ساخت و بازسازي ساختمانها شايد كار چندان سختي نباشد اما بازگرداندن كودكي سلب شده از اين كودكان امري است كه چندان در دسترس نخواهد بود.» اينها جملاتي است كه يك روزنامه نگار فلسطيني در صفحه شخصي خود در شبكه اجتماعي قرار داده بود. براي پيبردن به شرايط ووضعيت زندگي مردم عادي در نوار غزه پايصحبت يك جوان 30ساله فلسطيني از اهالي غزه نشستيم، با وجود آنكه 2 هفته پيش قول انجام اين مصاحبه را گرفته بوديم اما بهدليل شرايط بسيار بد حاكم بر اين منطقه وي در فرصت آتش بس 72ساعته موفق شد به پرسشهاي ما پاسخ دهد.
- طي چند سال گذشته كه نوار غزه در محاصره هوايي، زميني و دريايي قرار داشت مردم غزه چگونه روزگار ميگذراندند و چگونه به امرار معاش ميپرداختند؟
7 سال سخت را پشت سر گذارديم، هر سال بدتر از سال قبل آن بود. در همه ابعاد اين سختي ودشواري را ميشد لمس كرد. در مورد وضعيت بهداشتي هم كه ديگر لازم به توضيح نيست، نبود دارو وكمبود ادوات پزشكي باعث شد تا شمار مرگومير در ميان بيماران به شكل قابل توجهي افزايش يابد.
بيكاري در غزه بيداد ميكرد وهر روز بر دامنه فقر در اين منطقه افزوده ميشد. بيكاري هم باعث از هم گسيخته شدن روابط خانوادگي بعضي افراد شد تا مردم غزه در حلقههاي متداخل ومتعددي از مشكلات خود را گرفتار ببينند. بعد از آن نوبت به بسته شدن تونلها بهعنوان تنها شريان حياتي باقيمانده براي ادامه زندگي اهالي غزه شد تا ما خود را در محاصرهاي مضاعف ببينيم.
من از سال2000 فارغالتحصيل شدم وبهرغم معدل بالايي كه داشتم موفق به يافتن شغل براي خود نشدم. هزاران نفر مانند من اين تجربه سخت و دشوار را سپري ميكنند بهنحوي كه هر يك از ما مجبوريم به هر دري بزنيم تا خرجي خانواده خود را تأمين كنيم. زندگي براي تمامي اقشار مردم فلسطين دشوار است اما شرايط در غزه بهمراتب سختتر است، درحاليكه تازه از مشكل چند دستگي (اختلاف بين فتح وحماس) رها شده بوديم، ناگهان اين جنگ بر نوار غزه تحميل شد تا حتي آنچه را كه بين فتح وحماس هم توافق شده بود به بوته فراموشي سپرده شود.
- وضعيت مالي، اقتصادي، اجتماعي وآموزشي در چنين شرايطي چگونه بود، زندگي روزمره را چگونه ميگذرانديد؟
همهچيز به شكل وحشتناكي در غزه غيرقابل تحمل است. تصور كنيد حتي آنهايي كه شغلي هم داشتند بهدليل تعطيلي بانكها در نوار غزه حقوقي دريافت نميكردند. ما در آستانه يك فاجعه اقتصادي قرار داشتيم وتقريبا غزه در شرايطي قرار گرفت كه در تاريخ فلسطين بيسابقه بود.
تصور كنيد دهها هزار فارغ التحصيل جوان هر سال به خيل عظيم بيكاران در منطقهاي كه اصولا هيچ زير بنايي براي توسعه ندارد اضافه ميشوند. نيروي كار غيرتحصيل كرده نيز كه اصولا فرصتهاي شغلي خود را در بخش كارگري و فعاليتهاي روزمزد جستوجو ميكند نيز بهدليل كمبود تدريجي فرصتهاي شغلي به خيل اين بيكاران اضافه شدند. صهيونيستها عامدانه مانع از رسيدن مواد اوليه براي معدود كارخانههاي موجود مصالح ساختماني بهعنوان يكي از مهمترين بازار كار در نوار غزه شدند؛ مسئلهاي كه باعث شد اقتصاد در اين منطقه كاملا فلج شده وكارخانهها كارگران خود را اخراج كرده وكارگران روز مزد ساختماني نيز مصالحي براي فعاليت ساخت وساز خود نيابند. در غزه معمولا برق قطع است مگر آنكه خلاف آن ثابت شود، همين مسئله باعث شد تا بسياري از فعاليتها بهويژه نانواييها وبيمارستانها كه مستقيما با زندگي روزمره مردم مربوط ميشوند كاملا فلج شود. قطع برق بهمعناي قطع آب هم است. ما در غزه به قطع شدن چند ساعته و حتي چندين روزه آب عادت كرديم. سوخت يكي از نايابترين كالاهاي غزه است.
تصور كنيد نبود برق باعث توقف تلمبه خانههاي جذب فاضلاب شد و همين مسئله باعث شد تا شهرداريها مجبور شوند فاضلاب را به سوي دريا هدايت كنند واين هم بهخودي خود فاجعه زيستمحيطي بزرگي را براي غزه به همراه آورد.
اگر بخواهم مشكلات غزه را طي چند سال گذشته بر شمارم از حوصله اين گفتوگو خارج خواهد شد، از اينرو به همين مقدار بسنده ميكنم وفقط ميگويم در حالي جنگ به ما تحميل شد كه غزه به لحاظ اقتصادي شرايطي كاملا در آستانه فروپاشي داشت. شما هم خوب ميدانيد مشكلات اقتصادي مستقيما بر شرايط ووضعيت اجتماعي هر جامعهاي تأثيرگذار است. آنچه در غزه هر روز بيشتر و بيشتر ميشد رقم بدهيهاي مردم بود. عرصه اقتصادي بر ما بسيار تنگ شد اما چشم ما به خدا بود زيرا تنها كسي است كه ميتواند مشكلات ما را حل كند. به هر شكل ما امروز از ميان اين ويرانيها بهدنبال كور سوي اميدي براي پايان دادن به زندگي اسارت بار هستيم. ما چيزي بيش از آنچه بقيه ملل جهان از آن برخوردار هستند نميخواهيم.
- به زندگي در بقيه مناطق جهان چگونه مينگريد؟
مردم غزه 3 جنگ ويرانگر را طي چند سال گذشته شاهد بودهاند، در غزه امنيت معنايي ندارد. زندگي وحتي حيات كودكان نيز هر لحظه در معرض خطر است از اينرو كودكان در غزه اين پرسش را مطرح ميكنند كه چرا بايد سرنوشت آنها مرگ، ترس، وحشت، ويراني وخراب شدن خانهها روي سرشان باشد درحاليكه بقيه كودكان جهان آزادانه مشغول بازي هستند و در امنيت، اطمينان وآرامش به زندگي ميپردازند.
چرا بايد براي كودكان فلسطيني خوشحالي وحلاوت عيد معنايي نداشته باشد، چرا نبايد آنها نيز همانند همسالانشان لباس نو به تن كنند وهمانند بقيه كودكان جهان به بازي و جست وخيز بپردازند، چرا تصاوير اجساد تكه تكه شده وسوخته آنها بايد در روز عيد فطر منتشر شود درحاليكه ديگر كودكان جهان در شهر بازيها مشغول بازي هستند. من يك دختر 8ساله دارم كه در سال سوم دبستان درس ميخواند هميشه با گريه از من ميپرسد چرا من در جايي به غيراز غزه به دنيا نيامدم، هنوز هم نميتوانم براي سؤالش پاسخي قانعكننده بيابم، اما تلاش ميكنم به او بگويم كه غزه بهترين جاي دنياست اما او هم با همان زبان كودكياش ميگويد نه اينجا بهترين جاي دنيا نيست چون اينجا محاصره است، اينجا اسباب بازي نيست و اسرائيليها هم هر روز ما را بمباران ميكنند و ميكشند.
- روابط خانوادگي مردم غزه با يكديگر و محبت بين آنها با وجود تمامي مشكلات غزه همچنان زبانزد است. كمي در اينباره توضيح دهيد. روابط خانوادگي در غزه چگونه سپري ميشود؟
مردم فلسطين واقعا دوران سخت ودشواري را پشت سر گذاشتند واگر صبر و حمايت مردم از يكديگر نبود اين شرايط سخت قابل تحمل نبود. بهخصوص اكنون كه در شرايط جنگي به سر ميبريم مردم حتي يك قرص نان را هم با يكديگر تقسيم ميكنند، امروز در تمام خانهها به روي مردمي كه بهدليل جنگ آواره شدهاند باز است، ما هم جزو مردمي بوديم كه بهدليل حملات شديد عليه منطقه محل سكونتمان در شمال نوار غزه مجبور شديم خانه خود را ترك كنيم و اكنون در منزلي در مركز شهر زندگي ميكنيم. صهيونيستها از هوا و زمين و دريا ما را گلولهباران و موشكباران ميكردند. ما اكنون 2 هفته است كه در منزل مسكوني يكي از آشنايانمان همانند يك خانواده زندگي ميكنيم.
شايد كسي باور نكند اما باور كنيد حدود 100نفر در يك خانه به مساحت حدود 200متري زندگي ميكرديم، شرايط بهدليل حملات مستمر عليه نوار غزه دشوار ودشوارتر ميشد اما ما سعي كرديم كه به يكديگر روحيه بدهيم و با دعا وصبر اين مشكل را براي خود آسان كنيم.
واقعا در شرايطي كه ترس ووحشت بر همه ما مستولي ميشد، شدت حملات گاهي به حدي بود كه تصور نميكرديم ديگر مجالي براي ادامه زندگي داشته باشيم. موشكهاي صهيونيستها در اين خانه نيز دست از سر ما نكشيدند و تنها لطف و عنايت خداوند بود كه جان ما را از حملات موشكي به محله جديدمان نجات داد. اينبار به جنوب نوار غزه رفتيم ودر منزل ديگري سكنا گزيديم اينجا هم اهالي اين خانه با روي گشاده از ما استقبال كردند گويي كه ما فرزندان واقوام آنها بوديم وتلاش كردند تا از وحشت و نگراني ما بكاهند تا آنكه بعد از آن به منزل پدريام در اردوگاه رفح رفتم اما آنجا هم بعد از 3روز به بهانه اسارت هادر گولدن تمامي منطقه را آماج حملات خود قرار داده و آن قتل عام معروفي كه منجر به شهادت 200فلسطيني وزخمي شدن صدها نفر ديگر وتخريب دهها منزل مسكوني شد را مرتكب شد.
اجساد در همه جا به چشم ميخورد، طي 2 روز ما شرايط بسيار پر رعب و وحشتي را سپري كرديم، ما مرگ را در كنار خود و با چشم خود ديديم، از آنجا هم مجبور به فرار شديم وبه همراه خانواده به منزل يكي از دوستانم آمديم و هماكنون 2 روز است؛ كه در اينجا زندگي ميكنيم. شرايط سخت ودردناك است از يك آوارگي به يك آوارگي ديگر درحاليكه بالهاي مرگ بر سر شما سايه افكنده وهر آن ممكن است جان شما يا يكي از اعضاي خانواده ات را هم بگيرد. با وجود تمامي اين مشكلات روحيه همكاري ونوعدوستي وحس اميدواري به ادامه زندگي همچنان نزد مردم غزه موج ميزند وبه شكل قابل توجهي توانسته است تحمل فجايع جنگ وحملات هوايي و كشتار و ويراني را برايشان آسان كند. با وجود تمامي اين خرابيها وكشتارها مردم غزه بهشدت اميدوارند لحظه همياري ملل عربي واسلامي با آنها فرا رسيده تا ديگر خود را در اين جنگ نابرابر در مقابل دشمن تنها وبي دفاع نبينند.لحظهاي كه برادران عرب ومسلمانشان اين احساس را پيداكنند بايد به ياري آنها بشتابند وبه آنها در مقابل دشمني كه خود دشمن بشريت وانسانيت است كمك كنند.
- چه مسائلي فكر مردم غزه را بهخود مشغول ميكند، آمال وآرزوهاي شما چيست؟
شايد بهترين آرزو وفكري كه هماكنون تمامي مردم غزه دارند آن است كه خود، خانواده ومردم اين شهر از شر صهيونيستهاي كافر خلاص شوند. ما شبانه روز براي پيروزي دعا ميكنيم، آرزوي ما زندگي با كرامت است كه در آن در محاصره قرار نداشته باشيم، با امنيت و اطمينان زندگي كنيم و اين احساس را داشته باشيم كه ملل عربي واسلامي ما را تنها نگذاشتهاند، تا ما در مقابل دشمن كودك كش تنها و بيدفاع باقي بمانيم.
آرزو ميكنيم كه خواستههاي مشروعمان جامه عمل بپوشد، همه خواستههايمان نه آنكه بار ديگر برخي از آنها را حذف كنند. ما با فاجعه بزرگي روبهرو شدهايم، خونهاي زيادي در غزه ريخته شده است پس بايد به خواستههايمان برسيم. اين نظر اكثر قريببهاتفاق مردم غزه است، يا پيروزي ودستيابي به زندگي آبرومند يا آنكه شهادت زيرا ديگر شرايط بيش از اين قابل تحمل نيست. در غزه همهچيز از بين رفته است، مردم غزه آرزو يا چشمداشت بزرگي ندارند آنچه ميخواهند برچيده شدن محاصره و پايان جنگ است تا شرايط براي زندگي فراهم شود. اما اينكه به آينده فكر كنيم بايد بگويم اگر به سلامت جسمي، روحي و رواني از اين جنگ خارج شويم به آن هم فكر خواهيم كرد، امروز سرتاسر غزه نيازمند برنامههاي درمان روحي ورواني است تا مردم اين رعب و وحشت را فراموش كرده وبتوانند به زندگي عادي خود بازگردند.
- ظرف سي و چند روز جنگ خودتان چه ديديد، از مشاهداتتان برايمان بگوييد؟
خيلي چيزها ديدهام. من و اعضاي خانوادهام صحنههاي وحشتناك زيادي را به چشم خود ديديم، در شرايطي قرار گرفتيم كه خود را در فاصله يك قدمي مرگ ميديديم، موشكها وگلولههاي توپ همانند دانههاي باران بر سر ما فرو ميريختند، تمامي لحظات وحشتناك جنگ را با گوشت وپوست خود احساس كرديم، براي روزهاي متمادي طعم خواب را نچشيديم. گاهي بهدليل بيخوابي مشكل جسمي و روحي پيدا ميكرديم. آخر چگونه ميتوان خوابيد درحاليكه گلولهها از هر قسمت آسمان بر سرمان فرود ميآيند وسفير مرگ بر سرمان در حال پرواز بود.
زماني كه ارتش صهيونيستي تصميم به گرفتن انتقام از منطقه الشجاعيه ومردم دلاورش گرفت من يكي از سياهترين و سختترين روزهاي زندگي خود را سپري كردم، تانكها تقريبا تمامي نقاط اين منطقه را گلوله باران كردند. در هر نقطهاي اين منطقه حداقل يك گلوله فرو افتاد ميتوانم به جرأت بگويم هيچ منزل مسكوني يا ساختماني در اين منطقه سالم باقي نمانده است، خواهرم در اين محله زندگي ميكرد. او به من گفت كه با پاي برهنه در خيابانها ميدويد درحاليكه در اطرافش بسياري بر اثر اصابت تركش گلولهها به زمين ميافتادند وكسي هم قادر به ياري رساندن به آنها نبود. در آن شب عدهاي توانستند از اين جنايت جان سالم به در ببرند كه در ميان آنها تعداد قابل توجهي كودك هم به چشم ميخوردند كه زير آسمان شب را به صبح رساندند.
يكي از نزديكانم كه مجبور شد در آن شب وحشتناك در منطقه الشجاعيه در گوشهاي از خانهاش پناه بگيرد برايم تعريف كرد كه چگونه جنگندههاي صهيونيستي وتانكهاي اين رژيم متعمدانه و عامدانه يك به يك خانهها را ويران ميكردند، ابتدا بخشي از خانه را منهدم و بعد از آنكه اهالي آن ميگريختند آنها را با يك يا 2 گلوله توپ از پاي در ميآوردند، بعد از آن جنگندههاي صهيونيستي اين محله را به تلي از ويرانه تبديل كردند.
فرداي آن روز كه از پناهگاهش خارج شد با اجساد دهها زن وكودك مواجه شد كه تكه تكه شده و سوخته بودند، اين صحنه در جاي جاي اين منطقه به چشم ميخورد. او قسم ميخورد كه مردم از بيم جان خود و بهدليل وحشيگريهاي صهيونيستها مجبور بودند پاي خود را روي جنازهها وحتي مجروحين قرار داده وپا به فرار بگذارند. صحنههاي وحشتناك ودردناك بسيار زيادي در ذهن يكايك فلسطينيان نقش بسته است كه بهطور حتم تا ساليان درازي آنرا فراموش نخواهند كرد.
- بهعنوان يك فلسطيني زير آتش صهيونيستها چه احساسي داريد؟
راستش را بخواهيد ما شرايط بسيار بدي را از لحاظ رواني سپري ميكنيم، اما به هر شكل سرنوشت اينگونه بود كه بايد در اينجا زندگي كنيم از اينرو راضي به رضاي خداوند هستيم. اما آنچه ما را بسيار تحت فشار قرار ميدهد، كودكان هستند كه نميتوانند درك كاملي از حوادث اطراف خود داشته باشند، شرايط آنها تا عمق جان واحساسات ما را به لرزه در ميآورد. آنها در مورد رخدادهاي اطراف خود ميپرسند، وقتي كه به خواب ميروند با صداي انفجار هر گلولهاي از خواب ميپرند و شروع به شيون و زاري ميكنند. شرايط در غزه بهنحوي رقم خورده است كه امروز كودكان فلسطيني همانند انسانهاي بالغ در مورد مرگ، كشتار وبمباران سخن ميگويند. شايد تعجب كنيد اما كودك 5سالهاي پس از يك حمله هوايي صهيونيستها واصابت موشك به منزلي در نزديكي آنها از مادر خود ميپرسد چرا آنها به ما حمله ميكنند چرا ما با موشك تمامي آنها را نميكشيم تا راحت شويم، من ميخواهم موشك بسازم وهمه آنها را بكشم تا ديگر نتوانند بيايند وبه ما حمله كنند وبچههاي كوچولو را بكشند. اينها شمهاي از سخنان وانديشههايي است كه كودكان خردسال فلسطيني در حال حاضر دارند. كودك ديگري كه ديگر محل امني جز آغوش مادر در تمامي اين دنيا براي خود ندارد به چهره مادرش نگاه كرده واز وي ميپرسد مامان كي اين جنگ تمام ميشود تا با هم برويم لباس عيد واسباب بازي بخريم؟
- در چنين شرايطي ملت فلسطين امروز بهدنبال رسيدن به چه هدفي است؟ آرمان فعلي مردم غزه چيست؟
ما در غزه بهدنبال تحقق امر غيرممكني نيستيم، خواستههاي ما همان حقوق ماست، ما مرگ طلب نيستيم، بهدنبال ويراني وترس ووحشت نيز نميباشيم بلكه ما صاحبان آرماني عادل و صاحبان حق هستيم، ما بهدنبال زندگي هستيم و جنگطلب نميباشيم.
هدف ما زندگي شرافتمندانه وآبرومندانه است زيرا ما اهالي غزه اهالي عزت و كرامت ميباشيم و بهدنبال برچيده شدن محاصره هستيم. ما ميخواهيم گذرگاهها باز شوند، قابل تحمل نيست كه ما همچنان در يك زندان بزرگ زندگي كنيم درحاليكه جهان نسبت به ما بيتفاوت است، مگر ما انسان نيستيم؟ ما ميخواهيم كودكانمان در امنيت همانند بقيه كودكان جهان زندگي كرده و بزرگ شوند. ميخواهيم از اين دشمن جنايتكار كه هر لحظه زندگي ما وكودكانمان را تهديد ميكند خلاص شويم. وقت آن فرارسيده است كه محاصره به پايان برسد، اين همه مدت محاصره كافي نيست، ميخواهيم با جهان خارج ارتباط داشته باشيم، بدون قيد وبند وبا آزادي اين ارتباط شكل بگيرد تا بتوانيم بعد از آن كار برپايي دولت فلسطين را به پايتختي قدس به انجام برسانيم.
- احساس مردم غزه نسبت به ايران چگونه است، مردم غزه به ايران چگونه مينگرند؟
بهطور خلاصه بايد بگويم ملت فلسطين از مدتها قبل با ديدي مثبت به ايران مينگرند. ايران را حامي مقاومت فلسطيني ميدانند، كشوري كه در كنار حق فلسطينيان قرار گرفته واز حق فلسطينيان در حيات، آزادي ورهايي از اشغالگري حمايت ميكند. مردم غزه در اين روزهاي سخت اميدوارند كه جمهوري اسلامي ايران بيش از پيش از آنها حمايت سياسي واقتصادي بنمايد زيرا اين امر ميتواند به تقويت مقاومت ملت فلسطين كمك كرده وگام بزرگي در راستاي به زانو در آوردن اشغالگران محسوب شود.
پرسش در مورد مقاومت
بسياري از كارشناسان معتقدند كه حملات وحشيانه اسرائيل عليه غيرنظاميان با هدف ضربه زدن به پايگاه مردمي گروههاي مقاومت در ميان بستر جامعه فلسطيني است. جايگاه مقاومت در ميان مردم غزه بهويژه شما كه چندين بار مورد تهاجم قرار گرفته و دچار آوارگي مضاعف شدهايد كجاست؟
ناهض منصور: بايد بگويم وتأكيد كنم كه همه غزه با مقاومت عجين شده است. هيچ خانهاي در غزه وجود ندارد كه دستكم يك مبارز در گروههاي مقاومت نداشته باشد؛ اين به معني فعاليت مسلحانه نيست بلكه تقريبا در هر خانه و در ميان هر خانوادهاي يك فلسطيني عضو يكي از گروههاي مبارز است؛ پس مقاومت جزءلاينفكي از زندگي مردم محسوب ميشود.
علاوه بر آن، در اين جنگ ما شاهد همبستگي و وحدت گروههاي مقاومت هم بوديم؛ مسئلهاي كه در مقايسه با 2 جنگ سابق در سالهاي 2008و2012 كمسابقه وحتي بيسابقه است. همين وحدت خود دستاوردي بزرگ براي ملت فلسطين بود كه ما به خوبي و به شكل واقعي آنرا احساس كرده و زندگي ميكنيم.
هرگاه موشكي به سوي شهركهاي صهيونيستنشين شليك ميشود، خبر سقوط موشك در تلآويو يا ديگر نقاط فلسطين اشغالي به گوشمان ميرسد، اطلاعاتي درمورد اسارت يا هلاكت نظاميان صهيونيستي بهدست ميآوريم يا از انجام عمليات گروههاي مقاومت پشت خطوط دشمن مطلع ميشويم. براي ساعاتي غم و مشكلاتمان را فراموش ميكنيم وبه آينده خود اميدوارتر ميشويم.
بر خلاف اسرائيليها، مقاومت با مردم خود صادق است؛ مسئلهاي كه حتي صهيونيستها نيز به آن اعتراف كردند. اين صداقت باعث افزايش ارتباط دوطرفه بين مردم و مجاهدين و منجر به آن شد تا مردم غزه با مقاومت خود به مبارزان مقاومت قوت قلب و اعتماد به نفس بدهند ومبارزان نيز با عمليات خود روحيه جامعه فلسطيني را بالا برده و به آنها اميدواري ببخشند.
بهطور خلاصه بايد بگويم كه ارتباط تنگاتنگي بين خود و مقاومت احساس ميكنيم كه هيچ موشك و جنايتي تاكنون قادر به گسستن آن نشده است وبهرغم تمامي مشكلات نه فقط من بلكه كساني كه بخشي يا تمامي اعضاي خانواده خود را هم از دست دادهاند نيز لحظهاي در اين مسئله بهخود ترديد راه نميدهند.