به گزارش مهر، با وجود سه گسل اصلی شمال، شرق و گسل ری در جنوب کمتر قسمتی از پایتخت را ميتوان یافت که در فاصلهای مناسب از این سه گسل باشد. گسل شمال تهران از لشکرک و سوهانک شروع می شود و تا فرحزاد و حصارک و از آنجا به سوی غرب امتداد ميیابد. این گسل در مسیر خود، نیاوران، تجریش، زعفرانیه، الهیه و فرمانیه را در بر ميگیرد.
گسل ری درجنوب تهران نیز که در صورت فعالیت پرتلفاتترین گسل کشور است از جاده خاوران شروع و با گذر از دولت آباد و حرکت روی جاده کمربندی تهران در حد نصاب کورههاي آجرپزی چهار دانگه پایان ميیابد. گسل شرق نیز که توانایی قوی ترین زلزله را داراست از شرق به تهران وارد شده و با گذر از اراضی سرخه حصار و حرکت روی بزرگراه شهید بابایی تا مجیدیه و سید خندان امتداد ميیابد. جالب اینجاست که اکثر حریمهای انتقال نیروی شهر تهران نیز روی همین گسلهاي زلزله واقع شده است.
در این میان تک گسل ملاصدرا هم که از خیابان شریعتی تا شهرک غرب انتقال یافته، محلات ونک، میرداماد، سعادت آباد و شهرک غرب را نا ایمن ساخته است.
از محلات به نسبت امن تر شهر تهران ميتوان به راه آهن، محور نواب، محور خیابان انقلاب و آزادی، هفت چنار به علاوه ارگ قدیم تهران اشاره کرد. ارگ قدیم تهران حد فاصل خیابان شوش، هفده شهریور، انقلاب و کارگر جنوبی را شامل ميشود که بازار تهران، خیابان مولوی، میدان بهارستان، میدان امام خمینی، محله امیریه و خیابان جمهوری اسلامی را شامل ميشود.
به نظر ميرسد که مکان یابی حاصل از تجربه چند صد ساله مردم ساکن تهران که منجر به تشکیل محدوده ارگ قدیم شهر شده، بسیار قابل اعتمادتر از مکانیابی سالهای کنونی در گسترش و احداث شهرکهای حاشیهای شهر تهران است اما مشكل اصلي اين است كه در اين محدوده ها نيز اكثر ساختمان ها قديمي است و جز بافت هاي فرسوده محسوب مي شوند.
70 درصد بافتهاي فرسوده در نيمه جنوبي شهر
وجود 14 هزار هكتار بافتهاي فرسوده از يكسو و گسلهاي متعدد در شهر از سوي ديگر سبب شده كه پايتخت كشورمان به شهري ناايمن در برابر زلزله تبديل شود. شهري كه مانند گويي شيشه اي با كوچكترين لغزشي مي تواند بشكند و نتيجه اش مرگ ميليون ها انسان باشد. با وجود آنكه زلزله بم موجي از ترس و اضطراب براي مسئولان و شهروندان تهراني ايجاد كرد و آنها را مدتي به فكر فرو برد كه چاره اي براي اين معضل بيانديشند اما كم كم از يادها رفت و حداقل اقداماتي كه ميتوان براي مقابله با زلزله انجام داد نيز آن طور كه بايد و شايد دنبال نشد.
نوسازي بافتهاي فرسوده و مقاوم سازي ساختمانها و سازههاي شهري از ابتداييترين اقداماتي است كه ميتوان در شهر تهران براي جلوگيري از خسارات و تلفات سنگين هنگام وقوع زلزله انجام داد اما روند نوسازي اين بافتها آن طور كه انتظار ميرود از سرعت مناسب برخوردار نبوده و حتي بسياري از ساختمانهاي جديد نيز از استقامت و استانداردهاي پايداري در برابر زلزله برخوردار نيستند.
به گفته مدير عامل سازمان نوسازي شهر تهران تنها 30 درصد از بافتهاي فرسوده شهر طي حدود 10 سال اخير نوسازي شده است، اين درحاليست كه 3 هزار و 268 هكتار بافت فرسوده با 3 شاخص نفوذ ناپذيری(بلوكهايي كه بيش از 50 درصد معابر آن عرض كمتر از 6 متر دارند)، ناپايداري (بلوكهايي كه بيش از 50 درصد بناهاي آن ناپايدار و فاقد سيستم سازه است) و ريزدانه بودن (بلوكهايي كه بيش از 50 درصد پلاكهاي آنها مساحت كمتر از 200 متر مربع دارند) در شهر وجود دارد و چنانچه تنها شاخص ناپايداري را براي بافتهاي فرسوده مد نظر قرار دهيم حدود 14 هزار هكتار از بافتهاي شهر تهران فرسوده محسوب ميشوند .
متاسفانه در حالي كه يكي از خطرناكترين گسلهاي شهر گسل ري است، 70 درصد بافتهاي فرسوده نيز در نيمه جنوبي شهر واقع شده است چنانچه منطقه 15 از نظر ميزان بافتهاي فرسوده چالشدارترين منطقه تهران محسوب ميشود و پس از اين منطقه به ترتيب مناطق 12،17،10 قرار دارند. اين در حاليست كه در بافتهاي فرسوده شهر، اكثر مدارس و مراكز درماني هم فرسودهاند و در برابر زلزله مقاوم نیستند.
پیشبینی وضعيت پايتخت پس از زلزله
به طور حتم در صورت وقوع زلزله در تهران بسياري از ساختمانها به طور كامل تخريب و يا خسارت اساسي خواهند ديد، اين در حاليست كه خسارات ناشي از زلزله تنها به تخريب ساختمانها منتهي نميشود چرا كه متاسفانه شهر تهران با مشكلاتي مانند مقاوم نبودن تاسيسات آب، برق، گاز ، تلفن و شبكه فاضلاب در مقابل زلزله مواجه است و حوادث پس از وقوع زلزله ميتواند وضعيت را بحرانيتر كند.
همچنين يكي از نگرانيهايي كه در خصوص زلزله تهران وجود دارد مدت زمان آوار برداري است. چون در پايتخت با چنين وسعت و جمعيتي و به ويژه با وجود برخي بافتهاي نفوذ ناپذير آواربرداري بسيار زمان بر است و در چنين شرايطي مشكلات عديده ديگري به وجود ميآيد.
در این میان در موضوع نوسازي بافتهاي فرسوده مهمترين اصل مشاركت و همكاري شهروندان باشد اما در موضوع مديريت بحران پس از وقوع زلزله بيش از هر چيز آمادگي و هماهنگي دستگاههاي ذي ربط اهميت دارد تا بتوان خسارات ناشي از زلزله را به حداقل رساند.
احمد صادقي رئيس سازمان پيشگيري و مديريت بحران شهر تهران در اين باره ميگويد: آمادگي در برابر زلزله احتمالي تهران بسيار كم است و ميانگين آمادگي دستگاههاي ذي ربط براي مديریت بحران پس از زلزله قابل قبول نيست و نيازمند توجه و هماهنگي بيشتر در اين خصوص هستيم.
مديريت بحران در صورت بروز زلزله در تهران موضوعي نيست كه توسط يك سازمان انجام و پيگيري شود و وسعت حادثه احتمالي به حدي است كه مديريت آن از توان و امكانات يك شهر و استان خارج است و نياز به مديريتي در سطح ملي دارد.
به گفته وي، با برنامهريزي درست ميتوان براي مديريت تمامي اثرات زلزله برنامهريزي كرد و با توجه به اينكه در كشور ما مشاركتهاي مردمي حرف اول را ميزند با آگاه سازي و آماده كردن افكار عمومي ميتوان به مديريت بهتر چنين بحراني كمك كرد.
اگرچه طي سالهاي اخير اقداماتي كه براي مديريت بحران پس از زلزله در كشور صورت گرفته خوب بوده و قابل مقايسه با قبل نيست اما هنوز هماهنگيها و اقدامات انجام شده در حد قابل قبول نيست.
اين تصور كه با وقوع زلزله تمام تهران با خاك يكسان ميشود تصور درستي نيست چون ممكن است تمامي گسلها با هم فعال نشوند اما در هر حال وقوع زلزله در تهران در هر مقياسي تبعات سنگين به دنبال خواهد داشت.
به گفته رئيس سازمان پيشگيري و مديريت بحران شهر تهران، اين سازمان زلزله را به صورت يك بسته كامل بررسي کرده و مطالعات كاملی در اين باره انجام شده است و تمام مخاطرات پس از آن به طور دقيق مشخص شده است. در اين ميان دستگاههاي مختلف نيز دستورالعملهايي را در خصوص زلزله در دستور كار دارند اما متاسفانه حساسيت و توجه به موضوع زلزله آن طور كه بايد و شايد ميان مسئولان و شهروندان وجود ندارد و پيش از هر چيز بايد عزم ملي براي مقابله به زلزله در كشور ايجاد شود.
در حاليكه همه ميدانند زلزله در تهران ميتواند تبديل به يك فاجعه شود و جان ميليونها نفر را بگيرد اما آن طور كه بايد و شايد شهر براي مقابله با اين حادثه آماده نشده است و نه تنها بافتهاي مسكوني كه بسياري از مدارس و مراكز درماني نيز در مقابله زلزله به زانو در خواهند آمد.