كساني كه سفر كردهاند ميدانند هيچگاه نميتوان لذت سفر را به تمامي بازگو كرد. سفر در عمق وجود آدمي، جايي در روح مينشيند. حالا ممكن است شما اين روزها بهانه بياوريد كه سفر خرجش زياد است يا با اين همه مشغله وقتش را نداريم. آشنا شدن با اميرحسين محمدزاده، جوان 33سالهاي كه به «كوله گرد» معروف شده جايي براي بهانهگيري نميگذارد. اين جوان مشهدي حالا جز قاره استراليا به همه قارهها سفر كرده و اصلا هم جزو قشر مرفه و پولدار جامعه نيست كه سفر را در هتلهاي گرانقيمت و پروازهاي درجه يك و گشت وگذار در مراكز خريد كشورهاي ديگر تجربه كرده باشد. او بهدنبال كشف روح فرهنگ حاكم بر ديگر كشورها، سفرهايش را آغاز كرده و هزينه كم سفرهايش شايد حتي شما را متعجب كند. مثلا سفرش به كشورهاي تايلند، لائوس، چين و هند در 80 روز تنها هزار دلار و يك بليت رفت و برگشت به قيمت يك ميليون و 200هزار تومان هزينه دربر داشته است. او شهرهاي كونمينگ، چنگدو، لشان، شيان، پكن، شانگهاي، نانخينگ، هانگژو، ژنگژو، فوژو، شن زن و گوانگجو در چين را تنها با هزينه 500دلار گشته. يا سفر به شهرهاي دهلي، آمريتسار، وارانسي، حيدرآباد، سكندرآباد و سواحل گوا در هند 80دلار برايش خرج برداشته است.
اين توريست ايراني تا امروز به كشورهاي برزيل، بوليوي، كنيا، اوگاندا، تانزانيا، روسيه، ارمنستان، گرجستان، تركيه، تايلند، مالزي، اندونزي، هند و امارات سفر كرده است. با او درباره سبك سفرهاي كم هزينه و رازهاي جهانگردي گفتوگو كردهايم.
- سفر براي شما از كي متولد شد؟
از 6سال پيش. مهندسي نرمافزار كامپيوتر خواندهام، درسم كه تمام شد بهخاطر روحيهام كه در آن عشق به طبيعت را هميشه ميديدم خيلي زود رفتم سربازي و كارت پايان خدمتم را گرفتم كه بتوانم سفر كنم. اوايل، سفر ارزان و برنامهريزي براي آن در ذهنم نبود. نخستين سفرم هم يك سفر كاري بود به دبي. آنجا كمي مزه سفر را چشيدم، بعد در يك سفر دانشجويي كه پول زيادي هم نداشتم به سفر رفتم. بعد تصميم گرفتم با اينكه سخت است اما تنها يك سفر به تركيه بروم. سفرهاي تك و تنها از اينجا آغاز شد و براي اينكه سفرم ارزان شود سعي كردم سبك سفر كنم.
- رمز سفرهاي ارزان شما چيست؟ مثلا 80دلار را چطور براي يك سفر 13روزه صرفهجويي ميكنيد؟
بزرگي گفته بزرگترين رمز اين است كه رمزي در كار نيست. اما بگذاريد يك جور ديگر جوابتان را بدهم. شما در تهران كه هستيد چطور زندگي ميكنيد؟ مثلا هر روز ميرويد هتل گران و رستورانهاي شيك؟ من سعي ميكنم وقتي سفر ميروم به سبك مردم آن كشور زندگي كنم. اول تحقيق ميكنم تا سبك زندگي آنها را درك كنم بعد شبيه آنها ميشوم. از حملونقل عمومي همانجا استفاده ميكنم و غذاي معمولي ميخورم و... . معمولا شما با تور كه سفر ميكنيد مدام ميآيند دنبالت و تو را ميبرند يك جاهاي تكراري را نشان ميدهند و هرگز با محيط آشنا و هماهنگ نميشوي. من توريست فانتزي نيستم. وقتي شكل آن مردم بشوي طبيعي است مخارج هم پايين ميآيد. ممكن است حتي كسي به لحاظ مالي مشكلي هم نداشته باشد اما من ميگويم لذت سفر در آغشته شدن با محيط است. با يك كوله پشتي شما ميتوانيد هرجا خواستيد برويد و تنها يك كشور را ويتريني نگاه نكنيد.
- برنامه سفرتان را چطور تهيه ميكنيد؟شايد اين براي خيليها كه ميخواهند به سبك شما سفر كنند مفيد باشد.
من براي پرواز از يكماه قبل جا رزرو و تحقيقاتم را هم شروع ميكنم. برنامه مالي من براي هر سفر كه معمولا بيشتر از يك كشور است سقفش هزار دلار است. حدود 3ماه هم وقت ميگذارم براي هر سفر. معمولا سعي ميكنم در اين مدت 4كشور را ببينم؛ مثلا در سفر به لائوس، تايلند، چين و هند ارزانترين بليت، رفت و برگشت به بانكوك بود. آن را مبدا و مقصد گذاشتم. بعد كشور به كشور را زميني رفتم. چين يكماه بودم و ارزانترين سفر من بود درحاليكه همينطور اگر بخواهيد به چين برويد خيلي سفر گراني است. من از جنوب چين وارد آن كشور شدم كه تقريبا هيچ ايرانياي از اين مرز وارد اين كشور نشده است. زير 500دلار هزينه كردم و جاهاي شگفتانگيزي را ديدم.
- سفر چه جذابيتهايي دارد؟
سفر، توصيه بزرگان دين ماست. ميشنويم در قرآن كريم خداوند فراوان از اهميت سفر كردن ياد كرده يا در اشعار مفاخرمان مثل سعدي و ناصرخسرو مزيتهاي سفر را ميخوانيم اما توجه نميكنيم. الگوي من همواره همين بزرگان بودهاند. بيپيرايه سوار مركبي ميشدند و به سفر ميرفتند و شهر به شهر ميگشتند و در كاروانسراها ميخوابيدند؛ پختهبودنشان را در آثارشان ميبينيد. من سفر اولي كه رفتم 25سالم بود و به دركي از اهميت نرسيده بودم. شايد 20درصد از لذت سفر را لمس كرده بودم ولي به مرور كه سنم بالا رفت جذابيتهاي سفر هم تغيير كرد. جذابيت سفر براي من در تصميمهايي است كه در لحظه بايد بگيرم؛ خطراتي كه حس ميكنيد، آشنايي با فرهنگهاي مختلف و ديدن نشانههاي خداوند در همه جاي هستي. من الان با همه وجود ايمان آوردهام چون هدايت پروردگار را در طول سفرهايم ميبينم. ميبينم دستي است كه تو را نگاه ميدارد. يا وقتي آبشار آگواتوار را در برزيل ميبينم كه شبيه معجزه است و ميشود حقارت انسان را در برابرش ديد چطور ميتوانم ايمانم را محكم نكنم. جذابيت ملموس سفر، ديدن است و تعامل با آدمها و رسيدن به نقطه قضاوت نكردن درباره آدمها. جذابيت غيرملموس سفر هم همين دگرگوني دروني است كه برايت رخ ميدهد.
- پس مهمترين تأثيري كه سفرها در شما گذاشته اين است كه با ايمانتر شدهايد؟
اين نكته غيرملموس و دروني و شخصي تأثير سفر است اما شايد شكل بيروني اين تأثير اين باشد كه حالا آدم با تحملتري شدهام و نسبت به اتفاقاتي كه از محيط به من وارد ميشود عكسالعمل آني ندارم و متفكرانهتر رفتار ميكنم. با طمأنينهتر تصميم ميگيرم. اما دلم ميخواهد نكتهاي را هم بگويم. سفر به اين شكل واقعا آمادگي ميخواهد. ببينيد! فرض كنيد در يك اتاق تاريك هستيد كه از روزنهاي نور به درونش ميتابد و شما بعد از مدتي به آن عادت ميكنيد و اطرافتان را ميبيند. هر چه سفر برويد اين روزنه بازتر ميشود و نور بيشتري به درون تاريكي ميتابد. شايد براي كسي كه چشمش به نور آمادگي نداشته باشد از جايي به بعد اين نور زياد اذيتكننده باشد.
- در سفرهايي كه ميرويد چقدر سعي ميكنيد سفير فرهنگي كشورمان هم باشيد؟
زياد. خب تبليغات منفي زيادي درباره كشور ما وجود دارد. خيلي از كشورها هم شايد آن را نشناسند. معماري و فرهنگ ايراني را بسياري ميشناسند اما از جزئيات و جنبههاي مخفيتر آن بيخبرند. من سعي كردهام با نوع رفتارم گوشهاي از فرهنگ مردمام را نشان دهم؛ از مقرون به صرفه بودن سفر به ايران بارها گفتهام و گوناگوني فرهنگي كه اينجا وجود دارد. خيلي وقتها هم موفق بودهام. مثلا دوستان برزيليام قرار است ژانويه بيايند مشهد.
- كجا را ترجيح ميدهيد دوباره ببينيد؟
روسيه و آفريقا را ناقص ديدهام و دوست دارم دوباره بروم. اما آرزويم ديدن قطب شمال و جنوب است؛ جايي كه هر كس به آنجاها برود قطعا نقطه عطف زندگياش ميشود. بعد هم يك سفر مكاشفهاي به قلب اروپا دوست دارم بروم. البته قاره استراليا را هم نديدهام و دوست دارم ببينم. 180كشور در دنيا هست و خيلي جاها را دوست دارم ببينم اما... چند سالي است دارم خودم را آماده ميكنم تا به مهمترين سفر زندگيام بروم؛ مكه. يك ايراد بزرگ ما اين است كه نميدانيم براي چه سفر ميكنيم. دلم نميخواهد همينطور سرسري به مكه بروم. ميخواهم آنطور كه جلال آل احمد يا دكتر شريعتي به مكه رفتهاند به آنجا بروم. ديدن يك تمدن اسلامي به اين راحتي نيست. ميخواهم كامل متحول شوم.
جهانگرد عاشق
كوتاه در معرفي خودش ميگويد: امير حسين هستم و سفرهاي ارزان و پربار، از شرق دور تا آفريقا و از سنپترزبورگ تا هند مرا تبديل به يك جهانگرد عاشق سفر كرد. براي من، سفر يعني رفتن به عمق زندگي و بطن فرهنگ مردمان ديگر و لمس شرايط جاري زندگيشان و آشنايي با گويش و فرهنگ و تمدن يك كشور و مردمش از نزديكترين نماي ممكن و سر زدن به تمام نقاط زيبا و جاذبههاي طبيعي و غيرطبيعي. زندگي در همين لحظه در بينهايت فرم و شكل بهصورت رودخانههاي موازي در جريان است و سفر يعني پريدن از رودخانه زندگي خودمان به رودخانههاي ديگر و جاري شدن در زلال زندگي آنان.
اسكان در كمپ
اميرحسين محمدزاده درباره شيوه اسكان توريستي در كشورها ميگويد: ما در سفرهاي ارزان 2نوع اسكان داريم؛ يكسري كمپ هتلهايي در هر شهر هستند كه 2جور به شما اسكان ميدهند، يكي اسكان شبانه كه چند اتاق شيك را تبديل به خوابگاه كردهاند و هر شب مثلا 7دلار بابتش ميدهيد. اين يك حسن هم دارد و آن اينكه توريستهاي بسياري از فرهنگهاي مختلف را آنجا ميبيني. حتي ميتوانيد دوست پيدا كنيد. يك جور آشنايي تمدني پيش ميآيد. آمريكاي جنوبي كمپ مدرن زياد دارد. حتي در اين كمپها به شما اجازه ميدهند با 2دلار در محوطه چادر بزنيد. خيلي از اروپاييها در اين كمپها مستقر ميشوند. يك روش ديگر هم اين است كه شما از طريق اينترنت وارد مجموعهاي ميشويد كه مخصوص سفرهاي توريستي است و در هر كشور ميبينيد كه مثلا فلان كس امكان اسكان به شما ميدهد و دوست دارد ميزبان شما باشد. حتي ممكن است وقت كند و شهر را هم نشانتان بدهد، هيچ هزينهاي هم به او نميدهيد. تنها يك قرارداد نانوشتهاي بين توريستها وجود دارد كه وقتي عضو اين گروه ميشويد شما هم امكان اسكان در شهرت را به توريست ديگر ميدهي. مثلا شما ميرويد خانه يك برزيلي و ممكن است يك سوئدي مهمان تو شود. شايد شما فكر كنيد اعتماد كردن در فضاي مجازي به يك آدم ديگر در كشوري كه نميشناسي سخت باشد اما در اوايل كار، براي گروه ناآشنا هستي و كم كم با سفر، پروندهاي در اين فضاي مجازي برايت ساخته ميشود و مدام ديگران برايت نظر ميگذارند و تو ميتواني نظر افراد درباره كسي كه ميخواهي دعوتش را قبول كني بخواني و بعد به او اعتماد كني. من در هر دو شيوه اسكان داشتهام و تا به حال هيچ نكته منفي در هيچ كدام نديدهام. هر چند اوايل سفر ميترسيدم اما نكته هيجان انگيز اسكان به اين شيوه اين است كه ممكن است ميزبان تو ثروتمند يا فقير باشد. من در برزيل كه اختلاف طبقاتي وحشتناكي هم وجود دارد هر دوي اينها را تجربه كردهام. اين تفاوت هم به تو فرهنگ آن كشور را بيشتر نشان ميدهد.
نياز شما به 3 زبان در هر سفر
اين كوله گرد درباره مهمترين نياز يك توريست در سفر به نيازش به زبان ميگويد: براي سفر، شما به 3 زبان نياز داريد؛يكي زبان بدنتان است. با اين زبان ميتوانيد گليمتان را هرجايي از آب بيرون بكشيد؛ خصوصا كشورهايي كه زبان انگليسيشان خيلي ضعيف است. زبان دوم كه زبان انگليسي است و بهتر است فرد تعداد لغات بيشتري بلد باشد تا قواعد زبان را. زبان سوم هم زبان آن كشور است كه با استفاده از كتابچه راهنما ميتوانيد آن را كم و بيش در دسترستان داشته باشيد. مثلا در كشورهايي مثل روسيه و فرانسه قطعا به اين كتابچه نياز داريد. كليد واژههاي زبان را بدانيد كافي است.
دنيا از نگاه يك جهانگرد
چين: كشور كهن با فرهنگهاي مختلف و طبيعت زيبا.
هند: كشور منحصر به فرد. 70درصد مردمش در خيابان زندگي ميكنند. تجربه ناب زندگي را ميشود آنجا كشف كرد. فرهنگ عجائب.
روسيه: بزرگترين تأثير در اصلاح رانندگيام را از روسيه گرفتم. فوقالعاده اصولي و با اخلاق رانندگي ميكنند. گاهي مرا موقع رانندگي مسخره ميكنند. آنجا وقتي از محل عابر پياده رد ميشويد حتما ماشينها هر مدلي كه باشند از چند متر عقبتر ترمز ميكنند. اوايل كه اين اتفاق ميافتاد پشت سرم را نگاه ميكردم ببينم مثلا آدم مهمي پشت سرم هست. ميديدم فقط من دارم از خيابان رد ميشوم. هيچ دوربين و پليسي هم نبود. من در روسيه گدا نديدم. متروهايشان سايتهاي فرهنگي و تاريخي بود. روحتان در متروها آرام ميشود.
برزيل: كشور آدمهايي با رنگهاي مختلف؛ از سياهپوست تا مهاجران پرتغالي و شهروندان كرهاي و عرب و سوئدي و... از همه ملتها آنجا زندگي ميكنند. خيلي هم زيباييهاي طبيعي دارد.
آفريقا: تصور مرا به كل نسبت به سياهپوستها عوض كرد اينكه ميگويندآنها آدمهايي خشن هستند و بايد از آنها حذر كرد ولي فوق العاده آدمهاي آرامي هستند و اصلا پرخاشگري در آنها نديدم. بهنظرم همين باعث شده سالها مستعمره باشند.