همشهری آنلاین-مهدی تهرانی: پیشینه‌ی سینمای کلاسیک ژاپن و بویژه آثار شاخص بزرگان کشور آفتاب تابان در زمینه فیلم‌های سنتی سامورایی آنقدر غنی است که به جرات می‌توان گفت تا صدهاسال دیگر نیز؛ فرهنگ سامورایی فقط با فیلم‌های آکیرا کوروساوا و ماساکی کوبایاشی تعریف می‌شود.

پیش از این چندین و چند بار طی دهه‌های 80 و 90 سینمای آمریکا به فرهنگ سامورایی سرک کشید و دست برقضا هرچه ساخت جز مضحکه از آب درنیامد.

اما با اینهمه  ساخته ادوارد زوئیک یعنی "آخرین سامورایی" محصول 2003  یک گوهر اعلا از کار درآمد.علت این موفقیت اولا چشم بستن به سنت‌های هالیوودی و دیگری وجود فیلمنامه‌ای محکم و منطقی بود که دو فرهنگ مدرن و سنتی را در کنار هم قرار داد بدون اینکه زاویه‌های حتمی این دو؛ به یکدیگر آسیب وارد کنند.

اما ساخت و تولید 47 رونین داستان غمباری دارد.  دوازده سال پس از موفقیت "آخرین سامورایی" هالیوود باز دست به کار شد و این بار به سنت همیشه عمل کرد. چشم بستن به واقعیت‌ها و تفاوت فرهنگ‌ها.

این بار کمپانی یونیورسال یک داستان دم دستی مزخرف را دستمایه پروژه‌ای 175 میلیون دلاری قرار داد که در آن نه از سامورایی واقعی خبری بود و نه از فرهنگ و سنت زاپنی چیزی ارائه می شد. تمام سکانس‌ها پر شده بود از موجودات بدقواره کامپیوتری که گاهی تصور تماشاگر این می‌شد که نکند مشغول تماشای چندگانه‌های ترانسفورمر است.

جدای از داستان کم رمق و بدون قهرمانی دلچسب و همچنین وجود شیاطین کامپیوتری که از در و دیوار بیرون می زدند! لهجه بد و غریب بازیگران ژاپنی فیلم آسیب جدی به 47 رونین زده است. انگار یه عده بازیگر ژاپنی را به زور سرکلاس زبان انگلیسی برده باشند و در فرصت محدود از آنها بخواهند انگلیسی را مثل زبان مادری تکلم کنند. در واقع رینکو کیکوچی و تادانوبو آسانو هر وقت زبان باز می کردند تا دیالوگ خود را بگویند انگار سنگ در دهان داشتند و این مهم بدجوری اعصاب داغان کن بود.

کارل رینچ نیز ادوارد زوئیک دیگری نبود. رینچ ابتدا بسیار خوش شانس بود که توانست در اولین تجربه کاری خود،کارگردانی همچنین فیلمی را به عهده بگیرد اما تنیجه فلاکت بار بود.

از سویی دیگر تمام بار 47 رونین بر دوش کیانو ریوز بود. بازیگری با توانایی‌های خاص و بسیار مورد توجه و قابل احترام. ولی در فیلمنامه‌ای که کریس مورگان و حسین امینی نوشته بودند جایی برای بازیگری وجود نداشت. از این رو تماشاگر جز جادوگرهای بی شاخ و دم و لوکیشن بی روح کامپیوتری نمی‌توانست ببیند.

راشومون، هفت سامورایی، عصیان و سریر خون مجموعا با 4 میلیون دلار ساخته شدند و به تاریخ پیوستند. اکیرا کوروساوا و ماساکی کوبایاشی جاودان شدند.این آثار بین سالهای 1951 تا 1962ساخته شدند اما هرگز تاریخ مصرف نداشتند.

حالا یورنیورسالی‌ها به ضرب و زور  فیلمنامه‌ای نیم بند یک پروژه 175 میلیون دلاری ساختند که متاسفانه جز دهم کجی به ذات سینما و پیشگامان سینمای ژاپن نبود.

بدتر دلسردی علاقمندان سینما به اینگونه ساخت و سازهااست. وقتی سینما به فرهنگ که جزیی از آن است می بازد، بیش از همه شیفتگان سینما ضرر می بینند.

نتیجه عینی این موضوع اکران فضاحت بار فیلم در ژاپن بود. هیچ ژاپنی عاقلی از فیلم استقبال نکرد و افتتاحیه 47 رونین با شکستی مطلق همراه شد.

 در این گیرودار وقتی فیلم‌هایی مثل 47 رونین را می‌بینیم بیش از همیشه دلمان یا برای امثال تارکوفسکی و کیشلوفسکی در سینمای فرهنگی و هنری و یا دان سیگل و سیدنی لومت و جان فورد در سینمای معتبر تجاری هنری تنگ می‌شود.

47Ronin

کارگردان: کارل رینچ/داستان: کریس مورگان،والترهامدا/فیلمنامه: کریس مورگان،حسین امینی/ زمان فیلم:118 دقیقه/ بودجه فیلم: 175 میلیون دلار/ محصول 2013

 

بازیگران: کیانو ریوز (کایی)/هیروکی سانادا (اویشی)/ تادانوبو آسانو (لرد کیارا) /رینکو کیکوچی(اودیی)/کو شیباساکی(میاکا)

برچسب‌ها