اولي ماجرايي عاشقانه با رگههايي از حادثهپردازي دارد و دومي مفرح و سرگرمكننده است اما زير ظاهر طناز، تلخي هر دو فيلم پيداست. اين تلخي بهدليل جهانبيني كارگردان و انتخابي است كه درباره شخصيتها و سرنوشت محتوم آنها دارد.
درباره فيلم: آرزوهاي بزرگ
به گزارش همشهري، «رد كارپت» مثل بيشتر آثار عطاران درباره آدمهاي طبقه فرودست است كه روياها و آرزوهايي فراتر از طبقه خود دارند. قهرمان فيلم دوم او اينبار پايش را فراتر از ايران ميگذارد، به سواحل چشمنواز و دنياي پرزرق و برق كن ميرسد و در كنار ستارههايي قرار ميگيرد كه شهرت جهاني دارند اما در انتها، مغموم و دست خالي از اين مهاجرت بيحاصل در سايه پرچم ايران ميآرامد. فيلم به نوعي در ستايش وطن است و بدون شعارزدگي ظواهر دنياي مدرن و سهم اندك گروهي از انسانها را از تجملات و زيباييهاي اين جهان نقد ميكند.
درباره كارگردان: رند و حواسپرت
رد كارپت يك فيلم جمع و جور به شيوه آثار مستقل سينماي جهان است. عطاران مثل هميشه رندي و شيريني خاص خود را دارد؛ كمي حواسپرتي و ناشيگري و كمي شيطنت جهان سومي. تضاد اين هنرور خوشخيال با آن فضاي پرزرق و برق اروپايي فيلم را پيش ميبرد؛ بهويژه براي آنها كه با سينما انس دارند و عمق اين تضاد را درك ميكنند. طبيعي است چنين آدمي هر جاي آن جهان پيشرفته موقعيتهاي كميك ميسازد؛ مثل صحنه ملاقات با زن در قطار يا بالا رفتن از پلهها براي ديدن ستارهها روي فرش قرمز. عطاران برخلاف اصراري كه براي ساده بهنظر رسيدن دارد، در نگاه به زندگي، روياها و دردسرهاي يك قشر جامعه استاد است و بدون آنكه جانب اين گروه را بگيرد، وجوه مختلف شخصيت و طبقه آنها را به نمايش ميگذارد و شخصيتهاي باورپذير و دوستداشتني خلق ميكند.
نگاه منتقد: سليقه مردم و منتقدان
برخورد عجيب مردم پس از تماشاي رد كارپت روشنكننده يك پديده اجتماعي و انعكاسي از جايگاه واقعي و اهميت رسانه سينما براي جامعه ايراني است. اين برخورد درست در نقطه مقابل ديدگاه اهالي رسانه در سي و دومين جشنواره فيلم فجر قرار دارد و فاصله ميان سليقه مردم و مخاطب خاص را از يك فيلم نشان ميدهد. هيچيك از فيلمهاي جشنواره سال پيش به اندازه رد كارپت توجه اهالي رسانه را به همراه نداشت و همان زمان ميشد حدس زد دومين فيلم عطاران در اكران عمومي از فيلمهاي موفق سال93خواهد بود.
نام عطاران كليد جذب مخاطب است بهويژه در فيلمي كه حال و هواي طنز دارد. پرفروشترين فيلم امسال «طبقه حساس» كمال تبريزي سهم عمده موفقيت خود را مديون عطاران است. پس اكران رد كارپت درحاليكه تماشاگر هنوز خاطره خوش طبقه حساس را در ذهن دارد، ميتوانست تبليغي مضاعف براي آن باشد. عطاران در فيلم نقش هنروري را دارد كه تلاش ميكند با سفر به كن و ملاقات با ستارههاي بزرگ سينماي جهان، وضعيت حرفهاي خود را تغيير دهد. جدا از اين وضعيت كه به خلق لحظههاي مفرح در فيلم ميانجامد، رويارويي عطاران با چهرههاي سرشناس سينماي جهان صحنههايي جالب و شيرين خلق ميكند. رد كارپت فيلم عطاران است؛ او در بيشتر دقايق مقابل دوربين است، به تنهايي قصه را پيش ميبرد و قهرمان شكستخورده و از نفس افتاده است. فيلمي كه صحنههاي پرزرق و برق و جذابي از جشنواره كن را نشان ميدهد و حتي با خانه سينما و اصغر فرهادي هم شوخي ميكند.
گرچه آمار فروش فيلم قابلقبول است، بهنظر ميرسد مردم به اندازه اهالي رسانه و سينماگران از تماشاي رد كارپت لذت نبردهاند. مشكل اصلي اينجاست كه مخاطب سهلپسند امروزي حاضر نيست براي درك يك فيلم و منطق حاكم بر آن ذهن خود را از كليشهها رها كند. رد كارپت به كليشههاي ذهني مخاطب عام وفادار نيست و اين، ارتباط مخاطب با فيلم را كمرنگ ميكند.