در حالی که نیروهای عراقی با بازپس گیری اغلب مناطق خود که طی سال های گذشته از دست داده بود، می رفت تا با اقدامات بعدی صحنه نبرد را بیش از پیش به نفع خود تغییر دهد، پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل از سوی ایران در تاریخ 27 تیر ماه سال 67 موجب شد، ارتش عراق در اقدامی شتاب زده، منطقه خوزستان را بار دیگر مورد هجوم گسترده قرار داده و تا جاده اهواز به خرمشهر پیشروی کند و خرمشهر را نیز در معرض تهدید قرار دهد.
تهاجم عراق که برای سومین بار به این منطقه انجام می شد با مقاومت شدید رزمندگان دلیر اسلام خنثی و ارتش عراق تا مرز این کشور، عقب رانده شد.
به این ترتیب، دشمن در حالی که از تصرف خوزستان نا امید شده بود، تهاجم دیگری را در تاریخ سوم مرداد 67 از طریق مرکز کرمانشاه و با به کارگیری نیروهای گروهک تروریستی منافقین آغاز کرد.
مجله آشنایی با جنگ تحمیلی عراق علیه ایران (۱۳۵۹-۱۳۶۷) / مجله آشنایی با زندگینامه شهدای دفاع مقدس
این شرایط در حالی بود که اغلب یگان های نظامی جمهوری اسلامی ایران شامل ارتش، سپاه و بسیج در جبهه جنوب مستقر بودند و منافقین توانستند با استفاده از این مزیت نظامی تا تنگه چهار زبر (بین اسلام آباد و کرمانشاه ) پیشروی کنند.
در پی حرکت و تلاش مذبوحانه گروهک تروریستی منافقین برای ضربه زدن به نظام اسلامی، رزمندگان اسلام بسرعت وارد عمل شده و با عملیاتی موسوم به «مرصاد» به مقابله با منافقین برخاستند.
نگاهی به صف و تجهیزات جنگی منافقان که در عملیات مرصاد توسط رزمندگان ایرانی منهدم شد، نشان می دهد که این گروهک برای استفاده بهینه از این فرصت و رسیدن به آرزوهای خود پیش بینی های لازم را کرده بود.
در این عملیات، براساس آمارهای اعلام شده، بیش از 120 دستگاه تانک، 400 دستگاه نفربر، 240 قبضه خمپاره انداز 60 و 80میلیمتری و 30 عراده توپ 106 میلیمتری متجاوزین منهدم و همچنین بیش از 20 تیپ مشترک منافقین و ارتش عراق متلاشی و تعداد کشته و زخمی های آنها از مرز چهار هزار و 800 تن گذشت.
براساس این آمارها در این عملیات، همچنین نزدیک به یکهزار قبضه آر. پی. جی 7، 700 قبضه تیربار کلاشینکوف، ده ها دستگاه خودرو، ده ها دستگاه تانک و نفربر، تعدادی تجهیزات پیشترفته الکترونیکی و مخابراتی و مقادیری اسناد درون گروهی منافقین به دست رزمندگان ایران افتاد.
براساس اطلاعات به دست آمده، منافقین حدود 30 تیپ رزمی جهت تهاجم خود به خاک ایران تشکیل داده بودند و هر تیپ 170 نفر نیروی رزمی (20 زن و 150 مرد) در اختیار داشت که به همراه نیروهای پشتیبانی به 280 نفر می رسید و دارای دو گردان پیاده، یک گردان تانک، یک گردان ادوات و یک گردان ارکان و پشتیبانی رزم بود که کل نیروهای آنان حدود پنج هزار و 200 نفر و نیروی در صحنه نیز به حدود هفت هزار نفر می رسید.
رزمندگان اسلام نیز برای مقابله با ارتش صدام و منافقین در قالب قرارگاه مرکزی خاتم الانبیاء (ص )، قرارگاه نجف، لشگر 6 پاسداران به استعداد 7 گردان، لشگر 32 انصار الحسین (ع) به استعداد 7 گردان، لشگر 57 اباالفضل (ع) به استعداد 2 گردان، لشگر 155 ویژه شهدا به استعداد 3 گردان، لشگر 9 بدر به استعداد 6 گردان، تیپ مستقل 12 قائم (عج ) به استعداد 3 گردان، تیپ مستقل 75 ظفر به استعداد 1 گردان، تیپ مستقل 66 ولی امر(عج ) به استعداد 3 گردان، تیپ مستقل 36 انصار المهدی به استعداد 3 گردان، معاونت فرهنگی قرارگاه نجف به استعداد 1 گردان، کمیته انقلاب اسلامی به استعداد 2 گردان، قرارگاه مقدم نیروی زمینی سپاه، لشگر 27 محمد رسول الله (ص ) به استعداد 4 گردان، لشگر 17 علی ابن ابیطالب (ع) به استعداد 1 گردان، لشگر 33 المهدی (عج ) به استعداد 1 گردان، لشگر 71 روح الله به استعداد 3 گردان، سپاه ناحیه لرستان به استعداد 2 گردان، قرارگاه سپاه هشتم، لشگر 5 نصر به استعداد 2 گردان، تیپ مستقل 29 نبی اکرم (ص ) به استعداد 4 گردان، تیپ مستقل 59 مسلم بن عقیل به استعداد 1 گردان، قرارگاه رمضان به استعداد 1 گردان، نیروهای کرند و اسلام آباد به استعداد 1 گردان، عناصری از لشگر 21 امام رضا(ع) و ارتش، سازماندهی شده بودند.
شرح عملیات
سرکردگان گروهک تروریستی منافقین که با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران نیروهای تحت فرمان خود را برای مزدوری، جاسوسی و خیانت به ملت ایران اسلامی به خاک عراق منتقل و با حمایت های همه جانبه صدام و قدرت های بزرگ حامی او بر علیه ایران به فعالیت های نظامی و اطلاعاتی مشغول بودند، با پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت از سوی تهران، به زعم خود این موضوع را نشانه ضعف توان دفاعی ایران و در نگاه غلط خود این زمان را بهترین فرصت برای فتح ایران ارزیابی کردند.
آنان در تحلیل های درون گروهی خویش، امکان قبول آتش بس از سوی ایران را ناممکن دانسته و باور داشتند که جمهوری اسلامی زمانی قطعنامه را می پذیرد که از جنبه های سیاسی، نظامی و اقتصادی به بن بست کامل رسیده باشد و تحت چنین شرایطی این سازمان تروریستی می تواند به اهداف خود برسد.
بنابراین آنان به خیال خام خود فرصت پیش آمده را زمان مناسبی دانسته و برغم آن که طرح حمله به ایران برای سالگرد جنگ تدارک دیده شده بود، زمان آن دو ماه به جلو انداخته شد.
عراق به حمایت و پشتیبانی تسلیحاتی و هوایی از منافقین، نیروهای خود را از انجام دخالت مستقیم در ورود به عمق خاک ایران برحذر داشت و ابتدا برای کاستن از حجم نیروهای خود در غرب، اقدام به تک وسیعی در خرمشهر نمود و سپس با هجوم و آتش سنگین در منطقه سرپل و صالح آباد، این مناطق را تصرف کرد و راه ورود منافقین به داخل را هموار ساخت.
عراق همچنین پس از ورود منافقین به داخل ایران، جهت پشتیبانی در چندین نوبت، اقدام به بمباران هوایی خطوط و نیروهای ایرانی کرد و بالگردهای نیروبر عراق نیز مرتبا به پشتیبانی منافقین مشغول بودند.
هدف منافقین از حمله در عمق خاک ایران، با چندین تانک برزیلی دجله (دارای چرخ های لاستیکی و سرعتی معادل 120 کیلومتر در ساعت)، تسخیر چندین شهر و در آخر رسیدن به تهران و به دست گرفتن قدرت بود و بر طبق زمانبندی، نیروها بایستی ساعت 6 بعد از ظهر روز دوشنبه 3 مرداد به کرند و ساعت 8 شب به اسلام آباد و 10 شب به کرمانشاه رسیده و در این شهر، دولت خویش را اعلام رسمی کنند.
اگر چه منافقین در ساعت های مقرر به کرند و اسلام آباد رسیدند، اما در مسیر اسلام آباد به کرمانشاه و گردنه حسن آباد، از پیشروی آنها جلوگیری شد.
در این عملیات که منافقین آن را «فروغ جاویدان» نامیده بودند، آنان مقارن با ساعت 14 و 30 دقیقه روز سوم مردادماه سال 67 با هماهنگی و همکاری کامل و مستقیم ارتش بعثی عراق عملیات مشترک خود را با هجوم زمینی از طریق سرپل ذهاب و هلی بُرد از جنوب گردنه پاطاق (نزدیکی سرپل ذهاب) آغاز و به طرف شهر کرند غرب پیشروی کردند.
آنان توانستند حدود ساعت 18 و 30 دقیقه عصر آنروز با نخستین تانک های اهدایی ارتش بعثی عراق که با آرام گروهک تروریستی منافقین تزئین شده بود وارد شهر شوند و پس از تصرف شهر به طرف اسلام آباد غرب پیشروی کرده و به محض رسیدن به مدخل ورودی این شهر، اقدام به قطع برق و خطوط مخابراتی و هم چنین تیراندازی و آشفته کردن اوضاع کنند.
در این مکان، تعدادی از نیروهای سپاهی و مردمی با آنان درگیر شدند که به علت عدم انسجام نیروها و آمیختگی منافقین با مردم، اوضاع از کنترل نیروهای یادشده خارج و شهر به تصرف موقتی آنها در آمد، سپس با استفاده از تعداد زیادی تانک دجله و خودرو نیروهای پیاده به طرف کرمانشاه عزیمت کردند که در منطقه حسن آباد (20 کیلومتری اسلام آباد) به دلیل سازماندهی جدید رزمندگان ایرانی و حضور نیروهای جدید، منافقین زمین گیر شدند.
رزمندگان اسلام در فاصله 200 متری منافقین در ارتفاعات چهارزبر ضمن تشکیل خط پدافندی با آنان درگیر شده و عصر روز چهارم مرداد 67 با محاصره شهر اسلام آباد به منظور انسداد عقبه و راه فرار، سه راه اسلام آباد به کرند را قطع و آنها را محاصره کردند.
نیروهای اسلام سرانجام در روز پنجم مرداد 67 با انجام عملیات مرصاد با رمز مقدس یا علی بن ابی طالب (ع) طی چندین ساعت، صدها تن از منافقین را به هلاکت رسانده و مابقی را نیز به فرار وادار کردند.
در این عملیات، رزمندگان اسلام از قسمت سه راهی اهواز (پشت پمپ بنزین اسلام آباد) نیروهای وابسته به گروهک تروریستی منافقین را دور زده و تلفات زیادی را به آنان وارد کردند.
در عملیات مزبور بیش از دو هزار و 500 تن از منافقین به هلاکت رسیدند و 250 تن از آنان نیز به اسارت رزمندگان اسلام درآمده و ما بقی آنان نیز با خفت و خاری از خاک ایران اسلامی عقب رانده شدند.
اما در این میان نباید یاد و خاطره شهید امیر سپهبد «علی صیاد شیرازی» را که یکی از فرماندهان دلاور این عملیات بود را فراموش کرد چرا که وی با روحیه بسیجی که داشت، توانست هدایت و رهبری عملیات مرصاد را برعهده گیرد و ضربات محکمی را بر پیکر منافقین کوردل وارد کند.
وی سرانجام در صبح روز 21 فروردین 78 در تروری ناجوانمردانه منافقین هدف آماج تیرهای کینه قرار گرفت و قامت استوارش به خاک افکنده شد. روحش شاد.
فرهاد شرف پور - ايرنا