به گزارش مهر، کتاب زندگینامه مهدی فخیم زاده با عنوان «سینما و من» به قلم این کارگردان و بازیگر سینمای ایران به شکل شخصی منتشر و توسط آموزشگاه سینمایی هنر و اندیشه پخش شده است.
فخیم زاده در مقدمه این کتاب به انگیزه و دلایل نگارش این کتاب اشاره کرده و چنین آورده است: بعد از چندین دهه فعالیت در سینما و تلویزیون به عنوان کارگردان و هفده سال تدریس در آموزشگاههای هنری و چندین دوره تدریس در دانشکدههای هنری و ارتباط دایم با نسل جوان، به وضوح دیده و میبینم که چگونه جوانها برای ورود و حضور در عرصه نمایش سر از پا نمیشناسند (البته به طور طبیعی چیز بدی نیست).
مشکل وقتی ظاهر میشود که میبینی این تلاشها در شرایطی اتفاق میافتد که کوچکترین شناختی از بازیگری و فضاهای نمایشی کشور ندارند و در این عرصه از حداقل توان برخوردار نیستند، ولی مدام خودشان را به این در و آن در میزنند و به این و آن عرضه میکنند تا راهی بجویند و در مقابل دوربین قرار بگیرند و وقتی بپرسی بضاعتت چقدر است؟ پیوسته این کلمات را تکرار میکنند که: من خیلی استعداد دارم.
حتی وقتی ظاهرا برای آموزش در هنرستانی ثبت نام میکنند اولین سوالشان این است: آیا ما را برای بازیگری معرفی میکنید؟
این سوال خود به خود خبر از آن میدهد که اعتباری برای آموزش بازیگری قایل نیستند و میخواهند از کلاس بازیگری به عنوان سکوی پرتاب استفاده کنند، به زبان بی زبانی فریاد میزنند که بازیگری آموختنی نیست.
تعلیم بی معناست، بازیگر را باید کشف کرد و من همانم که اگر فرصتی یابم دنیای نمایش را دگرگون میکنم.
فخیم زاده در بخش دیگری از مقدمه این کتاب سینمایی چنین آورده است:
اکنون با بازنویسی این خاطرات سعی دارم تجربیاتم را به دیگران منتقل و گوشههایی از این مسیر پرتلاطم، سخت و طولانی را باز و نشان دهم که چگونه توانستم بدون پول و پارتی و داشتن چهره و اندامی آنچنانی، بیش از چهل سال در تئاتر و سینما و تلویزیون حضوری مداوم داشته باشم و امیدوارم که از این طریق نوری بر این مسیر تاریک و دنیای ناشناخته و وسوسه انگیر تابانده باشم.
علت بعدی نوشتن این زندگینامه حضور من در تحولات سینمایی و راه اندازی سینمای بعد از انقلاب و نحوه شگل گیری صنوف سینمایی و دگرگونی های بعدی است.
در نتیجه در لابلای این خاطرات خود به خود به تمام این تحولات اشاراتی دارم که بسیاری از آنها تاکنون ناگفته مانده اند و امیدوارم بتواند برای پژوهندگان سینمای ایران مفید فایده باشد.
به هرحال آنچه پیش روی شماست پیش از آنکه زندگینامه باشد سفرنامه است.
سفرنامه کودکی جنوب شهری که از سالن سینمایی مخروبه شروع کرد و تا صحنه تئاتر و پرده سینما و جعبه تلویزیون ادامه یافت.
سفری که بیش از چهل سال طول کشیده و در این سفر دور و دراز از وادیهای دل انگیز و دل آزار، از دره های سر سبز و لم یزرع و از چشمه های جوشان و خشک شده عبور کرده و هنوز در راه است و ظاهرا مقصدی مقابلش نمایان نیست.
هرچه هست راه است و راه است و راه.