- آقاي دكتر مظاهري؛ اعتراضات صورت گرفته در شهر فرگوسن (ایالت میسیوری) را چگونه ارزیابی میکنید و دلیل اصلی وقوع تحولات اعتراضی در شهر فرگوسن را در چه عامل یا عواملی میدانید؟
نبود شفافسازی درباره چگونگی کشته شدن مایکل براون 18 ساله، موجب برافروختن خشم سیاهپوستان شده است. این اعتراضات یادآور اعتراضهای مشابهی در فلوریدا است که دو سال پیش و در اعتراض به کشته شدن نوجوان سیاهپوست دیگری رخ داده بود.
در فرگوسن که اکثريت جمعيت آن سياهپوستان هستند، ساکنان شهر که به قتل مايکل براون، اعتراض دارند درباره بيکاري و نيز دولت محلي که منعکسکننده تنوع موجود در جامعه آنها نيست شکايت دارند. ساکنان شهر از ديرباز احساس ميکنند شوراي شهر و دستگاه پليس که اکثر اعضاي آن سفيد پوستان هستند، آنها را به حاشيه راندهاند و از حقوق خود محروم کردهاند.
فرگوسن از شهرهای کوچک در حومه سنت لوئیس، از شهرهای بزرگ ایالت میسوری است. ۶۷ درصد از ساکنان این شهر سیاهپوستاند اما نسبت آنها در سطوح مدیریتی و امنیتی شهر ناچیز است.در واقع مردم فرگوسن و جمعیت سیاهپوست کل آمریکا درک نادرستی از رفتار پلیس ندارند؛ آنها میدانند که با رفتاری غیرانسانی مواجه شدهاند، ساکنان سیاه پوست این شهر میدانند که با آنها همچون شهروندان رده دوم رفتار شده است.
- دولت و پلیس آمریکا تا حالا چه مواضعی از خود نشان دادهاند؟
پليس ايالت ميسوري، «دارن ويلسون» را به عنوان شليککننده به «مايکل براون» نوجوان 18 ساله که منجر به مرگ او شد، معرفي کرد. پليس اعلام کرده اين مرد سياهپوست جوان پيش از کشته شدنش، مظنون به «دزدي مسلحانه» سيگار به ارزش حدود 50 دلار از يک مغازه بوده است. به گفته پلیس، در تصاويري که از دوربين مداربسته اين فروشگاه به دست آمده، «به نظر ميرسد» که سارق مايکل براون است. در حال حاضر به دلیل گسترش آشوبها، پلیس ایالتی مسئولیت کنترل سنت لوئیس را بر عهده گرفته و به برقراری ساعات منع آمد و شد و اعلام وضعیت فوقالعاده پرداخته است. مأموران پلیس در این ایالت در حالی که سوار بر خودروهای زرهی هستند، به اعتراضات پاسخ میدهند. این خودروهای زرهی در اصل برای مقاومت در مقابل مین و مواد منفجره طراحی شدهاند.
در بعضی مناطق دیگر مأموران پلیس در حالی دیده میشوند که پیراهنهای سبز و شلوارهای مخصوص استتار، چیزی شبیه یونیفورمهای تفنگداران دریایی آمریکا، بر تن دارند و تفنگهای ویژه M۴ مورد استفاده نیروهای ارتش حمل میکنند. تصاویری از این دست حاکی از آن است که منطقه حومهای فرگوسن در اثر اقدامات پلیس به "منطقه جنگی" تبدیل شده است.
این رویدادها در واقع ماحصل چندین دهه نظامی کردن عمدی نیروی پلیس آمریکا است، روندی که پس از حملات 11 سپتامبر با تزریق گسترده منابع مالی تقویت شده و به نام امنیت ملی توجیه شده است. نتیجه این شده که پلیس آمریکا بیشتر شبیه یک ارتش تهاجمی و اشغالگر شده است تا یک نیروی اجتماعی برای حفاظت از مردم. البته پیکان نظامی شدن نیروی پلیس در آمریکا به طور فزایندهای به سمت اقلیتها و طبقات فقیر جامعه بوده است.
باراک اوباما، رئيسجمهوري آمريکا نيز ضمن تراژدی خواندن قتل این نوجوان، برای آرام نمودن افکار عمومی آمریکا اعلام کرد بهانهاي براي اعمال زور بيش از حد لازم توسط پليس وجود ندارد، اما اعمال خشونت علیه مأموران پلیس را هم محکوم کرد. به نظر میرسد باراک اوباما که خود نیز فردی سیاه پوست است، میکوشد با همراه کردن خود با جامعه سیاهپوستان، آرامش و امنیت را به ایالتهای آمریکا بازگرداند؛ به گونهای که وی حتی بعد از تبرئه پلیسی که مدتی قبل نوجوان سیاه پوست دیگری به نام "تریوان مارتین" را کشته بود، لب به انتقاد از سیستم قضایی آمریکا گشود و گفت: مطمئنم اگر فرد کشته شده یک سفید پوست بود وضعیت به گونه دیگری پیش میرفت!
- در حال حاضر بحران در ایالت میسیوری گسترده شده و به تظاهرات بیش از 100 شهر امریکا را در بر گرفته است. آیا این اعتراضات را میتوان با اعتراضهای جنبش وال استریت مقایسه نمود؟
بله، زمانی که به دلایل شکلگیری جنبش وال استریت و ادامه اعتراضات فعلی در ایالتهای مختلف آمریکا توجه کنیم، میبینیم که تشابهات زیادی بین این دو حرکت اجتماعی در جامعه آمریکا وجود دارد. جنبش وال استریت در اعتراض به مسائلی همچون فقر، بیکاری، قدرت و نفوذ شرکتهای بزرگ، نابرابری اجتماعی، جنگهای خاورمیانه، بدهی دانشجویان و پاداشهای زیاد برای مجریان وال استریت، صورت گرفت. تظاهرکنندگان همچنین خواهان وضع مالیات بیشتر بر طبقه ثروتمند و پاسخگویی بانکها در قبال اقداماتشان بودند که به بحران اقتصادی آمریکا دامن زده بود. هم اکنون نیز ادامه اعتراضات در ایالت میسوری و کشیده شدن آن به بیش از 100 شهر آمریکا از جمله نيويورک، بوستون، سنت لوئيز و فيلادلفيا، ضمن نشان دادن اعتراض مردم به عملکرد نیروهای پلیس، نارضایتی آنها از فقر، بی عدالتی و تبعیض بویژه در مناطق حاشیهای را نیز مشخص میسازد.
ادامه خشونت و تظاهرات اين واقعيت را برجسته کرده است که فقر با بيشترين سرعت در حومههاي شهرهاي آمريکا در حال گسترش است و اين مناطق به محل زندگي اکثريت فقراي آمريکا تبديل شدهاند. در واقع در ايالت ميسوري، يک جامعه 21 هزار نفري زندگي ميکند که ميزان فقر در آن از سال 2000 دو برابر شده و اين مسئله نيز به کينه و دشمني بر سر تفکيک نژادي و نابرابري اقتصادي دامن زده است.
- شما چشمانداز این تحولات را چگونه ارزیابی میکنید؟
تعداد مردم فقير ساکن در مناطق حومهاي محروم آمريکا از سال 2000 از دو برابر نيز بيشتر شده است، در حالي که اين روند در شهرها 50 درصد بوده است. ميزان فقر در فرگوسن در سال 2012 حدود 22 درصد بوده است در حالیکه بنا بر اعلام دفتر دادههاي سرشماري آمريکا اين رقم در سال 2000 حدود 2/10 درصد بود. مناطق حومهاي در حاشيه آتلانتا تا کلرادو اسپرينگز ارقام مشابهي داشتهاند. در حال حاضر بيش از نيمي از 46 ميليون نفر آمريکايي که در فقر به سر ميبرند، در مناطق حومه شهرهاي بزرگ زندگي ميکنند. علاوه بر این موارد، رشد اقتصادی اندک، نرخ بیکاری بالا و چشمانداز رکود اقتصادی جدید، وضعیت معیشتی میلیونها خانواده آمریکایی را سختتر کرده است. در چنین شرایطی خطر ناآراميهايي مانند تظاهراتي که فرگوسن را تکان داد بيشتر شده است. این در حالی است که دولت آمریکا با داعیه رهبری دهکده جهانی و تنها ابر اقدرت باقی مانده! در صدد اعمال کنترل بر سراسر جهان است. ادامه چنین ناآرامیهای علاوه بر امکان افزایش بودجههای رفاهی دولت آمریکا در سالهای آینده، بی شک بر سیاست خارجی این کشور نیز تأثیر خواهد داشت و احتمالاً کاهش مداخلات نظامی و مستقیم آمریکا در دیگر مناطق بحرانی جهان را به دنبال خواهد داشت.
- وضعیت سیاهان و به طور کلی اقلیتهای نژادی در امریکا را چگونه ارزیابی میکنید؟
در آمريکا وضعيت بسيار دشواري وجود دارد و ميبينيم آمار جرم و جنايت در ميان اقليتها بسيار بالاست و به همين علت هم اقليتها بيشتر بازداشت و دادگاهي و در نهايت زنداني يا مجازات ميشوند. همه اين مشکلات ريشه در تاريخ چند صد ساله آمريکا دارد و از زماني شروع شد که بردگي در آمريکا وجود داشت. اقليتها به ويژه آفريقايي تباران آمريکا هنوز نتوانستهاند از فقر و مشکلات اقتصادي که نتيجه نظام بردگي در آمريکا بوده است، نجات پيدا کنند. بنابراين بيشتر بودن جرم و جنايت در ميان سياهپوستان نتيجه فقر و مشکلات اقتصادي آنهاست که باعث شده است بسياري از آنها بيکار باشند و دچار افسردگي و نااميدي شوند.