در شهر من
درنيمهى مرداد
برگ چنارى زرد شد
افتاد
گنجشك با
تك سرفههايى خشك
آواز تلخى خواند
گل چشم خود را بست
در نيمهى مرداد
در شهر من
تقويم هم گيج است!
شعر> آتوسا صالحى:
در شهر من
درنيمهى مرداد
برگ چنارى زرد شد
افتاد
گنجشك با
تك سرفههايى خشك
آواز تلخى خواند
گل چشم خود را بست
در نيمهى مرداد
در شهر من
تقويم هم گيج است!