند شیخ نعمت‌الله جزائری، شاگرد علامه مجلسی و شیخ یوسف بحرانی صاحب «حدائق الناظره» را تشکیل می‌‌داد، که در نهایت این مباحثه با غلبه همه‌جانبه اصولیون به پایان رسید.

بر این  اساس می‌‌توان زمینه‌های طرح مباحث دقیق شیخ انصاری را در دوره‌ای پیش از ایشان جستجو کرد. مرتضی فرزند محمدامین در سال 1214 ه.ق در سرزمین عالمان ربانی، خوزستان و در شهر دزفول به دنیا آمد.  شیخ مقدمات، سطح و درس خارج را نزد عموی خویش، شیخ حسین انصاری گذرانید و به اجتهاد مطلق نائل آمد. پس از آن شیخ ، راهی نجف اشرف شد و اندکی در دروس بزرگان و البته برای نقد حاضر گردید.

پس از فوت شیخ محمدحسن نجفی (صاحب جواهر) در سال 1266 ه.ق  شیخ انصاری  به اجماع بزرگان نجف اشرف به مقام والای مرجعیت کلیه بلاد اسلام رسید.

 زهد، ورع و تقوای  وی مثال‌زدنی بود. با آنکه تمامی وجوهات جهان تشیع آن روزگار به سوی ایشان سرازیر بود. ولی به هنگام وفات، هزینه مجلس ترحیم  وی  را یکی از متمکنان، متکفل شد. گویند ماترک شیخ(ره)، هفده تومان بود که به همین مقدار نیز،  قرض داشتند!

 فقه شیخ  انصاری  کاملا مبتنی بر اصول روش‌شناسی فهم متون دینی است؛ امری که کمتر رعایت آن در میان کتب فقهی فریقین مشاهده می‌‌شود. علم اصول در اتقان و دقت در آثار شیخ اعظم، به غایت به کمال خویش نزدیک می‌‌شود، به گونه‌ای که فقهای پس از او مدعی‌اند به عمق و استحکام مطالب وی نتوان افزود. دقت بی‌مانند و تحقیق بی‌نظیر در به کار بردن مسائل اصولی در فروع فقهی و نیز استفاده از ادله عقلی و منطقی در فقه در آثار وی به هیچ وجه قابل مقایسه با دوره‌های پیش از او نیست.

 به  گونه‌ای که روش و شیوه ابتکاری شیخ الگوی متاخران است. وی گرچه در جای جای مکتوبات خود، آرا و نظریات اخباریون را مورد انتقاد قرار می‌‌دهد و بر حجیت عقل در استنباط احکام تاکید می‌‌ورزد، اما تحت تاثیر اخباریون به طرح برخی از مطالب نیز پرداخته است. شاهکار شیخ انصاری اما در نحوه ورود به علم اصول رخ داده است. او ابتدا به دلیل حصر عقلی، نسبت مکلف را به احکام شرعی به سه حالت روانی؛ یقین ( علم)، ظن و شک تقسیم می‌‌کند.

سپس به تناسب هر یک از این حالات به مباحث مربوط می‌‌پردازد. شیخ انصاری قطع را کاشفیت ذاتی در واقع می‌‌داند و حجیت را از لوازم ذاتی علم به شمار می‌‌آورد. بنابراین پس از حصول قطع به نظر وی حالت منتظره‌ای باقی نمی‌ماند.  یکی از ویژگی‌های شیخ انصاری تربیت مجتهدان فراوان در دامان وی  است.

سید مجدد شیرازی، شیخ جعفر شوشتری، میرزا حبیب‌الله رشتی و مهم‌تر از همه، آخوند محمدکاظم خراسانی صاحب کفایه‌الاصول، نام‌هایی هستند که در میان سیاهه شاگردان شیخ دیده می‌‌شوند. از شیخ  آثار فراوانی بر جای مانده است.

فرائد الاصول (رسائل) و مکاسب دو کتاب اصولی و فقهی شیخ هستند که حاوی نظریات بدیع ایشان‌اند که امروزه در سطوح عالی حوزه علمیه مورد تدریس بزرگانند. کثرت شروح و حواشی مکتوب بر این دو اثر، این نکته را به خوبی نشان می‌‌دهد. شیخ پس از شصت و هفت سال زندگی با برکت در سال 1281 ه.ق در نجف اشرف وفات یافت. دوران پانزده ساله مرجعیت  وی  را درخشان‌ترین دوران فقه معاصر، باید دانست.

برچسب‌ها