در اين نرمافزار كاربر تصاويري را كه خودش عكاسي كرده يا در حافظه موبايل خود دارد، با ديگران به اشتراك ميگذارد. در اينستاگرام عدهاي شما را دنبال ميكنند و شما هم عدهاي را دنبال ميكنيد. اين ميشود، دنبالكننده و دنبالشونده.اين نرمافزار چند قابليت خاص و جالب دارد. نخستين قابليتاش، اصلاح و اديت فرم عكس است. كاربر ميتواند تصاوير خود را به وسيله نرمافزارهاي اصلاحگر (اديتورها) اصلاح رنگ كند و قابليت شفافيت و تار بودن (فولو و فوكوس) بودن را اجرا كند. همين عامل باعث ميشود كه مخاطب بتواند تصاوير زيبايي را به اشتراك بگذارد؛ تصاويري كه معمولا در اصل خود آنقدر زيبايي و جذابيت نداشتهاند.يكي ديگر از قابليتهاي اين نرمافزار اطلاع از وضعيت دنبالكنندهها و دنبالشوندههاست كه در اين جريان يك تعامل دوطرفه اتفاق ميافتد.
لايك بيشتر، زندگي بهتر؟
يكي از عواملي كه باعث ميشود كاربران زمان خود را بهطور فزاينده در اينستا صرف كنند و از صفحهاي به صفحه ديگر بروند، لايك بزنند و نظر(كامنت) بگذارند، بيشتر ديدهشدن و بيشتر مورد توجه قرار گرفتن است. تجربه ميگويد كه در دنياي مجازي هم مانند دنياي حقيقي براي داشتن ارتباط دوطرفه نياز به تعامل است. براي همين است كه براي يافتن يك لايك بيشتر زحمت بيشتري ميكشيم. ميخواهيم طرفداران و دنبالكنندههاي بيشتري داشتهباشيم. عاطفه.س 27ساله كارمند يك شركت خصوصي است: او ميگويد روزهاي اول تنها چند نفر را كه ميشناختم و آنها هم مرا ميشناختند دنبال ميكردم كه همگي اشخاص حقيقي و از آشنايان دنياي واقعيام بودند. براي همين تعداد لايكهايم كم بود. بعد از مدتي به صفحات ديگران ميرفتم و برايشان نظر ميگذاشتم و لايكشان ميكردم به همين ترتيب تعداد مرتبطين با من بيشتر شد الان پستهايم در طول يك روز بيشتر از 100 لايك ميخورند. اين اتفاق برايم حس خوشايندي دارد. احساس ميكنم افراد بيشتري به من توجه ميكنند.
مخاطب خاص
اين كه آدمها در رابطههاي رودر رويشان نتوانند از احساسها يا منطقشان راحت صحبت كنند يك امر طبيعي و بديهي است. برخي از كاربران براي گفتن حرفهايي كه نميتوانند در فضاي واقعي بگويند از اينستاگرام استفاده ميكنند. استفاده از هشتگهاي مخاطب خاص يكي از اين راههاست. كاربر عكسهايي با محتواي خاص براي كساني كه مخاطب اويند به اشتراك ميگذارد. اين افراد خاص دوستان كاربرند يا كساني كه دوستشان دارد يا... .
زينب 24سال دارد و دانشجو است. او ميگويد، زماني كه با يكي از دوستان خيلي نزديكش به مشكل برخورده بوده، از اين هشتگ استفاده ميكرده و ميخواسته در عين حال كه با او صحبت ميكند و او را مخاطب قرار ميدهد غرورش را زير پا نگذارد. حامد، از اين قابليت براي كسي كه با او در دوره عقد بوده است، استفاده ميكرده. خودش ميگويد: ميخواستم دنبالكنندگانم بدانند كه من متاهل هستم. اين حس برايم خوشايند بود و آرامش داشت. يكي از دلايل كاربرپسند بودن اين نرمافزار را ميتوان امكان انحصاري كردن آن دانست.
تغيير در زندگي
طاهره 33ساله پزشك است. او ميگويد، من صرفا براي سرگرمي و كنجكاوي اين نرمافزار را نصب كردم اما الان بعد از گذشت يكماه روزانه بيش از 10نوبت به صفحه خودم و دوستانم سرميزنم، پست ميگذارم و لايك ميكنم. او معتقد است اين نرمافزار مثل بازيهاي سرگرمكننده آن قدر مخاطب را مشغول ميكند كه گاهي تا بيش از چند ساعت متوجه گذر زمان نميشود. محمد امين دانشجوي روانشناسي است، او در مورد علت استفادهاش از اين نرمافزار ميگويد: تا پيش از اينكه اينستاگرام را ببينم و با آن آشنا شوم، نگاهم به زندگي و اطرافيان كاملا سطحي و گذرا بود. حالا و بعد از اينكه اين نرمافزار را نصب كردهام نگاهم دقيق و جزئي شده است. حالا كه اين نرمافزار را نصب كردهام همهچيز را با دقت نگاه ميكنم كه بفهمم قابليت ثبت شدن دارد يا نه.
كاربردهاي مختلف
حقيقت اين است كه ساعت و زمان حضور كاربران در اين نرمافزار يك دايره كاملا نامشخص دارد. مثلا سجاد طلبه است. او ميگويد من بعد از نماز صبح و بين كلاسهايم در طول روز بهطور مشخص 4بار به صفحهام سرميزنم و روزي يك پست ميگذارم. او در صفحهاش رويدادهاي مربوط به مدرسه علميهاش و تجربههاي دوره طلبگي را منتشر ميكند. فاطمه، 29ساله، مادر يك پسر 3ساله است. او در طول روز هروقت كه فرصت پيدا كند سراغ موبايلش ميرود و اول پيامهاي وايبر و بعد اينستايش را چك ميكند. خودش ميگويد در طول روز بيش از سي، چهل بار به سراغ اين نرمافزار ميرود. او معتقد است اين نرمافزار صرفا براي وقت پر كردن خوب است و عملا كاربرد خاصي برايش ندارد.
كم شدن تعاملات حقيقي
مهديه 29ساله خانهدار ميگويد من و 3دختر خاله ديگرم از دوران كودكي ارتباط زيادي داشتيم، چيزي شبيه خواهر. اما با راهافتادن اين نرمافزارها گاهي تا يكماه هم ديگر را نميبينيم. صحبتها و حال و احوال پرسيدنهايمان محدود به پيامهاي گروههاي وايبري و واتس آپ است. بعد آمدن اين يكي (اينستاگرام) ديگر كلا ديد و بازديدمان هم كمشده، قبلا به بهانه ديدنها و خريدنها و برنامههاي ديگر همراه هم بوديم ولي حالا هركدام كه كاري ميكنيم، مثل خريد و آشپزي عكسش را منتشر ميكنيم و نهايتا در اشتراك خصوصي دايركت ميكنيم؛ و ديگر همديگر را نميبينيم. مهديه در عين حال كه از اين وضعيت ناراضي است معتقد است ديگر تمايل زيادي براي ديدن همديگر نداريم و ما تقريبا از همه اتفاقهايي كه برايمان ميافتد به يكديگر خبر ميدهيم.
من كارهاي نيستم!
اما اينستاگرام به كاربران خودش محدود نشده. حامد كه خودش از فعالان فضاي مجازي است و به تازگي بچهدار شده، ميگويد: «با توجه به شناختم از شبكههاي اجتماعي، دوست نداشتم عكس فرزندم را در اينستاگرام بگذارم اما يكي از دوستانم بدون اجازه ما و بدون اينكه نيت بدي داشته باشد عكس نوزادم را در صفحه شخصي اينستاگرام خودش گذاشته بود». بهعبارتي، با اينستاگرام گاهي بدون اينكه بخواهيد يا حتي بدون اينكه بدانيد حريم خصوصيتان نقض ميشود. البته حامد توانست با يك تماس تلفني با دوستش، او را متقاعد كند كه عكس را از شبكه حذف كند اما هميشه اين مسئله به راحتي حل نميشود چرا كه عدهاي از اين امكان سوءاستفاده كرده و جهت ايجاد مشكل براي ديگران بهره ميبرند. انتشار تصاوير شخصي و خانوادگي افراد، بالاخص انتشار عكسهايي كه افراد در آن پوشش مناسبي ندارند، ازجمله اين سوءاستفادههاست. همچنين باقي ماندن عكسها (حتي عكسهاي حذف شده) در بانك اطلاعاتي اينستاگرام از ديگر مسائلي است كه فعالان حقوقي را به اعتراض واداشته است.
جايي براي تبليغ
يكي از مواردي كه اين روزها كاربران در شبكه اينستاگرام با آن به وفور مواجه ميشوند، تبليغات تجاري براي محصولات است. محصولاتي كه شايد ارزش چنداني ندارند و وجود آن در صفحه كاربر بعضا باعث اتلاف وقت يا كلافگياش هم باشد. فاطمه 29ساله كارمند است. او ميگويد بعضي از اين صفحهها و در واقع كاربران ارشد، ادمينها، از مخاطب استفاده ابزاري ميكنند. براي نمونه يك صفحه در اينستا اطلاعات پزشكي خوبي ارائه ميداد و به سؤالات كاربران هم پاسخ ميداد. همه اين خدمات هم بهطور رايگان بود. اما بعد از مدتي كه دنبالكنندگان آن صفحه زياد شدند، صفحه شروع به تبليغ كرد. تبليغ همه نوع محصول حتي محصولاتي كه بهنظر من بهعنوان مخاطب اصلا ارزش ندارند. با اين روش مخاطب در ابتدا با طعمههايي مثل اين دست صفحات و جذابيتهايش جذب صفحه ميشود و بعد مانند يك ابزار تبليغي در معرض تبليغات بيحد و حصر قرار ميگيرد.
تغيير ذائقه
تبليغات و رسانههايي كه براي محصولي تبليغ ميكنند همهشان يك هدف مشترك دارند و آن تبديل محصول به پول است و در اين بين نيازمند داشتن مخاطب هستند. اين مخاطبان با پرداخت هزينه ميتوانند آنها را در راستاي رسيدن به هدف ياري كنند. شايد اين نگاه وسيع در مورد اينستاگرام كمي غيرملموس باشد. اما برخي از كاربران نگاه جالبي دارند. زينت 27ساله خانهدار و مادر يك پسر است. او ميگويد صفحههايي كه در اينستاگرام تبليغات دارند در ناخودآگاه من اثر داشتهاند و بهطور ناخواسته مرا ترغيب به استفاده از آن ميكنند. مثلا من اصلا تمايلي به استفاده از لوازم زينتي نداشتهام. به مرور زمان با ديدن تصاوير اين محصولات دلمخواست كه آنها را تهيه كنم. من حس ميكنم ديدن زياد يك نوع محصول يا چند نوع محصول در يك طيف بهطور ناخواسته ما را به سمت مصرفگرايي و شايد هم تجملگرايي پيش ميبرد و اينها همهاش بهعلت تبليغهايي است كه اين روزها در همه صفحهها، از آشپزي گرفته تا علمي و حتي ارگانهاي مختلف وجود دارد.
كاربري مفيد
هر وسيلهاي بسته به كاربردي كه كاربر آن انتخاب ميكند، ميتواند مفيد يا مضر باشد. نمونه آشكار و واضحي كه در بين عوام وجود دارد چاقو است كه ميتواند باعث نجات يك انسان شود يا اينكه ميتوان با آن قتل هم انجام داد. در مورد اينستاگرام هم همينطور است. در اين مورد محسن معتقد است كه ميشود استفاده سودآور و در جهت مثبت هم داشت. محسن 35ساله و كارمند است. او ميگويد يكي از كارهايي كه ميشود با اين نرمافزار و حتي با تبليغاتش كرد، تبليغ صحيح است. مثلا كسي كه توانايي توليد محصولي را دارد ميتواند محصولاتش را بدون هزينه زياد در اين شبكه تبليغ كند.اتفاقا اين شيوه تبليغي خيلي بهكار زنان خانهدار ميآيد. مثلا كسي خط خوشي دارد و ميتواند آثار هنري توليد كند. ميتواند نمونه آثارش را با قيمت پيشنهادياش در صفحه خودش تبليغ كند و بفروشد.