که پیش از آن منابع رسمی دولت ایالات متحده به شدت در مقابل خبر پخش این اعترافات موضعگیری کرده و با تأکید بر بیپایه و اساس بودن آن، در واقع به نوعی مهر تأیید بر ارتباط این عوامل با کانالهای رسمی در هیأت حاکمه آمریکا زدند؛ همان موضوعی که عوامل دستگیرشده نیز بارها در سخنانشان به آن اعتراف میکنند.
به هر حال در این مجال گزیدهای از اعترافات افراد دستگیر شده به اتهام اقدام برای براندازی را مطالعه خواهید کرد که در آن، این افراد به تشریح نحوه ورود به ایران، ارتباط با خارج از مرزها و اقدامات خود در ایران پرداختهاند.
هاله اسفندیاری، رئیس بخش خاورمیانه مرکز مطالعاتی وودرو ویلسون در این برنامه در پاسخ به این سوال که هدف از طراحی و اجرای برنامه ایران در این مرکز مطالعاتی چه بود، گفت: نقش من این بود که سخنرانهایی را که قرار بود از ایران بیایند و در مرکز ویلسون سخنرانی کنند را شناسایی کنم.
وی افزود: من همچنین ریاست جلسات را به عهده داشتم. در طی این سالها این نتیجه حاصل شد که خواهی نخواهی یک شبکه ارتباطی بین سخنرانان و افرادی که از بنیادها، مراکز تحقیقاتی، نهادهای دولتی و متخصصین مسائل ایران و همچنین سخنرانان دیگری که از ایران میآمدند برقرار میشد.
بودجه مصوب کنگره آمریکا
رامین جهانبگلو نیز در ادامه این برنامه گفت: اسفندیاری، مسئول بخش خاورمیانه نهاد «وودرو ویلسون» دقیقا خیلی از افراد را در نهادهای مختلف آمریکا می شناخت و موجب شد که آشناییهایی با آن افراد صورت بگیرد؛ افرادی از بنیاد کارنگی، بنیاد بروکین، از کنگره و خود نهاد وودرو ویلسون. در حقیقت میشود گفت پولها و هزینه اصلی کارشان را از کنگره آمریکا میگرفتند، بنابراین آشناییها و نزدیکیهایی با همدیگر داشتند.
شاهراه ارتباطی
هاله اسفندیاری در ادامه گفت: برای خیلیها ورود به این عرصه، برنامه خاورمیانه مرکز ویلسون بود. یعنی نوعی شاهراه برای آوردن این سخنرانان از ایران و آشناکردن آنها با مراکز تحقیقاتی و سیاستسازان و در ارتباط با جهانبگلو دقیقا این اتفاق افتاد.
وی در بخش دیگری از سخنان خود درباره تامین بودجه این اقدامات تصریح کرد: بودجه مرکز از دو راه تامین میشود؛ بودجه اجرایی مرکز را کنگره آمریکا تامین میکند ولی بودجه برنامهها را باید خود برنامهها از طریق بنیادها، بخش خصوصی و افراد تامین کنند.
بنیادهای دولتی
اسفندیاری تأکید کرد: نکتهای که میتوانم بگویم رابطهای است که بین دولت و رؤسای این بنیادها و مراکز تحقیقاتی داده میشود. برای مثال، رئیس بنیاد بروکینگز در زمان کلینتون، معاون وزارت خارجه بود و ریاست شورای روابط خارجی آمریکا را نیز بر عهده داشت. او در دوره اول ریاست جمهوری بوش نیز سمت ریاست قسمت برنامهریزی برنامههای وزارتخارجه آمریکا را بهعهده داشت.
اشتراک درباره ایران
همچنین یحیی کیان تاجبخش، یکی دیگر از افرادی که به اتهام فعالیت بر ضد امنیت ملی ایران بازداشت شده است، گفت: اینکه از طرف دولت آمریکا به بنیاد سوروس مجوز فعالیت پروژه در ایران داده میشود، نشان میدهد که علیرغم تفاوتهای سیاستهایی که خود شخص سوروس و بنیاد سوروس با حزب جمهوریخواه بوش دارند، در برنامههای مربوط به ایران اینجا مشترکند چون به هرحال مجوز دولتی یه این نهاد داده شده است.
ایجاد شکاف
تاجبخش در بخش دیگری از سخنان خود گفت: هدف دراز مدت بنیاد سوروس برای پیاده کردن فلسفه جامعه باز این است که بین حاکمیت و ملت شکاف ایجاد بشود و از طریق این شکاف آن قسمتهای جامعه مدنی که بر مبنای جامعه باز شکل گرفته و توانمند شده، روی آن حاکمیت به منظور تغییر رفتارش اعمال فشار کند. این احتمال وجود دارد که اعمال فشار شکل شتاب زدهای داشته باشد (اگر در جایی مثل گرجستان باشد ) و در جایی دیگر میتواند شکل تدریجی و نرم داشته باشد. برای ایجاد چنین شکافی دولت مرکزی یا حاکمیت مرکزی باید تضعیف بشود و یا آن بخش جامعه مدنی یا بخش عمومی که همراه با حاکمیت نیست، باید توانمند باشد.
هدف: جهان اسلام
وی تأکید کرد: سرمایهگذاری بنیاد سوروس بعد از فروپاشی نظام کمونیسم و شوروی این بود که جهان اسلام را هدف قرار دهند و همین امر استراتژی دراز مدت این بنیاد را نیز نشان میدهد، یعنی در واقع تا بحال بیشتر برنامهها و سرمایهگذاریهای بنیاد سوروس در داخل اروپای شرقی ، آسیای مرکزی و جماهیر شوروی سابق قرار داشته است ولی الان این بنیاد احساس میکند که کارش در آنجا تمام شده و باید به سمت کشورهای اسلامی از جمله ترکیه، کشورهای عربی، پاکستان، افغانستان و امثال اینها حرکت کرد.
تاجبخش همچنین افزود: برنامه بنیاد سوروس برای ایران این بود که مدل دموکراسی غربی در ایران با سازمانهای غیردولتی تقویت شود و چون این مسأله موجب بوجود آمدن تعارض میان اصول، سنت و قوانین رسمی با باورهای بوجود آمده میشود میتواند بین حاکمیت و ملت از طریق این جامعه مدنی محلی جدید شکاف ایجاد کند.
به اسم دمکراسی
هاله اسفندیاری نیز در این اعترافات گفت: الان که نزدیک 5 ماه است در ایران هستم، فرصتی برایم پیش آمد که روی مسایلی که مطرح کردم فکر کنم و به این نتیجه رسیدم که حلقههای زنجیرهای را ایجاد کنیم متشکل از از بنیادها، مراکز تحقیقاتی و دانشگاهها و به اسم دموکراسی، به اسم توانمندسازی زنان و به اسم دیالوگ شبکههایی را بوجود بیاوریم که این شبکهها نهایتا در داخل ایران برای به بوجود آوردن تغییراتی اساسی در درون رژیم و متزلزل کردن سیستم تلاش کنند.