روز 11مهرماه سال گذشته زن و مردي جوان پيكر نيمهجان پسري 8ساله به نام سبحان را به بيمارستاني در جنوب تهران منتقل كردند. آثار كبودي و سوختگي روي بدن پسربچه نشان ميداد او مورد آزار و شكنجه قرار گرفته است. هرچند ابتدا مادر سبحان توضيحي درباره وضعيت پسرش نداد اما در ادامه از شوهر صيغهاياش به نام محمد شكايت كرد و گفت او پسرش را كتك زده است. او گفت: محمد، شوهر صيغهاي من است.
من از ازدواج اولم يك دختر و يك پسر دارم اما بعد از جدايي از شوهرم دادگاه حضانت فرزندانم را به من داد. مدتي با بچه هايم زندگي ميكردم تا اينكه با محمد آشنا شدم. بعد از عقد موقت با او، زندگي مشتركمان را شروع كرديم. هرچند او به موادمخدر اعتياد داشت اما زندگي آرامي داشتيم تا اينكه آن حادثه رخ داد. اين زن درباره حادثهاي كه براي پسرش اتفاق افتاده بود، گفت: من راننده سرويس مدرسه هستم و معمولا صبح زود از خانه بيرون ميروم. روز حادثه دخترم تماس گرفت و گفت ناپدرياش سبحان را كتك زده و حال سبحان بد است.
او گفت محمد با دسته جاروبرقي پسرم را كتك زده و او بيهوش شده است. من هم با عجله خودم را به خانه رساندم و همراه محمد، پسرم را به بيمارستان رسانديم. شوهرم با بيرحمي پسرم را كتك زده و براي همين از او شكايت دارم. درحاليكه پليس در حال انجام تحقيق درباره اين ماجرا بود پسربچه بهدليل شدت جراحات وارده به كما رفت. در چنين شرايطي تحقيقات پليس براي دستگيري ناپدري او آغاز شد اما وي به مكان نامعلومي گريخته بود. با وجود اين، چند روز بعد او دستگير شد. اين مرد در تحقيقات اوليه به مأموران گفت: سبحان پسربچه لجبازي بود و اصلا حرف گوش نميكرد. آن روز شيشه مصرف كرده بودم و حال عادي نداشتم. سبحان شروع به لجبازي كرد. به همين دليل عصباني شدم و با دسته جارو برقي او را كتك زدم.
- مرگ در بيمارستان
درحاليكه تحقيق از متهم ادامه داشت تلاش پزشكان براي نجات سبحان به جايي نرسيد و 2ماه بعد او روي تخت بيمارستان جانش را از دست داد. به اين ترتيب پرونده ناپدري سنگدل در دادسراي امور جنايي رسيدگي و در نهايت با صدور قرار مجرميت و كيفرخواست به دادگاه كيفري استان تهران فرستاده شد. درحاليكه چند روز به محاكمه ناپدري بيرحم مانده بود پدر و مادر سبحان اعلام كردند نسبت به متهم شكايتي ندارند. به اين ترتيب صبح ديروز محمد به لحاظ جنبه عمومي جرم در شعبه 113دادگاه كيفري استان تهران محاكمه شد.
- در دادگاه
در ابتداي اين جلسه كه به رياست قاضي باقري برگزار شد بعد از قرائت كيفرخواست توسط نماينده دادستان، مادر سبحان در چند جمله گفت: ما از متهم ديه دريافت كردهايم و ديگر نسبت به او شكايتي نداريم. وي ادامه داد: شوهر اولم اعتياد داشت به همين دليل از او طلاق گرفتم و صيغه محمد شدم. 6ماه از شروع زندگي ما گذشته بود اما او رفتار بدي با من و بچه هايم نداشت تا اينكه اين اتفاق افتاد. در ادامه رئيس دادگاه اتهام قتل عمدي سبحان را به متهم تفهيم كرد و از او خواست از خودش دفاع كند.
محمد درحاليكه سرش را پايين انداخته بود در جايگاه ايستاد و گفت: آن روز من مقدار زيادي شيشه مصرف كرده بودم و حال طبيعي نداشتم. سبحان سر و صدا كرد و من هم با لوله جاروبرقي چند ضربه بهدست و پايش زدم و او بيهوش شد. من چيز زيادي از آن روز و حادثهاي كه اتفاق افتاد يادم نميآيد. وي درحاليكه اشك ميريخت ادامه داد: شيشه باعث شد دست به چنين كاري بزنم. سبحان گناهي نداشت و در اين حادثه قرباني شد. در پايان اين جلسه قضات دادگاه بعد از شنيدن آخرين دفاع متهم وارد شور شدند و به اتفاق آرا محمد را مجرم شناختند و او را به تحمل 5سال حبس محكوم كردند.