1- قرآن و اهلبيت، اسباب نجات در ظلمات. قرآن ميفرمايد: «كَظُلُماتٍ في بَحْر لُجِّي» تاريكي در دريا با تاريكي در زمين فرق ميكند. تاريكي در زمين فقط چراغ ميخواهيم. در دريا هم چراغ ميخواهيم هم كشتي. حديث داريم «ان الحسين مصباح الهدي» امام حسين چراغ است. بعد ميگويد و كشتي نجات.
2- شكايت پيامبر از مسلمانان در قيامت. «وَ قالَ الرَّسُولُ يا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً» (فرقان/30) پيغمبر روز قيامت شكايت ميكند كه اين مردم قرآن را رها كردند. رسول يك آدم عادي نيست كه عصباني شود. رحمه للعالمين است. آن كسي كه رحمتش شامل همه هستي ميشود، شكايت ميكند. نزد چهكسي؟ خدا. چه وقت؟ روز خطر، روز قيامت. چطور شكايت ميكند. ميگويد: «اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ» يعني تو فهميدي و به قرآن بياعتنايي كردي.
3- عمل برخلاف قرآن، نشانه مهجور بودن قرآن. كشورهاي همسايه ما نميدانند رابطه با اسرائيل نهي قرآن است. ميفهمند اسرائيل است، ميفهمند دشمن مسلمانهاست. باز با او رفيق ميشوند. مگر ما مسلمان نيستيم؟ «وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقي إِلَيْكُمُ السَّلامَ لَسْتَ مُؤْمِنا» (نساء/94) كسي كه ميگويد: من مسلمان هستم، حق نداري بگويي نيستي. شيعه ميگويد: «اشهد ان لا اله الاالله» و «اشهد ان محمداً رسولالله» پس چرا تكفيريها كشتن شيعه را لازم و واجب ميدانند. مگر قرآن نميگويد: كسي كه ربا بخورد با خدا جنگ كرده است؟ پس چرا شما ميگويي: اينقدر ميدهم، اينقدر بده!
4- رمضان،ماه تدبر در قرآن. تلاوت، حفظ و تجويد قرآن تكان خوبي خورده است. ولي تدبر و فهم قرآن هنوز مانده است.
5- آثار اولياي خدا مايه آرامش مردم. حضرت موسي وقتي متولد شد، چون به فرعون گفته بودند امسال پسري به دنيا ميآيد كه كاخ تو را زير و رو ميكند، دستور داد هر زني پسر زاييد بكشيد. مادر موسي ترسيد. خدا به او وحي كرد اين را شير بدهد، در جعبه بگذارد و در دريا بيندازد. آن جعبه چون جان موسي را نجات داده بود، به آن تابوت ميگويند. تابوت يعني صندوق چوبي. اين جعبه نزد يهوديها عزيز بود و يك نفر آن را دزديد. پيغمبر گفت: آن جعبهاي كه دهها سال است دزديدند، امروز فرشتهها اين جعبه را ميآورند. اين علامت اين است كه خدا گفته طالوت فرمانده باشد. قرآن ميگويد: «فيهِ سَكينَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ» در اين صندوق يك آرامشي است. چون يادگارهاي موسي و هارون در آن است.