آخرين قسمت سريال سال ۶۳ روي آنتن رفت و همان سال هم فيلم سينمايي «شهر موشها» ساخته شد. فيلم سال ۶۴ به اكران درآمد و خاطره روزهايي كه كودكان با اردوهاي مدرسه براي تماشاي فيلم ميرفتند از يادها نميرود. در اين حدود 3دههاي كه از پخش سريال و اكران فيلم گذشته، موشهاي دوستداشتني بارها به مناسبتهاي مختلف مهمان شبكههاي تلويزيون و در شبكه نمايش خانگي تكثير شدهاند. موشها امروز مثل مخاطبان سالهاي دور قد كشيده و مهماني سينماييشان را آغاز كردهاند. اين گفتوگويي است با مرضيه برومند كه روي صندلي كارگرداني هر 2فيلم نشسته است.
- شهر موشها 2 افتتاحيهاي خيرهكننده داشت. پيشبيني شما براي فروش فيلم چيست؟
واقعيت اين است كه من به فروش فيلم كاري ندارم و فقط آرزو ميكنم بچهها بيايند و آن را در سينما ببينند.
- البته فروش بالاي شهر موشهاي قديمي پيوند اساسي با نوبتهاي نمايش ويژه مدارس داشت اما در تابستان خبري از اردوها نيست.
من دوست دارم فيلم كودك بهعنوان يك محصول فرهنگي بهدست مخاطب واقعي برسد و بر همين اساس از مدتها قبل با آقاي فاني، وزير آموزش و پرورش جلسههايي برگزار شد تا زنگ سينماي مدارس به بهانه مدرسه موشها دوباره راهاندازي شود. البته تا آنجا كه ميدانم خانم حكمت، تهيهكننده فيلم با مسئولان وزارتخانه به نتيجه نرسيده است. قرار بود زنگ سينما در شورايي بررسي شود كه اين شورا تشكيل نشد و اميدواريم ادامه اكران تا فصل پاييز سبب شود مدارس بهصورت مجزا براي اردوهاي نمايش فيلم برنامهريزي كنند.
- اين زنگ سينما البته هميشه محل اختلاف بوده است.
خاطرم هست وقتي آقاي حاجي وزير آموزش و پرورش بودند و من آن زمان در مجمع سينماي كودك عضويت داشتم، باز هم با مسئولان آموزشي به نتيجه نرسيديم. جالب اينجاست كه در تمام اين سالها خيلي اتفاقي دانشآموزان را براي تماشاي فيلمهاي خاص راهي سينما ميكنند. چند وقت پيش با آقايان ارگاني و چينيفروشان (از مسئولان كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان) در جلسهاي علل ركود سينماي كودك را بررسي ميكرديم. آقاي ارگاني به خاطره فيلم «نياز» اشاره كردند كه سينمادارها براي نمايش فيلم راغب نبودند اما حمايت آموزش و پرورش باعث شد نياز ديده شود.
- فارغ از اين حرفها، عدهاي معتقدند شهر موشها بهخاطر تبلور نوستالژيك يك نسل در واقع فيلم كودك نيست.
فراموش نكنيد كه من در شهر موشها 2 از نوستالژيها سوءاستفاده نكردم. شروع فيلم با حال و هواي نوستالژي است اما به سرعت وارد فضاي فيلم كودك ميشود. فيلم براي كودكان امروز است نه كودكان ديروز.
- خيليها شهر موشها را رقيب كلاهقرمزي ميدانند و معتقدند طلسم اخراجيها را ميشكنند.
موشها رقابتي با كلاهقرمزي و رفقايش ندارند. من همواره از موفقيت گروه جبلي و طهماسب خوشحال شدهام و هر چند گاهي به آنها گلايه ميكنم كه براي بچهها كار كنيد نه بزرگترها اما بايد پذيرفت كه اين دو و عروسكهايشان سهمي بسزا در زنده نگهداشتن سينماي كودك داشتهاند. با دهنمكي هم رقابت ندارم چون قائل به اين حرف هستم كه كاش انسانها كتاب بخوانند؛ حالا هر كتابي بود ايرادي ندارد. كاش ما عادت كنيم سينما برويم... .
- انگار استقبال از شهر موشها نگرانكننده شده است!
بايد بپذيريم كه سينما بايد مخاطبمحور باشد و تا وقتي چنين نباشد سينما نميتواند بهعنوان يك صنعت پولساز سر بلند كند.
- ساختن شهر موشها در سال 63 سختتر بود يا سال 93؟
در فيلم اول ما بيتجربه بوديم؛ مثلا كار عروسكي در طبيعت نمونه مشابه نداشت و ما خودمان با آزمون و خطا كار را به نتيجه رسانديم اما با همه اينها ساختن شهر موشها 2سختتر بود.