وجود 140 آرامستان كه سالها پيش در بقعههاي متبركه بنا شدهاند، نشان از اين دارد كه اين چنين اماكني ضمن تكريم و تقدس ويژه، خاطرات دلنشين را براي مردم آن محله و منطقه فراهم آورده و باعث تقويت ارتباطات اجتماعي، همبستگي، هويت فرهنگي و اجتماعي شده است. امروزه با توسعه فضاهاي شهري و ايجاد يك فضاي متمركز تحت عنوان آرامستان جمعي، كه كاركرد چندگانه آن ميتواند آرامش را به شهروندان و شهر تزريق كند را سلب كرده و رفتگان را از زندگي بازماندگان دور انداخته و اثرات معنوي و فرهنگي را نيز كاهش داده است.
تا آنجا كه شهروندان لذتهاي دنيوي را به لذات عقبايي ترجيح داده و تمام تلاش خود را به ساختن دنياي خود و به قيمت ويراني آخرت ميپردازند كه در اين گذر بهطور قطع سهم معماري شهري قابل توجه است. شريعت مبين اسلام همراهيكردن ميت را حتي چند قدم و زيارت اهل قبور را مورد توجه و تقدير قرار داده است. چنانچه در حديثي از پيامبر اسلام(ص) نقل شده است؛ نخستين پاداشي كه بعد از مرگ مؤمن به او داده ميشود، اين است كه همه تشييعكنندگان جنازهاش آمرزيده ميشوند. در روايت ديگري به يادآورندگان مرگ را همدرجه شهدا معرفي ميكند. امام باقر(ع) نيز فرموده اند: هر كه جنازه مسلماني راتشييع كند، روز قيامت 4شفاعت به او داده شود.
در سال 1345نخستين اقدامات براي طراحي، اجرا و احداث گورستان بهشتزهرا(س) در طرح جامع شهر تهران صورت گرفت. در سال 1376ظرفيت آن تا حدودي تكميل شد و پس از آن تا به امروز با تملك زمينهاي اطراف، ظرفيت پذيرش آن تا سال 1395امكانپذير خواهد بود. بنابراين تهران، با وجود جمعيت 8 تا 9ميليون نفري و تدفين سالانه 50هزار نفر مجموع يك و نيم ميليون متوفي تاكنون در مساحتي حدود 7ميليون مترمربع تبديل به بزرگترين گورستان جهان شده است.
گورستانهاي امروز ايران به فضاهايي باز در مقياس كلان و خارج از شهرها تبديل شده است. تكميل ظرفيت گورستانهاي فعال موجود، بعد مسافت و مشكلات متعدد در زمان دسترسي، معضلات ترافيكي و هزينههاي تحميلي به مديريت شهري در انتخاب مجدد تك گورستان آينده نقش بسيار مهمي را ايفا ميكنند.
ظرفيت موجود بهشت زهرا براي حدود 56هزار نفر پيشبيني ميشود بنابراين با توجه به دفن حدود 26هزار نفر در قطعات جاري بهصورت سالانه، فضاي موجود تنها تا 2سال آينده (1395) ظرفيت دارد. البته با تدابير مختلف و تغيير كاربري بخشي از مكانهاي سازمان، قابليت ارتقاي اين ظرفيت براي 4سال آينده (1397) نيز وجود خواهد داشت. افزايش جمعيت و به تبع آن افزايش مرگومير، تقاضاي زيادي براي كاربريهاي مرتبط با اين فضا بهوجود آورده است. همچنين همين امر مشكلات ترافيكي زيادي را براي بازماندگان در روزهاي پنجشنبه و جمعه دارد كه حتي تدابير ترافيكي شهري هم باوجود صرف هزينههاي بسيار هنگفت در اين راستا كارساز نبوده است. به علاوه تكميل ظرفيت اين مكان، مشكلات جديدي را نيز پيش روي قرار ميدهد. بهنظر ميرسد ساخت و استقرار آرامستانهايي كه در دسترس و نزديك محل سكونت شهروندان باشد، منجر به كاهش حجم و مدت سفر و صرفهجويي چه در هزينه ايجاد فضا و چه در هزينه دستيابي براي مخاطب شد. در بسياري از برنامههاي توسعه شهري ايران با گورستانها بهعنوان مكاني صرفا عملكردي، همچون دفع زباله برخورد شده و آن را به دورترين نقطه از شهر و بهصورت متمركز انتقال دادهاند. تا آنجا كه در حقوق و مقررات شهرسازي، مبحث پنجم گورستانها به موجب عدمبازده اقتصادي با توجه به قيمت و نوع كاربري و ضعف توان اقتصادي شهروندان بهعنوان عاملي در رها ماندن اراضي شهري بهشمار ميآيد. همچنين در همين ضوابط و مقررات استقرار صنايع شهري، گورستانها همچون صنايع مزاحم و بزرگ درنظر گرفته شدهاند. بدين معني كه در هر دوره توسعه، گورستانها در فاصلههاي مناسبي نسبت به شهر جانمايي شده و مستقر شدهاند. اما در موج توسعه بعدي اين عناصر و مراكز در محاصره بافتهاي شهري گسيخته، پيوسته يا ناپيوسته قرار گرفتهاند.
در قانون جامع شهرسازي و معماري كشور، مبحث اول حقوق و مقررات شهرسازي، بخش هفتم، احداث غسالخانهها و گورستانها بهعنوان الزامات مديريت شهري معرفي شده است. در اسناد طرحهاي جامع شهري نيز ايجاد و توسعه گورستانها بهعنوان تجهيزات شهري پيشبيني شده است. بنابراين آرامستانها بهعنوان تجهيزات شهري شناخته ميشوند. از آنجا كه تجهيزات شهري به امكاناتي گفته ميشود كه باعث افزايش مطلوبيت زيست در فضاهاي شهري ميشود و بيشتر آنها تسهيلاتي هستند كه تكميلكننده زيرساختهاي شهري در جهت ايجاد رفاه و آسايش براي شهروندان هستند، بنابراين توجه جدي به اين نياز بهعنوان يكي از كاربريهاي داخل شهر حائز اهميت است.
براساس اصول شهرسازي آرامستان بايد در فاصلهاي معين از شهر قرار گيرد، بهطوري كه هم امكان مراجعه مردم را به راحتي فراهم سازد و بدينترتيب بعد فاصله ايجاب ميكند تا مكاني در فاصله 20- 10كيلومتري محدوده شهر درنظر گرفته شود. از نظر فقهي نيز فاصله آرامستان از شهر بايد بهگونهاي باشد كه باعث شكستهشدن نماز و باطل شدن روزه مسلمانان نشود.
درحاليكه جمع شدن عوامل مختلف اجتماعي، فرهنگي، كالبدي، زيستمحيطي و... در كنار هم به همراه ديگر اصول و استانداردهاي طراحي آرامستانها ميتواند منجر به ايجاد فضايي براي پاسخگويي به نيازهاي روحي و رواني منطبق بر اعتقادات مردم شود. آرامستانها محل آرامش و سكون، يادآور خاطرات، مكاني فرهنگي، جايگاهي براي عبرت و تامل مردم است كه ميتوان با تقويت زيرساختهاي فرهنگي، اجتماعي و مشاركتهاي ديني اينگونه برداشتها و تصورات منفي را از بين برد.
آنچه در استانداردهاي بينالمللي در زمينه طراحي آرامستانها تأكيد شده است، بررسي مشخصات ژئولوژي (زمينشناسي) و هيدرولوژي(آبهاي زيرزميني) منطقه پيشنهادي براي احداث آرامستان است. در اين راستا از نتايج ميكروبيولوژي اجساد و ميزان انتشار مواد آلي و معدني به خاك، ميزان نفوذپذيري خاك، سطح آبهاي زيرزميني ... استفاده ميشود كه با انجام اين آزمايشها ميتوان با استناد به كارشناسي فني و زيستمحيطي آرامستانهاي محلي و منطقهاي را جانمايي كرد. نكته قابل توجه اين است كه تنها استاندارد بينالمللي در زمينه فاصله آرامستان از كاربريهاي شهري تحت عنوان فاصله از خيابان، ديوار و حاشيه درختان است كه حداقل 3 تا6 متر عنوان شد و آنچه بر آن تأكيد شده مطالعات عمقي زير زمين است. در استاندارد بينالمللي و مسائل ايمني شهر نيز، طراحي آرامستان بايد بهگونهاي باشد كه فاصله نخستين قبر تا آخرين قبر نبايد بيشتر از 120متر باشد و به ازاي هر 5درصد شيب زمين 30متر از اين فاصله كاسته ميشود كه همين موضوع گواه بر لزوم تأمين امنيت و كاربرد اين فضاها بهعنوان نياز شهري در داخل شهر است.
در متن دستورالعمل وزارت كشور بند ۲-۱ در مورد گورستانها آمده است كه جهت وزش باد نبايد از سوي گورستان به سمت شهر باشد. درحاليكه مطالعات انجام شده در اين باره، نبود هرگونه آلودگي هواي آرامستانها را تأييد كرده است. از سوي ديگر در مبحث پنجم حقوق و مقررات شهرسازي كه پيرامون اراضي شهري است، گورستانها بهعنوان عاملي در كاهش بازده اقتصادي، تضعيف توان اقتصادي شهروندان و مانع توسعه شهري شناخته شده است.
متأسفانه در كشور ما بيشتر از آنكه به مسائل فرهنگي، اجتماعي، تربيتي، معنوي، فني و استانداردهاي طراحي آرامستان تكيه شود، امروزه شاهد سنگيني كفه ديگري از ترازو براي توسعه آرامستانها نظير عوامل موقعيتي هستيم. موارد فوق جهت جانمايي بيشتر شهري و داخل بوستانها قابليت اجرا دارد.
آرامستانها در نقاط پاييندست زيستگاههاي انساني مكانيابي ميشوند تا باعث انتقال آلودگي به آنها نشوند. سطح سفرههاي آب زيرزميني در محدوده آرامستان بايد حداقل 5متر از كف قبور پايينتر باشد. خاكهايي كه بهشدت جاذب آب هستند و خاكهايي كه نفوذپذيري اندكي دارند، باعث باقي ماندن جسد بهمدت طولانيتر ميشوند. جنس خاك و تركيبات آن نيز بايد بهگونهاي باشد كه موجب اختلال در امر تجزيه و تحليل جسد نشود، متخلخل (نرم و جداشونده) باشد، آب را به نسبت از خود عبور دهد، قابليت خروج گازها را داشته باشد، آبپذيري و نفوذپذيري آن زياد نبوده و نسبتا خشك و نرم باشد.
درصورت رعايت اصول مهندسي، بهداشتي (از منظر خاك شناسي و آبهاي زيرزميني) و استانداردهاي طراحي آرامستان در مديريت شهري ميتوان علاوه بر اصلاح نگرش به آرامستانها، در راستاي بازگرداندن هويت اصيل اين اماكن گام برداشت. همچنين در راستاي توسعه فضاهاي جديد دفن، شهرداري اقدام بهنظرسنجي از شهروندان ساكن در مجاور آرامستانهاي قديمي شهر كرده است. نتيجه آخرين نظرسنجي از شهروندان در ارتباط با دفن مجدد در آرامستانهاي متروكه نشان داده است كه 82 درصد از شهروندان با احياي آرامستانهايي كه در ميان بافت جديد شهري قرار گرفته و نشانههاي آرامستاني نيز در آنها باقي نمانده يا تدفين در آنها متوقف شده است مثل سر قبر آقا و ابن بابويه رضايت دارند. بنابراين شناخت صحيح از تجهيزات و خدمات شهري كمك ميكند تا در فرايند برنامهريزي شهري، كاربريها و تخصيص فضا و عملكردهاي شهري هوشمندانه عمل كنيم و ضمن ايجاد محيطي سالم براي شهروندان شاخصهاي توسعه پايدار شهري را هم تحقق بخشيم. همانطور كه در پاركهاي شهر تهران شاهد گلزارهاي شهدا هستيم، ميتوان با طراحي مساجدي با صحن و سرايي از باغ فردوسها و آرامستانها، با بهرهگيري از المانها و طراحي منظر، گذر خاطره، مزار مادران، باغهاي عبرتانگيز و يادمانهاي شفابخش علاوه بر پيوند آرامستانها با فضاي سبز و درختكاري، آن را نماد رويش و حيات و تلطيفگر روح و روان جلوه داده و كاركردهاي آييني آرامستان را احيا كرد. تدوين استانداردها و دستورالعملهاي طراحي آرامستانهاي شهري در كشور، بازنگري در نقش آرامستانها بهعنوان تجهيزات شهري در حقوق و مقررات شهرسازي، ايجاد زيرساختهاي فرهنگي و اجتماعي در راستاي اصلاح نگرش به درگذشتگان و احياي كاركردهاي آييني، فرهنگي و گردشگري كه در ذات آرامستانها نهفته است، امري اجتنابناپذير بوده و در اعتلاي اهداف مديريت شهري توصيه ميشود.