حيواناتي كه اين روزها در خانه و زندگي خيليها راه پيدا كردهاند، هيچ شباهتي با شيوههاي سنتي نگهداري از حيوانات ندارند. نگهداري از حيوانات هميشه در خدمت رفع نيازهاي بشر بوده و هم غذا و همدم شدن با آنها، نشان دادن حيوان به ديگران و بردن آن به محلهاي اجتماعي، رفتاري است كه پشتوانه فرهنگي و منطقي ندارد.» دكتر حسيني ادامه ميدهد: «حيوانات در گذشته، جنبه زينتي نداشتند، البته به جز پرندگان اما كمكم زينتدهي با حيوانات وارد سبك زندگي مدرن شد و شايد بتوان نقطه شروع آن را آكواريومها دانست. آكواريومها البته بهدليل خاصيت آرامشبخشي كه دارند مورد تأييد و تجويز بسياري از متخصصان قرار ميگرفتند اما اين دمسازي با حيوانات كمكم از قالب خود خارج شد و حالا ميبينيم كه سگ، گربه، ميمون، ايگوانا و... در خانهها نگهداري ميشوند. اين تغيير رويكرد را نميتوان خارج از سابقه فرهنگي كشور بررسي كرد.
در ديني كه برخي حيوانات نجس هستند، همزيستي با اين نوع حيوانات حكايت از يك كژانديشي و الگوبرداري سطحي از فرهنگ غيرخودي دارد.» او دليل ترويج اين حيوانپروريهاي نامتعارف را چشمو همچشمي ميداند و ميگويد: «بهدليل الگوبرداريهاي بيمحتوا از رفتارهاي يكديگر شاهد پيشرفت اين موج هستيم. اين موضوع البته همهگير نيست اما در سطح خاصي از اجتماع كه درگير حيوانپروري تفنني هستند، حيوان بهعنوان نمادي از ثروت جا افتاده است و ميتواند سطح اشرافيگري فرد را نشان دهد. شايد تنها شدن آدمها يك دليل روي آوردن به حيوانات باشد اما انتخاب حيوانات كمياب و عجيب ناشي از چشم و همچشمي بياساسي است كه باعث ميشود فرد هويت خاص خود را با يك انتخاب خاص اعلام كند.
در نتيجه نام حيوانهايي را ميشنويم كه هرگز در اقليم ايران حضور نداشتهاند اما در خانه همشهريهاي ما حضور دارند.» دكتر حسيني نتيجه چنين رفتاري را جدا كردن حيوان از زيستگاه اصلي خود و وارد كردن آسيب به طبيعت ميداند و ميگويد: «تخريب محيطزيست فقط آتشزدن جنگل و شكستن درخت نيست. حيوانپروري به اين سبك نامتعارف هم به معني خودبرتربيني عدهاي است كه بهخود اجازه ميدهند به حقوق حيوانات، به طبيعت و حتي به اطرافيان خود كه از حضور حيوان آزار ميبينند، تعرض كرده و صدمه وارد كنند.»