يكي از روشهاي ايجاد امنيت رواني در سازمانها محيط راحت و آسوده براي شاغلان است. در راستاي ايجاد اين محيط بايد گفت جداسازي جنسيتي نه به شكلي كه بعضي از رسانهها در حال بزرگ نمايي يا بد نمايي آن هستند بلكه بهصورتي كه اگر 4مرد و يك زن در يك اتاق كار ميكنند به نفع هر دو جنسيت است كه از هم جدا باشند يا برعكس. گفته شهردار تهران مطابق با اصول عقلانيت سازماني بوده و نبايد دستاويز سياسي قرار گيرد، چرا كه در يك محيط زنانه يعني اتاقي كه همه شاغلان آن بانوان هستند، خانمها راحتتر بوده و آسودهتر ميتوانند بهكار خود رسيدگي كنند اما در غيراين صورت يعني اگر يك خانم در اتاق چند آقا يا برعكس باشد، هم بايد مواظب پوشش و گفتمان خود باشد هم كردارش و همين عوامل باعث افت كارايي ميشود. آقايان هم در كنار يكديگر راحتتر هستند و حضور يك زن در جمع آنها باعث بروز محدوديتهايي برايشان ميشود.
اين موضوع تأييد شده كه بين كارمنداني كه بيشترين ساعات بيداري در شبانه روز را با يكديگر در يك محيط هستند رابطه عاطفي بهوجود ميآيد. اين رابطهها اگر چه عموما سالم است اما بستري براي بروز تنش در زندگيهاي فردي هم هست. بنابراين از هر بعد كه به اين مسئله نگاه كنيم جداسازي زنان و مردان بدون هيچگونه محدوديت موجب آسودگي و امنيت رواني زنان و مردان شاغل بوده و باعث افزايش كارايي ميشود.
همانطور كه تاكنون تجربه شده در محيطهاي آموزشي صد در صد زنانه، تمام افراد راحت هستند اما كافي است يك مرد بهعنوان معلم يا مستخدم در آن محيط باشد تا آسايش همه به هم بخورد. سال 1992در يكي از شركتهاي مديريتي در شهر منچستر اين جداسازي انجام شد كه نتيجه آن افزايش امنيت رواني خانمها و البته آقايان بود.
بهنظر ميرسد اگر مردي مخالف اين نظريه باشد ممكن است دلايل ديگري داشته باشد، اما اگر قصد ما انجام كار، اجراي مسئوليت و ارائه خدمت باشدايجاد اين امنيت رواني از نگاه آسيب شناسي ميتواند مفيد واقع شود. جنجال در اين زمينه فقط جنبه سياسي دارد. وقتي يك نظريه مطرح ميشود از سوي هر كس كه باشد بايد بدون تهاجم و جوسازي در جهت نقد يا تأييد آن باشيم و دلايل خود را ابراز كنيم و بدانيم كه جوسازي و اغتشاش فكري راهحل مواجه با همهچيز نيست.