اين حادثه زماني رخ داد كه مقتول قصد داشت دختر معتاد را كه خواهر همسرش بود به كمپ ترك اعتياد ببرد اما پسر جوان سر رسيد و با استفاده از شمشير و اسلحه او را به قتل رساند.صبح 26بهمن91 برخي از ساكنان خياباني در جنوب شرق تهران روزشان را با شنيدن صداي شليك گلوله شروع كردند. وقتي آنها به خيابان رفتند معلوم شد در جريان درگيري كه يك سوي آن 2پسر و يك دختر جوان و در سوي ديگرش مردي ميانسال حضور داشتند، مرد ميانسال بر اثر اصابت گلوله و ضربات شمشير بهشدت مجروح شده است.
درحاليكه ضاربان متواري شده بودند، پيكر نيمه جان مرد ميانسال به بيمارستان منتقل شد اما ساعتي بعد وي جان خود را از دست داد. با مرگ او تحقيقات اوليه درخصوص اين جنايت آغاز شد. شواهد حاكي از آن بود مقتول بهدست خواهر همسرش بهنام مينو و 2مرد به نامهاي آرش و صابر به قتل رسيده است. اطلاعات اوليه نشان ميداد ساعتي قبل از اين حادثه مقتول قصد داشت خواهر همسرش را كه به موادمخدر اعتياد داشت براي تركِ مواد به كمپ ببرد اما مينو كه حاضر نبود به كمپ برود از آرش و صابر كمك خواسته و آنها نيز با حضور در محل و در درگيري با مقتول او را به قتل رساندهاند. هرچند متهمان بعد از اين ماجرا متواري شده بودند اما چند روز بعد پليس مخفيگاهشان را شناسايي و آنها را دستگير كرد.
اعتراف به قتل
وقتي 3متهم پشت ميز بازجويي قرار گرفتند معلوم شد ضربات كشنده به مقتول را آرش زده است. او در اعترافاتش گفت: مدتي بود كه به مينو علاقه داشتم. هر دوي ما به موادمخدر اعتياد داشتيم و مينو بسياري از اوقات براي گرفتن مواد پيش من ميآمد. او آن روز به من زنگ زد و گفت شوهرخواهرش ميخواهد او را به زور براي ترك به كمپ ترك اعتياد ببرد و از ما خواست كه كمكش كنيم. من و صابر هم با شمشير و يك قبضه اسلحه كمري جلوي خانه آنها رفتيم. مينو و شوهر خواهرش با هم گلاويز شده بودند كه ما رسيديم. در جريان درگيري من با شمشير يك ضربه به مقتول زدم و بعد از آن اسلحه را درآوردم و تيري به سمتش شليك كردم و فورا از آنجا فرار كرديم.
مرگ يكي از متهمان در زندان
درحاليكه اين پرونده در نوبت رسيدگي قرار داشت از زندان خبر رسيد صابر بهدليل تومور مغزي كه در سرش بود در زندان جان باخته است. در چنين شرايطي پرونده با صدور قرار مجرميت و كيفرخواست به شعبه71 دادگاه كيفري استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه
در جلسه محاكمه كه صبح ديروز به رياست قاضي نورالله عزيزمحمدي برگزار شد نماينده دادستان كيفرخواست را قرائت كرد و اتهام آرش را مباشرت در قتل عمدي و اتهام مينو را معاونت اعلام كرد و خواستار مجازات آنها شد. سپس فرزندان مقتول در جايگاه ايستادند و گفتند خواستهشان قصاص قاتل است.در ادامه قاضي اتهام قتل عمدي را به آرش تفهيم كرد و از او خواست به دفاع از خود بپردازد.
او با پذيرش اتهامش گفت: روز حادثه درحاليكه همراه دوستم از مشروبات الكلي استفاده كرده بوديم و حالت طبيعي نداشتيم مينو تماس گرفت و كمك خواست. ما هم بلافاصله به كمك او رفتيم. قرار نبود كسي كشته شود اما من در حالت غيرطبيعي اين جنايت را مرتكب شدم.سپس نوبت به مينو رسيد تا از خود دفاع كند. او گفت: من اتهام معاونت در قتل عمدي را قبول ندارم.
من فقط با آرش تماس گرفتم. متهم ادامه داد: من با خواهرم و خانوادهاش زندگي ميكردم. چند سال قبل بهطور ناموفق ازدواج كردم و بعد بهخاطر شكستي كه در زندگي خورده بودم معتاد شدم. بعد از آن با آرش آشنا شدم. روز حادثه شوهر خواهرم من را به باد كتك گرفته بود تا به كمپ ببرد. من هم مجبور شدم از آرش كمك بگيرم.در ادامه اين جلسه وكلاي مدافع متهمان به دفاع از آنها پرداختند و در نهايت با ختم جلسه قضات دادگاه براي تصميمگيري در اينباره وارد شور شدند.