اين مرد شياد براي فريب طعمههايش از خودروهايي با پلاك دولتي و لباس اداره برق استفاده ميكرد.چندي قبل يكي از اوراقفروشان ميدان شوش به دادسراي ناحيه 14تهران رفت و گفت مرد شيادي كه خودش را مأمور اداره برق معرفي ميكرد، با اجراي نقشهاي حسابشده از او 80ميليون تومان كلاهبرداري كرده است. او به عليرضا اربابيفر، بازپرس شعبه هشتم گفت: مدتي قبل مردي به نام جواد كه حدود 45سال داشت به مغازهام آمد و گفت كه اداره برق ميخواهد ضايعات كابلهاي مسياش را از طريق مزايده بفروشد و او كه مأمور برق است ميتواند كاري كند من در اين مزايده برنده شوم و سود زيادي نصيبم شود. جواد چند روز بعد باز هم سراغم آمد تا درباره پيشنهادش صحبت كند.
او در رفتوآمدهايش از خودرويي با پلاك دولتي استفاده ميكرد و لباس مأموران اداره برق را هم به تن داشت. او با چربزباني توانست اعتمادم را جلب كند و من هم پيشنهادش را قبول كردم و قرار شد او كاري كند كه من در مزايده برنده شوم. با خودم فكر كردم اگر در اين مزايده برنده شوم پول خوبي به جيب ميزنم.
شاكي ادامه داد: من خيالم راحت بود كه پولي به جواد ندادهام و چيزي از دست نميدهم. اين در حالي بود كه حتي آگهي اين مزايده هم در يكي از روزنامهها چاپ شد و همهچيز ظاهري رسمي و قانوني داشت و من باورم شد كه همهچيز واقعي است. جواد يك روز صبح با من تماس گرفت و گفت مزايده برگزار شده و من بهعنوان برنده اعلام شدهام و بايد هرچه سريعتر 80ميليون تومان به حسابي كه ميگويد، واريز كنم. او شماره حسابي را به من داد و گفت متعلق به يكي از شركتهاي اداره برق است. من هم كه از همهچيز بيخبر بودم همان موقع 80ميليون تومان به آن حساب واريز كردم. فكر ميكردم تا چند ساعت ديگر جواد براي تحويل دادن ضايعات با من تماس ميگيرد اما هر چه با او تماس گرفتم جواب نداد و آن لحظه بود كه فهميدم همه اين كارها نقشهاي براي فريب من بوده است.
بهدنبال اظهارات اين مرد به مأموران پايگاه ششم پليس آگاهي ماموريت داده شد دراين باره تحقيق كنند. همزمان با استعلام از اداره برق معلوم شد كه مردي با چنين مشخصاتي در آنجا كار نميكند و اصلا چنين مزايدهاي نيز برگزار نشده است. اين موضوع نشان ميداد همه حرفهاي مامور قلابي اداره برق بخشي از نقشه او براي كلاهبرداري از مرد اوراقفروش بوده و او با استفاده از لباس اداره برق جعل عنوان كرده است. مرد شياد هيچ سرنخي از خود به جا نگذاشته بود و شاكي نيز اطلاعات چنداني از وي نداشت و همه تماسهاي او با مرد كلاهبردار از طريق يك خط تلفن همراه اعتباري بود.
با اين حال تجسسهاي پليس در اينباره آغاز شد تا اينكه با اضافهشدن 2شاكي، پرونده وارد مرحله تازهاي شد. اظهارات شاكيان نشان ميداد كه آنها نيز در دامي مشابه گرفتار شدهاند و مأمور قلابي اداره برق از هركدام از آنها 50ميليون تومان كلاهبرداري كرده است. يكي از اين افراد زني خانهدار، ساكن سبزوار بود كه ميخواست 50ميليون تومان پولي را كه داشت در كاري سرمايهگذاري كند كه در دام جواد گرفتار شده بود.
او نيز به بازپرس پرونده گفت: من زني خانهدار هستم و ميخواستم با 50ميليون تومان پولي كه از شوهر خدابيامرزم مانده بود سرمايهگذاري و مخارج زندگيام را تأمين كنم. يك روز يكي از آشنايان جواد را به من معرفي كرد و گفت او در اداره برق تهران نفوذ دارد و ميتواند كاري كند كه با فروش ضايعات كابل سود زيادي كنم. من هم بعد از چند جلسه صحبت با اين مرد 50ميليون تومان به حسابش واريز كردم اما ديگر خبري از او نشد و پولهايم بر باد رفت. مرد شياد به همه شاكيان شماره حساب يكساني داده بود. هرچند پول زيادي در اين حساب باقي نمانده بود اما بازپرس پرونده دستور مسدودشدن اين حساب بانكي را صادر كرد.
هماكنون كارآگاهان پليس آگاهي بهدنبال دستگيري مأمور قلابي اداره برق هستند و اميدوارند با توجه به سرنخهاي موجود بتوانند وي را به دام بيندازند.