وقتي بدانيم كه فلسفه وجود پژوهش، حل مشكلات و دغدغههاي موجود كشورها و ترسيم و طراحي فردايي بهتر براي نسلهاي آينده است، قطعا بيشتر و بيشتر افسوس ميخوريم كه چرا در ايران، پژوهش جدي گرفته نشده است. بسياري از كشورهايي كه توانستهاند به پيشرفت برسند از پژوهش براي برونرفت از مشكلاتشان بهره جستهاند به همين دليل است كه ميزان بودجه تحقيقاتي به نسبت توليد ناخالص ملي در كشورها، معياري براي پيشرفت محسوب ميشود چراكه تا پژوهش و پژوهشگري نباشد، توليد علم و فناوري هم معنا نخواهد داشت.
اينكه چرا در اسناد بالادستي و برنامههاي مختلف توسعه كشور و سند چشمانداز به موضوع پژوهش توجه و تأكيد شده است اما در عمل قوانين بهدرستي اجرا نميشوند، جاي سؤال و تعجب دارد. اينكه چرا سهم پژوهش از توليد ناخالص ملي كشور بهزعم مسئولان كمتر از نيم درصد است هم جاي تامل دارد و اين همه در حالي است كه تا پايان برنامه پنجم توسعه، سهم پژوهش از توليد ناخالص ملي بايد به 3درصد برسد.
توجه به مقوله فراموششده پژوهش و اختصاص بودجههاي كافي براي پژوهش در كشور امري ضروري است چرا كه با پژوهش است كه كمبودها و معضلات كشور شناخته ميشود و پژوهشگران و محققان براساس آن، ايده و طرح ميدهند و بدينترتيب است كه افقهاي تازهاي براي برونرفت از مشكلات گشوده ميشود. پژوهش است كه راه بهتر زيستن و زندگي توأم با سلامت را يادمان ميدهد. يافتههاي پژوهشهاي پژوهشگران است كه نشان ميدهد، چگونه از شر آلايندههاي محيطي خلاص شويم؟
يافتههاي پژوهشي است كه نشان ميدهد استفاده از سموم دفع آفات نباتي و سموم شيميايي چه بر سر انسان ميآورد و با چه روشي ميتوان از شر اين بلاياي ساخته دست بشر خلاصي يافت و چه چيزي را بايد جايگزين آلايندههاي مخرب محيطي كه سلامت انسانها را نشانه گرفتهاند، كرد. پژوهش است كه ميگويد چگونه و به چه شكل در شرايط دشوار ميتوان به سمت توليد كالاهاي با ارزش افزوده حركت كرد؟ از ضايعات چگونه ميشود بهترين استفاده را كرد؟
در كدام زمين چه محصولي كاشته شود بهتر است تا ضايعه و خسارت كمتر شود. نمودار بار بيماريهاي مختلف در كشور هم با پژوهش است كه مشخص ميشود و از آنجا كه يكي از مهمترين دغدغههاي مردم چگونگي حفظ سلامتشان در محيط پر از آلايندههاي مخرب است بايد با اختصاص بودجههاي مناسب به سوي پژوهشهاي سلامتمحور حركت كرد تا هم درد را شناخت و از آن پيشگيري كرد و هم درمان را.