فرمود تو را ميشناسم، ريحانهام را به ازدواج تو درخواهم آورد و در برابر اين پيمان براي زندگي مشترك و به نشان صفا و صداقت، زرهات را بفروش و پول آن را بياور. زره را فروخت نزد پدر دختر برد. از آن پول مقداري كوزه و سفال براي خانه خريد. مقداري را براي دخترش ملزومات خريد و با مقداري، غذا براي مهمانان تهيه كرد.
پدر رو كرد به خواستگار دخترش و گفت: امكانات مالي چه داري؟ مهريه دخترم بالاست؛ به عدد سال تولد دخترم 1370سكه تمام بهار آزادي.
داراي خانه نبودند. حجرهاي در كنار حجره پدر دختر براي آنان ساخته شد و تا پايان زندگي خانوادگيشان در آنجا ساكن بودند. خانه مسكوني مجللي نبود بلكه اتاقي گلين بود كه سقف آن را با چوب خرما و حصير پوشانده و آن را گل اندود كرده بودند.
داراي خانههاي مجلل بود. هم در تهران هم ويلايي بزرگ درشمال. اين روزها تمام تلاششان خريد آپارتماني لوكس در يك برج معروف كيش است. هنوز در زندگي خيلي آرزوها دارند كه به آن نرسيدهاند.
براي عروس خانه علي(ع) فقط يك پيراهن نو خريدهاند بهعنوان پيراهي شب عروسي. سائلي ميآيد و تقاضا ميكند: مرا بپوشانيد. دختر پيامبر مهرباني، لباس كهنه خودش را ميپوشد و لباس نو را تقديم سائل ميكند.
چند سال از عقدشان در يكي از مجللترين تالارهاي تهران گذشته است و اين روزها عروس آن سالها مهريه خود را طلب كرده و مرد خانواده روز و شب و آرامش و اعصاب خود را گذاشته است تا اين بهاصطلاح مهريه را پرداخت كند. چيزي نمانده است كارشان به جدايي بكشد.
بزرگي را پرسيدند در قرآن مهريه را صداق گفتهاند، منظور چيست. فرمود صداق يعني نشانهاي از صداقت محبت مرد، به شريك زندگي آيندهاش. اما گويي مهريه اين روزها تبديل شده است به عاملي براي وحشت مرد از زن زندگياش. ميشود سادهترين بود و برترين. پيوند آسماني برترين بانوي عالم با مولاي مؤمنان چنين بود. پيوند آسماني شهدا با همسرانشان نيز همين گونه بود. آن روزها و اين روزها، چه بسيار جشنهاي پرخرج و ازدواجهاي شاهانه دختران با مهريههايي كلان برگزار شد و ميشود كه همگي بهزودي غبار زمان بر خود گرفته و از خاطرهها پاك ميشود، يا در توفان برخوردها و ناملايمتها، از ميان ميرود. اينگونه است اگر حد كفايت بينيازت سازد، كمترين چيز دنيا بينيازت سازد؛ و اگر حد كفايت نيازت را برطرف نكند، هيچچيز دنيا بينيازت نسازد. امام علي (عليهالسلام)