اين انعطافپذيري كاركردي از زمانهاي گذشته تاكنون راهبر جامعه مسلمانان بوده و توانسته محور عبادت، مشورت، مشاركت، كارگروهي و اجتماعي باشد. اما اتفاقي كه افتاده و محور بحث ما نيز هست اينكه چرا اقبال جامعه به سمت مساجد كاهش پيدا كرده؛ درحاليكه از زمانهاي گذشته، مساجد قلب تپنده هر جامعه محسوب ميشده و در آن روابط اجتماعي افراد دوباره باز تعريف ميگرديد و نقش كليت جامعه درخصوص هر تصميم عمومي مشخص ميشد. آيا نقش و كاركرد مساجد تغيير كرده يا جامعه تحول عمدهاي يافته است؟
در اين خصوص امام خميني(ره) با نگاهي تاريخي در صحيفه نور ميفرمايند: «مسجد در اسلام و در صدر اسلام هميشه مركز جنبش و حركتهاي اسلامي بوده است». (جلد7، ص65) و تحقق انقلاب اسلامي را نيز مديون كانون بودن مسجد دانستهاند. اما بياغراق آنچه از مساجد امروز در كشور ما برجاي مانده تنها فضاهاي كالبدي و توسعهيافته بدون كاركردهاي اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي لازم است. نگاه به مساجد ديگر بهعنوان كانون گردهماييهاي اجتماعي براي رفع معضلات امت اسلامي نيست و اين بزرگترين خطري است كه آينده نقش آفريني اين نهاد عبادي مقدس و تاريخي را تهديد ميكند. واقعيت اين است كه امروز عمده مساجد ما، صرفا به مكاني براي برگزاري مناسك مذهبي يا سياسي تبديل شده و بعضا در آن روي خلقالله از نمازي تا نمازي بسته است كه اين يك انحراف جدي از عملكرد اين نهاد مقدس بهحساب ميآيد؛ درحاليكه ميتواند تأثير قابل ملاحظهاي در مديريت مسائل و آسيبهاي جامعه داشته باشد.
براي شناخت ضرورتهاي كاركردي مساجد در ايران معاصر، بد نيست نگاهي به وضعيت جامعه داشته باشيم. امروزه تنگناهاي اجتماعي خود را با معضلاتي همچون اعتياد، طلاق، آسيبهاي اجتماعي، بدسرپرستي والدين، از هم پاشيدگي كانونهاي خانوادگي و...، تنگناهاي فرهنگي خود را در قالب غربزدگي، چالش بيهويتي، كمرنگ شدن ارزشهاي مذهبي، عدمتعهد اخلاقي، واپسماندگيهاي فرهنگي، حاكميت ارزشهاي صرفا مادي و... تنگناهاي اقتصادي خود را در اشكال مختلف رواج نزول و ربا در فعاليتهاي اقتصادي، ورشكستگيهاي مالي، نبود سازوكار مناسب در حمايت مالي از كودكان و زنان بيسرپرست تا به ورطه تكديگري و تنفروشي نيفتند و تنگناهاي سياسي با گمارده شدن مديران و مسئولان ناكارآمد و بعضا فاقد صلاحيت بر مناصب حكومتي، بيتفاوتي گروههاي سياسي و حزبي به نيازهاي واقعي مردم، نبود نظارت اجتماعي لازم بر فعاليت مسئولان، وجود فساد مالي و سياسي در برخي از نهادها، بيمسئوليتي سازمانهاي دولتي در قبال مشكلات جامعه و... خود را نشان ميدهند. اين مسائل شرايطي را پيش روي جامعه قرار داده كه انتظار است كانونهاي راهبر جامعه با مشاركت مردم و تحريك مسئوليتپذيري آنها كمك كنند كشور و جامعه در جاده سلامت و عافيت حركت كنند. يكي از اين كانونهاي مهم قطعا مساجد هستند كه متأسفانه عمده فعاليتهاي خود را تا سرحد عبادي و بعضا سياسي كاهش دادهاند.
پژوهشها و تحقيقات دانشگاهي و شواهد عيني نشان ميدهد صورتبندي ارزشي مساجد صرفا در قالبهاي مذهبي و عبادي باقي مانده و مديريت غيرخلاقانه و سنتي مساجد و عملكرد بد مسئولان زيربط، اهميت نهاد مسجد را در جامعه كم كرده است.
در گذشته با نبود تكنولوژيهاي ارتباطي و پيچيده نبودن سطوح روابط اجتماعي بين افراد و نهادهاي جامعه سطح بهتري از تعامل و كارايي در نهاد مسجد به چشم ميخورد. غلبه تكنولوژيهاي جديد (رسانههاي ديداري و شنيداري، اينترنت، شبكههاي اجتماعي، تلفنهاي همراه و...) در كنار ازدياد جمعيت شهري و تحصيل كرده، جامعه را از شكل هستهاي و خرد آن به كانوني از آدمهاي هميشه مرتبط، مطلع ولي دور از هم تبديل كرده است كه ارزشها و الگوهاي رفتاري همديگر را به سرعت جذب ميكنند درحاليكه خواستهها و نيازهاي آنها نيز به سرعت فزايندهاي رشد ميكند. اين در حالي اتفاق ميافتد كه نهادهاي سياستگذاري ما در امور مساجد، سياستهاي انفعالي را دنبال ميكنند. اين است كه مسجد از يك كانون پويا و فعال تاريخي به مكاني دربسته تبديل ميشود كه صرفا جهت عبادت با مشاركت معدودي از افراد جامعه بازگشايي ميشود؛ درحاليكه ميتوان بهترين عملكردها و كاراييها را در دل اين نهاد مقدس دنبال كرد.
بهترين نظارتهاي اجتماعي مسئولان كشور در سطوح خرد، محلي و حتي كلان در همين مساجد قابل انجام است تا اين همه شاهد فساد و مسائل مربوط به آن نباشيم. از فضاهاي تجاري آنها ميتوان براي كمك به زنان سرپرست خانوار و كودكان بيسرپرست و آسيبديده و در راهماندهها بهره برد. فضاي عبادي مسجد قابليت مناسبي براي برگزاري جلسات مردمي همچون رسيدگي به امور شهر و محله و سياستگذاري مشاركتي و بحث و بررسي مسائل اجتماعي جامعه است؛ همينطور اين فضا ميتواند كاركردي آموزشي و مشاورهاي براي خانوادهها داشته باشد تا كمتر شاهد معضلات و آسيبهايي همچون طلاق و معضلات روحي رواني در جامعه باشيم. بيشك اين مهم در شرايطي صورتميگيرد كه يك اراده مسئولانه و دلسوزانه براي تطبيق كاركردهاي مساجد با نيازهاي جامعه وجود داشته باشد و صرفا نسبت به عملكرد مساجد بهصورت سنتي و بسته نگاه نشود. بنده معتقدم كه بهراحتي ميتوان فرصتهاي حضور دوباره مردم خصوصا نسل جوان را در مساجد ايجاد كرد و اين نهاد مهم را به قلب تپنده هر محله تبديل كرد. لذا بايد تلاش كنيم:
1- با محور قرار دادن مسجد بهعنوان كانون هر فعاليت و عمل اجتماعي، سياسي، فرهنگي پيچيدگي نظامهاي شهري را در سنگيني سايه ستونهاي مسجد دفن كنيم و نگاهمان صرفا به آن، محلي براي عبادت نباشد.
2- تلاش كنيم، مسجد را به كانوني براي برنامهريزي محلي اعم از فرهنگي، اجتماعي، مذهبي و اقتصادي تبديل كنيم و در اين راستا با مشورت اهالي فعال هر محل و سازمانهاي محلي، نظام مشاركت مسئولانه را بر محور مساجد بنا كنيم.
3- تلاش كنيم تا جاذبهها را در مساجد بيشتر تقويت كنيم تا عملا محلي براي ابراز وجود دافعهها نباشد. يكي از اين دافعهها تعطيل بودن بيشتر مساجد بعد از نماز است درحاليكه عبادت بخشي از عملكرد مسجد در اجتماع است. در اين بين ميتوان با بازگشايي مساجد، به برگزاري كلاسهاي آموزنده، برگزاري جلسات مشاوره و رسيدگي به وضع محرومان جامعه پرداخت.
4- چقدر خوب است كه نهادها عمليات مردميسازي سازمانهاي خود را از مساجد شروع كنند. بهعنوان نمونه شوراياري هر محل برخي از جلسات خود را در مسجد برگزار كند و از نظر و مشاوره مردم نيز بهره ببرند. مدارس نيز ميتوانند جلسه با اولياء و مربيان را در نزديكترين مسجد محل برگزار كنند. نيروي انتظامي نيز از ديگر نهادهايي است كه ميتواند اين عمل را در دستور كار قرار دهد.
5- عمده اين تغييراتي كه مدنظر است به شرطي تحقق پيدا ميكند كه متولي امور مساجد در كشور نيز همگام با مديريت شهري خواهان نوآوري و خلاقيتي در امر مسجدداري و ارتقاي كاركردهاي آن باشند. برخي از مساجد بهواسطه نداشتن مديريت كارآمد، عملا همه كارويژههاي خود را از دست دادهاند. چقدر خوب است كه با استفاده از علوم روز و پرداختن به مباحث جديد علمي- اجتماعي، همچون گذشته مساجد كانون تغييرات و تحولات اجتماعي بهحساب آيند.