حجت الاسلام والمسلمین قرائتی: ۱ - کسالت و کراهت در انجام خدمت: قرآن می‌گوید: بعضی‌ها نماز می‌خوانند اما با زور: «وَ إِذا قامُوا إِلَی الصَّلاةِ قامُوا کُسالی» (نساء/۱۴۲)

 

آيه ديگر مي‌گويد: پول مي‌دهد اما به زور: «وَ لا يُنْفِقُونَ إِلاَّ وَ هُمْ كارِهُونَ» (توبه/54) قرآن به موسي خطاب كرد كه به بني‌اسرائيل بگويد: گوساله‌اي بكشند. بهانه‌هاي بني‌اسرائيلي آوردند اما آخرش كشتند. قرآن مي‌گويد: «فَذَبَحُوها وَ ما كادُوا يَفْعَلُونَ» (بقره/71) ذبح كردند اما ذبح نكردند. چرا؟ چون روي عشق نبود.

2- كوچك شمردن كارهاي خير خود: حديث داريم: «كمال الخدمه استصغارها و استكمالها تعجيلها» خودت كار خودت را مهم ندان. بعضي‌ها 2شب كه نماز شب مي‌خوانند و احيا مي‌گيرند، آستين‌هايشان را تكان مي‌دهند، مي‌خواهند ملائكه از آسمان پايين بيايند. كارتان را بزرگ نشمريد. «اذا قال رجل انا عالم فهو جاهل» اگر كسي گفت من باسوادم، پيداست بي‌سواد است.

3- خطر خيالي بودن خدمت به ديگران: بعضي خدمت‌ها خدمت خيالي است. مثلاً فكر مي‌كند اگر ماهواره در خانه‌اش بياورد، به زن و بچه‌اش خدمت كرده است. فكر مي‌كند اگر فلان وسايل رفاهي را تهيه كند، خدمت كرده است. فكر مي‌كند اگر اين خواستگار را رد كند، به دخترش خدمت كرده است. در دعا آمده است: «الهي ارني الحق حقا فاتبعه و الباطل باطلا فاجتنبه و لا تجعله علي متشابها فاتبع هواء» خدايا حق را حق و باطل را باطل ببينم. يعني خيالي نباشم. گاهي انسان خيال مي‌كند عبادت مي‌كند. هر سال عمره مي‌رود، پسر و دخترش هم ازدواج نكرده و دارند در شهر خودشان گناه مي‌كنند.

4- خطر انحصارطلبي در كارهاي نيك اجتماعي: بعضي‌ها خدمت مي‌كنند ولي انحصارطلب هستند. اذان مي‌گويد ولي بلندگو را به كسي ديگر نمي‌دهد. هيأت امنا در مسجدها خدمت به مسجد مي‌كنند اما يك جوان را راه نمي‌دهند. در بسياري از هيأت‌هاي امنا نسل نو نيست. قرآن مي‌گويد: اگر مي‌خواهيد مسجد را تميز كنيد، يك پير و يك جوان با هم باشيد. «طَهِّرا بَيْتِي» (بقره/125) يكي ابراهيم 100ساله، يكي اسماعيل 13ساله.

5- خطر منّت و آزار پس از خدمت: خدمت‌هاي ريايي: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذي كَالَّذي يُنْفِقُ مالَهُ رِئاءَ النَّاسِ» (بقره/264) پول خرج مي‌كند اما براي خودنمايي. خدمت مي‌كند اما منت مي‌گذارد. حتي ظهر عاشورا و تاسوعا كه در خيابان نماز مي‌خوانند، به شرطي عبادت است كه راهبندان نشود. امام زين‌العابدين(ع) در دعاي مكارم الاخلاق مي‌گويد: خدايا كمكم كن عبادت كنم. بعد مي‌گويد: آفت عبادت عُجب است. عزت خوب است، خدايا عزتم بده، ولي آفت دارد. آفت عزت تكبر است. خدمت به مردم عبادت است اما اين هم آفت دارد؛ منت نگذارم.