البته اين مسئله بيشتر براي دختران مهم است؛ زيرا اگر دختر از سن خاصي بگذرد، احتمال ازدواج او پايين ميآيد؛ البته نه اينكه ديگر فرصت ازدواج براي او پيش نيايد بلكه احتمال آن به حداقل ميرسد.» علياكبر محزون، مديركل دفتر آمار و اطلاعات جمعيتي سازمان ثبت احوال هم در آخرين آمارش در اين خصوص اعلام كرده: «افرادي كه در طيف سني بعد از 34سال براي آقايان و پس از 29سال براي خانمها قرار دارند در سن تجرد قطعي هستند.» به گفته اين مقام مسئول هماكنون تعداد 320هزار نفر از آقايان از سن متعارف ازدواج در كشور عبور كردهاند و در خطر ورود به سن تجرد قطعي قرار دارند. همچنين تعداد 980هزار نفر خانم در شرايط قطعي تجرد هستند؛ يعني 3 برابر آقايان. محزون ميگويد: «مجموعا يكميليون و 300هزار خانم و آقا در معرض خطر تجرد قطعي قرار دارند كه اين رقم آمار هشداردهندهاي براي يك جامعه سالم و پوياست.» اما واقعا چه دلايلي باعث ميشود كه آمار تجرد قطعي افزايش پيدا كند.
1- افزايش سن ازدواج
خب طبيعي است كه افزايش سن ازدواج يكي از دلايل مهم رسيدن افراد به سن تجرد قطعي باشد. در همين رابطه محمدتقي حسنزاده، سرپرست مركز مطالعات و پژوهشهاي راهبردي وزارت جوانان اخيرا اعلام كرده: «از 23ميليون نفر جمعيت جوان كشور، 8 ميليون و 672هزار و 584نفر در سنين 25تا 29سال كه بهترين سن ازدواج است قرار دارند. در اين رده سني جمعيت مردان بيشتر از زنان بوده و اين خود هشداري به مسئولان و كارشناسان در مورد تأخير در سن ازدواج است.» بالا رفتن سن ازدواج دلايل متفاوتي دارد. از سختگيريهاي بي مورد خانواده گرفته تا چشمو همچشميهاي اقتصادي كه هزينه ازدواج را بسيار بالا برده است. تأثيرات فرهنگ مدرن غربي بر روابط بين مردان و زنان نامحرم نيز ميل به ازدواج و مسئوليت پذيري را پايين آورده است.
2- افزايش آمار طلاق
سال89 مركز مطالعات سازمان ملي جوانان آماري منتشر كرد كه نشان ميداد آمار طلاق در آن سال نسبت به ازدواج رشد 2درصدي داشته. اين آمار در سال 91 به شكل ديگري عنوان شد. در اين سال نسبت ازدواج به طلاق5/5 بود؛ بهعبارتي در مقابل هر 5/5 ازدواج ثبتشده يك طلاق به ثبت رسيده بود. طبق اعلام رئيس سازمان ثبت احوال كشور هم در سال 91 آمار طلاق با رشد 7درصدي نسبت به سال قبل همراه بود. اين رشد آمار طلاق، افزايش زنان و مرداني را بهدنبال دارد كه بهعنوان فردي كه يك ازدواج ناموفق داشته نميتوانند به سادگي به كانون خانواده برگردند.
3- افزايش جمعيت دانشجو در كشور
افزايش جمعيت دانشجو در كشور، افزايش تعداد دانشجويان مهمان در شهري به غيراز محل زندگي را بهدنبال دارد. همه اينها زنجيرهاي را تشكيل ميدهند كه در خيلي موارد پايانش به تشكيل يك زندگي مجردي لااقل تا پايان دوره تحصيل منجر ميشود. دكتر معيدفر، جامعهشناس در اين رابطه ميگويد: « اقبال به سمت تحصيلات تكميلي، موجب بالا رفتن سن ازدواج ميشود. ممكن است اين تلقي هم وجود داشته باشد كه بتوان همزمان با نقشهاي خانگي تحصيلات خود را ادامه داد اما معمولا افراد سعي ميكنند پس از پايان تحصيلات ازدواج كنند. همچنين اشتغال دختران و بالارفتن توقعات آنان، موجب تأخير در ازدواج شده است. ممكن است پسر در هر سني بتواند ازدواج كند اما وقتي دختر به سن خاصي رسيد كه خواهان براي او كم بود، كمكم از ازدواج نااميد ميشود.»
4- فراموشي سنتها
از دلايل ديگري كه اين روزها درباره افزايش سن ازدواج و تجرد قطعي مطرح ميشود بحث «روشهاي همسريابي» است. دكتر معيدفر در توضيح اين مسئله ميگويد: «در گذشته، واسطهها 2نفر را با هم آشنا ميكردند تا با هم ازدواج كنند؛ مسئوليتپذيري شرعي و عرفي در افراد موجب ميشد تا بكوشند 2 نفر را به ازدواج هم درآورند؛ البته اكنون نيز اين مسئله وجود دارد اما اين روزها تعداد واسطهها كم شده است. در زندگي مدرن، مردم كمتر با هم در ارتباط هستند و در قبال هم كمتر احساس مسئوليت ميكنند. شيوههاي جديد همسريابي امروزي نيز كارآمدي چنداني ندارد. اگر چه امروز نيز در جامعه ما افراد به شيوههاي امروزي با يكديگر آشنا ميشوند اما بيشتر افراد هنوز به مسائل سنتي پايبند هستند و شيوههاي جديد نميتواند نيازهاي آنها را تأمين كند و زندگي پايداري را برايشان به ارمغان بياورد و از آنجا كه واسطهها نيز حضور ندارند، اين افراد دچار مشكل ميشوند و مجرد باقي ميمانند.»