براي طواف خانه خدا لحظه شماري ميكنند، لباس احرام به تن كرده و آماده انجام اعمال حج ميشوند اما جمشيد بايرامي با همه زائراني كه خودشان را به خانه خالق يكتا رسانده بودند، فرق داشت چراكه بايرامي قصد داشت علاوه بر طواف معمول با ديدي خلاقانه و هنرمندانه و از دريچه لنز دوربين خود، كعبه را طواف كند؛ كاري كه به گفته خودش از نگاه مأموران حاضر در مكه حرام بود و اگر آنها بو ميبردند كه يك نفر در حال عكاسي، آن هم از نوع حرفهاياش از خانه خداست، دستگيرش ميكردند و آن وقت ديگر درباره علت كارش نميپرسيدند، فقط دوربين عكاس را ميشكستند و بعد هم حسابي از خجالت او در ميآمدند. او با وجود اينكه 6 بار به سفر حج رفته اما هيچوقت مأموران متوجه حضور او در مناطق معنوي عربستان و بهخصوص خانه خدا نشدند. به همينخاطر جمشيد بايرامي اين فرصت طلايي را داشت كه اعمال معنوي حج در مكه و مدينه را به زيباترين شكل ممكن به نمايش بگذارد و شايد به همينخاطر است كه مجموعه عكسهاي او يكي از پربارترين، خاصترين و هنرمندانهترين مجموعههاي عكس از سفر حج شده؛ مجموعهاي كه هر يك از تصاوير آن توجه هر بينندهاي را بهخود جلب ميكند.
- همه افتخارات آقاي عكاسباشي
«شوخي شوخي عكاس شدم و فارغالتحصيل از دانشگاه خودم هستم». جمشيد بايرامي خودش را با اين جمله معرفي ميكند. كسي نبود كه عكاسي را به او ياد بدهد. همه اينها را خودش با آزمون و تجربه و سؤال پرسيدن از عكاسهاي ديگر ياد گرفت؛ «عكاسي را از جنگ شروع كردم. دوستم از من خواست كه از اعزام بسيجيان به جبهه عكس بگيرم.»
جمشيد بايرامي همهچيز را بهصورت تجربي ياد گرفت؛ «خودم همراه دوستاني كه داشتم به سفرهاي مختلف داخلي ميرفتم و خيلي از چيزهايي كه يادگرفتم در طول سفر بود.» دبيري عكس روزنامههاي مختلف گوشهاي از سمتهايي است كه تا به حال برعهده داشته. او در مسير عكاسي به قدري حرفهاي شده بود كه نام او را بيرون از مرزهاي ايران هم ميشناسند؛ «همكاري با خبرگزاري فرانسه، رويترز، مجله تايمز و... تنها بخشي از همكاريهايم با فضاي رسانهاي خارج از ايران بود.» او همچنين برنده سيمرغ بلورين از چهاردهمين جشنواره فيلم فجر شده است. بايرامي تاكنون كه چندين نمايشگاه عكس در موزه پاريس، سازمان يونسكو، موزه سلطنتي هلند، موزه ايلكس آمريكا، ايتاليا و مركز تئاتر روهر آلمان برگزار كرده؛ «من در دانشگاههاي آكسفورد، هاروارد و... هم ورك شاپ برگزار كردم و بعضي از كارهايم در حراجيهايي مثل كريستي براي فروش گذاشته شد.»
اما يكي ديگر از تنديسهايي كه اين عكاس از آن خود كرده نشان درجه يك هنري بوده است. البته گرفتن اين جوايز و تنديسها براي كسي كه مجموعههاي وزيني همانند پناهجويان افغان، حج، محرم، آفتاب ري و... را عكاسي و گردآوري كرده است چندان دور از ذهن نيست.
حالا خيلي از عكاسان كه قصد عكاسي از مناسك حج را دارند براي مشاوره به سراغ بايرامي ميروند تا از عكسها و تجربههــاي او در كـارهايشان استفاده كنند. بايرامي از سال ۱۳۶۲ عكاسي را بهصورت رسمي شروع كرد. خودش ميگويد: «من تنها تجربه عكاسيام از مكانهاي معنوي قبل از مجموعه حج مربوط ميشود به عكاسي از حرم حضرت عبدالعظيم(ع)».
- عكسهاي سياه و سفيد
دفتر كار جمشيد بايرامي در يكي از شلوغترين مناطق پايتخت واقع شده است. محيط كاري گرم كه ميتوانيد از چيدمان آن با بخشي از كارهاي سنتي ايراني آشنا شويد. بهنظر ميرسد بايرامي بخش زيادي از اين وسايل را با سليقه شخصي خود از سفرهايي كه تا به امروز به مناطق مختلف كشورمان داشته، تهيه كرده است.
او را پشت رايانهاش ميبينيم كه سخت مشغول كار است. جالب اينكه در حال ويرايش بخشي از تصاوير حج است؛ تصاويري كه آنها را به زحمت و در شرايط پراسترسي گرفته اما امروز خوشحال است كه نتيجه تلاشهايش به ثمر رسيده و كتابي هم در همين زمينه با عنوان «حج» به چاپ رسانده است؛ «خيلي از زائران صبحها و عصرها به زيارت و اعمال حج ميپرداختند و در ساعات ديگر يا به بازار براي خريد ميرفتند و يا در حال استراحت بودند».
اما شايد برايتان عجيب باشد كه بدانيد آقاي بايرامي در بعضي از سفرهاي خود، ۳۲ روز حوله احرام به تن داشت و به گفته خودش روزي ۱۸ ساعت، درحاليكه دمپايي به پايش بود عكاسي ميكرد. او بار اولي كه به سفر حج رفت هيچشناختي از فضاي آنجا نداشت، حتي نميدانست كه عكاسي در مناطق معنوي از نظر ماموران عربستاني حرام است و در بهترين حالت فرد عكاس را ديپورت ميكنند.
- چه شد كه موضوع عكاسي از حج به ذهنتان رسيد؟
خب، اين موضوع سوژه خاص و متفاوتي بود و فكر ميكردم كه حج جاي زيادي براي عكاسي دارد، به همينخاطر بار اول سال ۸۰ بود كه به سفر حج مشرف شدم؛ درحاليكه يك دوربين نگاتيو بهدست داشتم و از هر لحظهاي كه بهنظرم جذاب ميرسيد عكاسي ميكردم.
- در اين سفر چند حلقه فيلم با خودتان برديد؟
يادم هست ۸۰۰ حلقه فيلم همراه خودم داشتم كه از اين تعداد ۶۰۰حلقه آن را پر كردم. البته ناگفته نماند كه گاهي مجبور ميشدم فيلمها را از دوربين دربياورم و جمع كنم. چون ميترسيدم. مثلا اگر احساس ميكردم كه مأموران بو بردهاند يا احساس خطر ميكردم به سرعت حلقه فيلم را جمع و از دوربين خارج ميكردم، به همينخاطر بعضي از فيلمها نصفهنيمه پر ميشدند. در اين سفر عكسهايم سياه و سفيد بود اما در سفرهاي بعديام بهصورت رنگي اين سفر معنوي را به تصوير كشيدم.
- يك بليت سفر به كل دنيا
از قديم گفتهاند هميشه انجام هر كاري براي بار اول سخت است اما اگر آن كار تكرار شود ديگر سختي بار اول را ندارد. براي جمشيد بايرامي هم همينطور بود. او در سفر اول خود به همه جزئيات رسيد و متوجه شد كه در چه ساعتهايي عكس بگيرد، چه زاويه و چه موقعيتهايي را براي عكاسي انتخاب كند كه توجه مأموران به حضور او جلب نشود. وقتي به اينجاي گفتوگو ميرسيم بايرامي چند عكس را بهما نشان ميدهد كه از زاويه بالا عكاسي شده بودند. او با اشاره به عكسها لبخندي ميزند و ميگويد: «براي گرفتن بعضي از اين عكسها به طبقه نهم يك هتل رفته بودم و با يك پيچگوشتي بخشهايي از فنسهاي محلي كه در آن حضور داشتم را باز و تند و تند شروع به عكاسي كردم».
سفر اول به خانه خدا كافي بود تا آقاجمشيد متوجه شود كه چه قصه زيبايي را دنبال كرده؛ قصهاي كه هنوز جاي كار داشت و او نميتوانست با همين يك سفر قصه پر فرازونشيب خود را به اتمام برساند. اين بود كه طي ۲ سال ۶بار به خانه خدا سفر كرد كه بعضي از اين سفرها حج واجب بودند و بعضي ديگر عمره؛ «بهنظرم اين سفر به قدري شيرين و زيباست كه كاش تمام كساني كه به كشورهاي مختلف سفر كردهاند حتما سفر به خانه خدا را هم تجربه ميكردند.»
به گفته بايرامي، اگر شما بهدنبال ديدنيها هستيد، خانه خدا يكي از همين ديدنيهاست؛ «شما براي ديدن افراد و اقليتهاي مختلف از سراسر دنيا بايد كلي هزينه كنيد اما من با تهيه يك بليت به جايي رفتم كه از كشورهاي مختلف، با فرهنگها، زبانها، پوششهاو... مختلف به خانه خدا آمده بودند و من امكان اين را داشتم كه با خيلي از آنها ارتباط بگيرم و از ويزور دوربينم لحظههاي بودن با اين افراد را شكار كنم؛ از آفريقاييها گرفته تا مردمان آسياي ميانه، هنديها، چينيها، مراكشيها و... ».
- بعضي از عكسهاي شما در حالي گرفته شده كه زائر در حال راز و نياز است. حين عكاسي از اين افراد مشكلي براي آنها پيش نميآمد؟ اذيت نميشدند؟
من اين افراد را دورادور زيرنظر داشتم اما سعي نميكردم كه از زاويهاي عكاسي كنم كه حس و حال آنها را خراب كند يا طوري عمل ميكردم كه آن شخص متوجه حضور من نشود.
- در مدتي كه عكاسي ميكرديد در اين سفرها يعني تا به حال، هيچ مأموري متوجه حضور شما نشد؟
چرا، يكبار يكي از مأموران به سمت من آمد و با بدخلقي پرسيد كه چرا دارم عكس ميگيرم. من هم گفتم مگر شما با اين كار سعي نميكنيد كه دين را تبليغ كنيد، خب من هم دارم همين كار را ميكنم؛ شما با كلام، من هم با تصوير. آن مأمور از حاضر جوابيام قانع نشده بود اما مزاحمتي هم ايجاد نكرد.
- براي دلشان آمده بودند
آقا جمشيد نفسي تازه ميكند و نگاهش با يكي از عكسهاي حج در صفحه رايانهاش گره ميخورد. انگار خاطرات اين سفرها با ديدن اين تصاوير در ذهنش بار ديگر جان ميگيرند و در ادامه صحبتهايش ميگويد: «بعضي مردم از كشورهاي ديگر با لباسهاي خاصي كه به تنشان بود خود را به خانه خدا رسانده بودند. شايد باورتان نشود اما حضور آنها در يك محل مثل انفجار رنگ بود. همهچيز افراد حاضر در مكه و مدينه براي من جالب بود. آنها همگي بدون هيچ مشكلي كنار هم قرار ميگرفتند و با همه تفاوتهايشان در پوشش، زبان و فرهنگ و... باعث دعوا يا درگيريشان نميشد». به گفته بايرامي در جمع آنها رنگ و نژاد معنا نداشت و همه در يك سمت و سو حركت ميكردند، نقطه و هدف همگي آنها يكي بود و همه در خالق يكتا خلاصه شده بود؛ «اين چيزي بود كه مرا در طول اين سفرها بيش از پيش مجذوب خود ميكرد، طوري كه اگر امروز هم شرايطش فراهم شود من باز هم به حج ميروم.»
- خيلي از افرادي كه به خانه خدا مشرف ميشوند باز هم دلشان ميخواهد به اين سفر معنوي بروند. اين شيفتگي براي شما هم پيش آمده؟ چرا؟
نميشود توصيف كرد. مثل اينكه بگوييد مادر! صلح! مگر اينها را ميشود تعريف كرد. بايد ديد، بايد حس كرد تا متوجه اين موضوع شد. من گرچه براي عكاسي ميرفتم، اما مناسك حج را هم انجام ميدادم و در هر سفر بيشتر از سفر قبلي شيفته حال و هواي آنجا ميشدم.
- دليل اين شيفتگي از نگاه شما چيست؟
خب، ببينيد! در آنجا همه آدمها خوب هستند يا سعي ميكنند كه باشند، مردم در آنجا التماس ميكنند، سلام ميكنند و هر كسي از نگاه خودش سعي ميكند به خداوند نزديك شود. شما يك جا براي قدرت دور هم جمع ميشويد، يك جا براي ثروت و يك جا هم براي دلتان. خانه خدا همينجاست كه براي دل جمع ميشوند؛ جايي كه يك عشق، خواستن و نياز را از طرف همه مردم حاضر در آنجا احساس ميكنيد كه ابدا قابل توصيف نيست.
- نگاه تيزبين عكاسان معروف است؛ چه تصاويري بيشتر در اين سفرها مجذوبتان ميكرد؟
شما در آنجا ميتوانستيد تصويري از كاخنشينها و كوخنشينها را ببينيد. بعضي از هتلهاي بزرگ و امكانات رفاهي، مخصوص ثروتمندان بود و من در آنجا خانوادهها و افرادي را هم ديدم كه روزها با اتوبوس و پاي پياده در راه بودند تا خود را به خانه خدا برسانند. يك زيلو زير پايشان بود و حتي هيچ غذايي براي خوردن نداشتند اما نميشود گفت كه زيارت كدام يك خالصتر بوده، چراكه بهنظرم خداوند براساس دل آدمها ارزش ميگذارد.
- نمايشگاهي روي نردههاي دانشگاه
نتيجه ۶ بار عكاسي از مراسم حج در قالب تصاويري به يادماندني در حافظه دوربين بايرامي ثبت شد و درنهايت مجموعه او بهعنوان نخستين عكاسي مستند اجتماعي حج در دنيا منتشر شد و مورد توجه خيليها قرار گرفت. او حتي بخشي از كارهايش را در نخستين نمايشگاه عكس خياباني و روي نردههاي دانشگاه تهران قرار داد كه بازتاب خوبي داشت؛ «شهردار تهران۳ بار از نمايشگاه من ديدن كردند و توجه آقاي قاليباف به اين مجموعه براي من خيلي ارزش داشت.»
مجموعه عكسهاي حج جمشيد بايرامي در قالب نمايشگاه و كتاب اثر خودش را گذاشت. او با اين كار نشان داد كه با زبان تصوير و هنر هم ميشود حج را تعريف و توصيف كرد؛ «كتاب حج نزديك به ۶ بار تجديد چاپ شد. كتاب محرم و كربلايم هم قرار است بهزودي چاپ شود. من ۱۵ سال است كه دارم محرم ايران را عكاسي ميكنم.»
از بايرامي درباره تفاوت كارهايش با كارهاي عكاسان ديگر از حج ميپرسم كه ميگويد: «خيلي از عكاسان بودهاند كه از حج عكسهاي ضدنور يا عكسهايي از در و ديوار ميگرفتند، اما من به بخش روابط انساني و حريم خصوصي افراد توجه زيادي داشتم. در واقع من در خانه خدا زندگي كردم و ۲ موضوع فرم و محتوا را در برنامه خودم گنجاندم».
به گفته بايرامي فرم شامل نور، رنگآميزي، تركيببندي و... تصاوير ميشد و در محتوا بهدنبال اين بود كه چه ميخواهد بگويد و درنهايت خروجي خوبي داشته باشد؛ «براي من لحظههاي آدمها بسيار مهم بود. سعي نداشتم فقط در حال راز و نياز يا گريه و زاري از مردم عكس بگيرم. بهنظرم شايد آن كسي كه سكوت كرده و در حال عبادت و غرق در افكار خودش بود، حال و هواي نزديكتري به خدا داشت. من ميفهميدم كه درون آنها آتشي است و سعي ميكردم اينها را هم به تصوير بكشم.»
بهنظر جمشيد بايرامي در ميان همه تصاويري كه او تا به امروز از حج گرفته يكي از آنها بيش از ديگر تصاوير براي او دلچسب بوده؛ تصويري كه در آن جمعيت زيادي در حال طواف هستند؛ «من در اين تصوير در اوج بينظمي نظم ميبينم. خط و نقطه بسيار ميبينم كه براي من مثل يك موسيقي تمام عيار است كه تمام ملتها اين نت را مينوازند. در اين تصوير ميليونها انسان وجود دارد كه مثل پيكسل ميمانند».
- لحظهها را شكار كن
جمشيد بايرامي ترجيح ميدهد در پاسخ به همه آنهايي كه دوست دارند عكاسي را تجربه كنند و دنبال مسيري براي ورود به اين حرفه هستند خيلي ساده بگويد: «كسي كه ميخواهد اين هنر را ياد بگيرد بايد از ۳ چيز برخوردار باشد؛ شناخت، شعور و تلاش چراكه هيچيك از اينها به تنهايي نميتواند شما را در اين مسير كمك كند».
به گفته آقاي عكاس، شناخت درون و برون در عكاسي خيلي اهميت دارد. اينكه عكاس خود و جامعه بيرون از خود را به خوبي بشناسد؛ «درك و شعور هنري براي فردي كه ميخواهد اين كار را شروع كند اهميت زيادي دارد. متأسفانه نسل امروز دچار بيانگيزگي شده و خيليها حرص زود رسيدن به مقصد را دارند. دوست دارند خيلي زود مطرح شوند و روي جايگاه بايستند.»
اما به اعتقاد بايرامي اينكه شما زير كولر بنشينيد و نوشيدني ميل كنيد، هيچ وقت شما را در رسيدن به اين هدف و هيچ هدف ديگري كمك نخواهد كرد؛ «شايد عجيب باشد اما زندگي مرا يك بيت شعر عوض كرد. شعري كه در آن شاعر ميگفت: من بنده آن دمم كه ساقي گويد/ يك جام دگر بگير و من نتوانم. «لحظه» و «آن» خيلي براي من ارزش دارد. همانطور كه شاعرهاي زيادي در شعرهاي خود به آن اشاره كردهاند.
مثل آنم آرزوست يا شعري كه شاعر معاصر سهراب ميگويد: زندگي آبتني كردن در حوضچه اكنون است.» به همينخاطر بايرامي دست از تلاش بر نداشت و در ابتدا سعي كرد كشور خود و شرق را بشناسد و بعد برود سراغ غرب و غربيها.
او معتقد است كاري ميتواند نهايت ظرافت و دقت را داشته و در جهان معرفي شود كه محتواي خوبي در پس آن نهفته باشد، به همينخاطر براي تكميل صحبتهايش به حافظ اشاره ميكند و ميگويد: «همه دنيا حافظ را ميشناسند و در خيلي از مكانها از اشعار او استفاده ميشود، طوري كه حتي بچههاي سرچهارراهها اشعار او را ميفروشند و درآمدي
بهدست ميآورند. اين نشان ميدهد به قدري كار حافظ پربار و ارزشمند بوده كه براي همه مردم دنيا شناخته شده و ملموس است و همه با كارهاي او آشنا هستند».
به همينخاطر به اعتقاد جمشيد بايرامي كساني كه دنبال شروع يك كار مثل عكاسي هستند بايد درست قدم بردارند و با شناخت از آنچه بهدنبالش هستند زمان را ازدست نداده و لحظهها را شكار كنند.