این را چارلز داروین، طبیعتشناس و نظریهپرداز انگلیسی گفته است. با فصلهای دیگر کاری نداریم، در همین فصل تابستان چهقدر جرئت داریم یا چهقدر ارزش زندگی را درک کردهایم؟
* * *
تابستان است؛ دیگر از امتحان و درس خبری نیست، میخواهیم مدتی را رها و بدون دلواپسی زندگی کنیم، میخواهیم کاری برای انجامدادن نداشته باشیم و وظیفهای برعهدهی ما نباشد که برایش بازخواست شویم. تابستان است و همهی این خواستههایمان باعث میشوند که زمان را از دست بدهیم؛ یک زمان سه ماهه را و عادت کنیم به یک زندگی بدون برنامه... واقعاً خوش میگذرد؟
* * *
هرکدام از ما مدیر هستیم؛ مدیر زندگیمان، مدیر زمان زندگیمان، فقط این میماند که مدیر خوبی هستیم یا نه؟ نتیجهی کارهایمان درست بودن مدیریتمان را نشان میدهد.
راه خیلی خیلی ساده ای هست برای مراقبت از زمان. فقط نیاز به یك تقویم یا سررسید داریم. اگر نبود با یک دفترچه یادداشت معمولی هم میتوان کار را شروع کرد.
* * *
حالا این دفترچه یا تقویم میشود دفتر کار ما؛ هرصبح این دفتر کار را باز كنیم و برنامههای آن روز را در آن یادداشت کنیم و در پایان شب، کنار کارهای انجامشده تیک بزنیم. کارهای ما شاید خیلی سبک باشند، مثل تلفنهایی که باید بزنیم، لباسی که باید اتو کنیم یا برنامهای که باید تماشا کنیم! البته کتاب خواندن یا کلاسی که باید برویم هم در این لیست جا میگیرند. با این کار کمكم یاد میگیریم چهطور زمان را مدیریت کنیم. با این کار به آرامی ما هم بالأخره وقتشناس میشویم.
* * *
اما اولویتبندی کارها هم باید دقیق و درست باشد. مخصوصاً كه زمان کاری مثل تماشای یك برنامهی تلویزیونی از قبل تنظیم شده و در اختیار ما نیست، اما برای کارهای دیگر میشود زمان را طوری تنظیم کرد كه بهموقع به همهی کارها رسید. فقط باید سعی کنیم همهی كارهایی را كه به آنها احتیاج داریم در فهرست یادداشت کرده و بعد کارهای فهرست را اولویتبندی کنیم. با انجام این عمل روزمان را کنترل میکنیم و در پایان روز احساس خوبی خواهیم داشت. همچنین میدانیم که چه فعالیتهایی را انجام ندادهایم و میتوانیم روز بعد آنها را به اولویتهای روزانه اضافه كنیم.
* * *
قرار نیست تمام روز کارهای خطکشی شده انجام دهیم، این برنامهریزی با توجه به دوست داشتنها و خواستههای ما تدارك دیده میشوند. اتفاقاً باید در این برنامهریزی، فعالیتی را که از آن لذت نمیبریم یا بهخوبی از عهدهی انجام آن برنمیآییم، حذف کنیم و زمانی را هم فقط برای خودِ خودمان در نظر بگیریم. بهیاد داشته باشیم هر روز، زمان محدودی دارد. بیهوده سعی نكنیم به نتایجی بیشتر از قابلیتهای خود دست پیدا کنیم و یادمان باشد برای دستیابی به حداکثر عملکرد به زمان خواب و استراحت کافی احتیاج داریم.
* * *
بیشتر ما زمان زیادی را در روز صرف جواب دادن به تماسهای تلفنی، پیامك زدن و... میكنیم که بسیاری از آنها حتی کسالت روزهای ما را کم نمیكند، این کار فقط زمانی را که میتوانیم صرف خواندن، شنیدن، فکر کردن و فهمیدن کنیم از ما میگیرد. بعضی از این تلفنها را حتی دوست نداریم جواب بدهیم، اما پس از شروع مکالمه گاهی تا یك ساعت صحبتهای بیمعنی ما ادامه پیدا میکند. اینها در واقع مزاحمان تلفنی هستند. مثلاً داریم کتابی میخوانیم یا قرار است نیمساعت دیگر از خانه بیرون برویم تا به کلاس زبان برسیم، اما این گفتوگوی تلفنی باعث میشود دیرتر از خانه بیرون برویم و دیرتر به کلاس برسیم. در واقع وقتشناس نباشیم یا وقتی کتاب مهمی را میخوانیم ناگهان دوست ما با یک تماس طولانی تلفنی، وقت زیادی از ما میگیرد، بهطوری که پس از پایان تماس تلفنی حس میکنیم انرژی زیادی از ما گرفته شده و رشتهی کار از دست ما در رفته است. فقط تلفن نیست ما باید مواردی را که لذتی ندارند، مهم نیستند و فقط وقت ما را میگیرند بشناسیم و بعد آنها را مدیریت کنیم.
* * *
کیفیت زندگی خیلی مهم است. وقتی کیفیت بر کمیت برتری میگیرد که بهرهای که از زندگی و وقت بردهایم بیشتر از زمانی باشد که از عمرمان گذشته است.