همشهری آنلاین: دری را گشوده اند به وسعت دامنه اجابت، سفره ای را گسترده اند به بی کرانگی یک دعوت عاشقانه، سلامی را منتظر نشسته اند به نیازمندی یک بنده، یک عبد ضعیف، یک عاشقِ مسکین، یک من و یک توِ محتاج، رخصت داده اند به نجیبانه ترین نگاه معصومی که پناهی جز این آستان غنی نیافته است.

به گزارش ايرنا روز اول ماه مبارک رمضان بود، چیزی تا افطار نمانده بود، برادرم بی حال روی تخت دراز کشیده و چشمانش را بسته بود، می‌دانستیم با اضافه وزن و علاقه وافری که به خوراکی ها دارد، روزه گرفتن برایش کمی سخت تر است.

مادرم در آشپزخانه مشغول آماده کردن بساط افطار بود، من هم کنترل تلویزیون را به دست گرفته بودم و بین شبکه‌ها می‌گشتم.

پدرم که تازه از راه رسیده بود، نان بربری را به دست مادرم داد و رو به من گفت: اذان هر پنج شبکه با هم پخش می‌شود، اینقدر این کانال، اون کانال نکن، لبخندی زدم و دست از سر تلویزیون برداشتم، سراغ مادرم رفتم تا کمی کمکش کنم.

مدت‌ها بود همه با هم سر یک سفره ننشسته بودیم، اذان که گفتند، برادرم بدون یک لحظه مکث، لیوان شیری را که از قبل آماده کرده بود سرکشید، پدرم زیر لب دعای افطار را زمزمه کرد و آرام گفت: قبول باشد.

این داستان ماه مبارکی است که هر سال فارغ از هر اتفاقی ما را دور هم جمع می کند، ماه مبارکی که آغاز و پایانش به دست طلوع و غروب خورشید رقم می خورد و هیچ قانونی جز قانون هستی آن را اداره نمی کند، ساعت افطارش به ساعت اضافه کاری اداره ربطی ندارد و ساعت سحرش پیر و جوان نمی شناسد، ماهی که فرصت می دهد هم به خودمان برسیم و با خودمان خلوت کنیم، هم جویای احوال آشنایانی شویم که قدیم ترها با آنها دوست بوده‌ایم.

ماه رمضان با آمدنش شیوه اغلب زندگی ها را دگرگون می‌کند، نوع تغذیه، الگوی استراحت و خواب، میزان ساعات کاری و حتی شیوه مصرف و خرید هم در این ماه تغییر می کند، در واقع تغییر در سبک زندگی، یکی از سوغاتی های این ماه است که می تواند زمینه ساز تغییرات دیگر شود.

  •  این سفره‌ها برای شما هم آشناست

از کمی قبل از غروب آفتاب، یک سفره با هزار رنگ چیده می‌شود، چای، شیرگرم، نان و پنیر و سبزی و گردو، گوجه و خیار، خرما، زولبیا و بامیه، شله زرد و سوپ تازه این بخش افطاری سفره است، نیم ساعت دیگر قرار است زرشک پلو و مرغ، پلو و خورش​ با سالاد فصل و سالاد شیرازی و ماست و خیار در همین سفره به زحمت جا پیدا کنند، سفره‌ای که برای پنج مهمان چیده شده است، اما کفاف 50 نفر را هم می‌دهد.

بیایید برای امسال در خانه قانونی وضع کنیم، سفره‌های افطاری ساده بیاندازیم، برای شام یک نوع غذا بیشتر درست نکنیم تا وقتی خویشاوندان را برای افطار دعوت می کنیم و آنها سادگی سفره را دیدند، خودشان هم، همین تصمیم را بگیرند.

بیایید با سادگی سفره، بگوییم که دوست داریم در ثواب روزه هایشان شریک شویم، بی هیچ تجمل و تکلفی، من می‌خواهم از خودم شروع کنم، شما چطور؟

  •  رمضان، بهار قرآن

روزی یک جزء قرائت قرآن؛ چند سالی بود که این قانون را همراه با تلویزیون یا رادیو اجرا می کردم، روز اول ماه مبارک قرآنم را از کتابخانه در می‌آوردم و کنار تلویزیون می‌گذاشتم، هر روز سر یک ساعت مشخص، می‌نشستم و یک جزء قرآنم را می‌خواندم.

امسال اما تصمیم دیگری گرفته‌ام، می‌خواهم هر روز چند صفحه قرآن، با معنی بخوانم، می‌خواهم به خودم اجازه دهم که قرآن در من اثر کند، می‌خواهم امسال شروعی شود برای اینکه در تمام سال قرآن بخوانم، هر سال از دیگران می‌شنوم قرآن خواندن باید با تدبر و اندیشه باشد، از شما چه پنهان که گاهی در مهمانی‌ها یا در جمع دوستان همین نکته را با لحنی آموزنده به آنها می گویم، اما دریغ از اینکه خودم انجامش دهم، ولی من امسال می‌خواهم از خودم شروع کنم، شما چطور؟

  •  ماهی برای بخشش

ماه رمضان ما را به خودمان نزدیک می کند، اجازه می دهد کمی زلال تر و شفاف تر به خودمان نگاه کنیم، با کمی صداقت، سهم مان را از تمام اتفاقات ریز و درشت پیدا کنیم، ببخشیم و برای بخشیده شدن به دیگران فرصت دهیم.

  •  فرصتی برای خلوت

از قبل از افطار شروع می شود، تا آخر شب هم ادامه دارد، تازه اگر تکراری‌هایش را هم بخواهید دنبال کنید تا وقت سحر می توانید پیش بروید، سریال‌های ماه رمضان را می‌گویم، دست صدا وسیما درد نکند، مبادا خیال کنید می‌خواهم زحمت آنها را زیر سووال ببرم، هرگز.

فقط می خواهم بگویم مبادا این سریال‌ها شما را غرق در تلویزیون کند، تا جاییکه یادتان برود، درهای آسمان در اولین شب ماه رمضان گشوده شده و تا آخرین شب بسته نمی‌شود، می‌خواهم بگویم حیف است که تمام ساعاتِ این ماه عزیز، پای تلویزیون بگذرد.

رمضان فرصتی است برای خلوت کردن با خود و فکر کردن درباره خداوند و خلقت و خویشتن، امسال می‌خواهم وقت های ماه رمضان امسالم را عادلانه تقسیم کنم، هم درونم را تماشا کنم و گاهی خلوت گزینم، هم بیرونم را ببینم و گاهی با دیگران همراه شوم، شما چطور؟

  •  خوردنی‌ها و نخوردنی‌ها

اگر تصمیم گرفته اید برای سحری کباب، جوجه کباب، ماهی، کوکو سبزی یا کتلت درست کنید، بهتر است در تصمیم تان تجدیدنظر کنید، زیرا این غذاها به دلیل خشکی، شما را دچار عطش می کنند.

بهتر است سراغ غذاهای دیرهضمی بروید که تا هشت ساعت در معده شما دوام می آورند، مثل حبوبات، غلات، خرما و حلیم (حالا راز آن صف های طولانی جلوی حلیم فروشی را فهمیدید) از موز و بادام هم غافل نشوید؛ با توجه به طولانی بودن روز تا دلتان می خواهد میوه، سبزی های آبدار، کاهو، خیار، هندوانه و خربزه بخورید.

اگر خوب دقت کنید می بینید که در این فهرست خبری از چای نیست، به این سبب که چای موجب افزایش میزان ادرار و دفع مواد معدنی مورد نیاز بدن، در طول روز می‌شود.

هنگام سحر دست از سر نمکدان بردارید و اینقدر روی غذاها یا میوه‌ها نمک نپاشید، این همه شوری برای دفع شدن نیاز به آب دارد.

  •  با یک نوشیدنی ولرم روزه بگشایید

از آنجا که معده تان نزدیک 17 ساعت است که رنگ غذا ندیده است، کمی صبور باشید، خوردن سه لیوان آب یخ، درست است که تشنگی را برطرف می‌کند، اما در مقابل شما را دچار معده درد و بی حالی می‌کند، با یک نوشیدنی ولرم شروع کنید، شیر گرم یا چای رقیق با خرما انتخاب‌های خوبی است.

برای افطاری، نان و پنیر و سبزی، گوجه و خیار، کمی سوپ یا آش کافی است؛ دور غذاهای چرب و پرحجم را خط بکشید که این غذاها به قول جوانان امروزی سبب «هنگ» کردن معده تان خواهد شد.

به یاد دارید که برای سحری غذاهای دیرهضم خورده بودید حالا وقت خوردن غذاهای زودهضم است، غذاهایی که حاوی قند و آرد سفید و زود هضم هستند، شله زرد هم جزو این دسته غذاها است.

بهتر است وعده شام همراه افطار باشد، این را هم بگوییم که افطار به خودی خود یک وعده غذایی کامل است.

از خوردن غذاهای ادویه دار هم خودداری کنید زیرا سبب می شود تا فردا شب همین موقع احساس عطش داشته باشید، در مقابل غذاهای بخارپز و آب پز انتخاب‌های خوبی برای شام هستند.

تا زمان قبل از خواب مقدار زیادی آب، آبمیوه و میوه مصرف کنید تا آب مورد نیاز بدنتان تامین شود.

کلام آخر؛ تا کنون هیچ گاه در دل تابستان، این گونه بهار را حس کرده بودی، هیچگاه در اوج گرما، خنکای آب حیات را در عمق وجودت یافته بودی، آیا در نهایت تشنگی، سیراب شدن از زلال ترین آب‌ها که نه، از کوثر بهشتی را تجربه کرده بودی؟

شاید تو نیز چون من، به ادراک این معجزه نرسیده بودی و این بار، با همه وجودت آن را لمس کردی، و این معجزه رمضان است.

از: فاطمه مهرعلی

برچسب‌ها