اندك زماني بعد و پس از ظهور منصور دوانيقي دومين خليفه عباسي، شهر الزوراء يا همان بغداد امروزي پايتخت خلافت اسلامي شد. اين شهر بهمدت بيش از 500سال و تا سال 656هجري يعني ميانه قرن هفتم هجري و در پي حمله خانمانسوز مغولان از شرق، پايتخت عباسيان و به تعبيري خلافت اسلامي بود. در طول اين مدت، شهر بغداد توانست پايگاهي براي جذب انديشمندان و انديشهوران و تلاقي فرهنگها، اديان و مذاهب مختلف گردد. عباسيان در آن روزگار رنگ سياه را به مثابه پرچم خود قرار داده بودند.
مسلمانان، مسيحيان، يهوديان، مردم عرب، ايرانيان، هنديان، يونانيان، جبريان و اختيارگرايان همه و همه درقلمرو خلافت ميزيستند.
در بغداد، دار الحكمهاي ايجاد شده بود كه به گفته برخي از مورخان مسلمان، بيش از يك ميليون نسخه كتاب به زبانهاي مختلف در آن وجود داشت و دهها و بلكه صدها انديشمند و انديشهورز در حوزههاي مختلف علوم يوناني و اسلامي ظهور كردند. كافي است به تاريخ درخشان ايران در اين دوره بنگريم تا اين مسئله عينيت آشكارتري يابد. انديشهورزان ايراني از ابوريحان بيروني و ابن سينا گرفته تا سعدي شيرازي همگي در اين بازه زماني و زير چتر همان خلافتي ميزيستند كه خود نيز در پايهريزي آن سهيم و شريك بودند، تا اينكه هجوم ويرانگر مغولان در اوايل قرن هفتم هجري، شهرهاي آباد و انديشمندخيز مرو، بخارا و ري و سپس بغداد را به نابودي كشاند و طومار خلافت عباسي درهم پيچيده شد.
اكنون و 800سال پس از آن روزگار، جماعتي با ادعاي بازگرداندن خلافت اسلامي، اين بار در سوريه ظهور كرده و با ايده احياي خلافت اسلامي انديشه بهدست گرفتن كنترل بغداد را دارند. دولت اسلامي عراق و شام يا همان داعش كه اين روزها با نام دولت اسلامي خود را معرفي ميكند، چنين ادعايي دارد. اما فاصله ميان خلافت آن روزگار و دوره معاصر فاصله ميان زمين تا آسمان است. با اندك مقايسهاي ميان اين دو خلافت ميتوان به دروغين بودن چنين ادعايي پي برد.
خلافتي كه امروز داعش مدعي آن است، هرچند پرچمش سياه است و بغداد را پايتخت خود ميداند اما نه با دانش ميانهاي دارد، نه از گردهمآوردن اديان، مذاهب، نژادها و اقوام مختلف در كنار همديگر سخني ميگويد، بلكه برعكس، صاحبان مذاهب و نژادهاي ديگر را از دم تيغ ميگذراند. ايزديها، كلدانيها، كردها، تركمنها شيعيان، علويان و حتي اهل سنت در عراق و سوريه همه در گرداب خونريزي داعش گرفتار آمدهاند. هرگونه علم و دانش كفر و شرك تلقي ميشود و بايد تنها به قرائتهاي خشك و بيمغزي از دين تن داد كه هيچ نوع سازگاري با روح دين ندارد. آنچه در قاموس داعش ميگنجد، خون و خونريزي و تكفير و مشرك تلقي كردن ديگري است.