آنچه در حال حاضر به عنوان فرآیند برنامهریزی و تولید در سازمان صداوسیما انجام می گیرد، ارتباط بسیار کمرنگي با پژوهش دارد. درواقع کمتر برنامه سازی است که به سراغ تحقیقات انجام شده برود و یا این که در سادهترین راه، به مطالعه پیشینه کار تولیدی مشابه؛ به آنچه در دستساخت دارد، توجه نشاندهد.
دلیل اینمدعا، وجود یک ردیف جالب توجه در برنامهسازی و تولید به نام "تحقیق و نگارش" است؛ که بودجه خاص و مستقل دارد. بنابراین تهیهکننده و سازنده یک برنامه تلویزیونی بهجای اینکه سراغ واحدهای پژوهشی سازمان برود، خود یک تیم تحقیق شکل میدهد و شروع به کار میکند.
در موارد بسیاری ممکن است حتي این تحقیق به صورت نیم بند نیز صورت نگیرد؛ زیرا یکی از مهمترین دلایل برنامه سازان در استفاده نکردن از منابع واحدهای پژوهشی كمبودوقت برای تحویل برنامه یا برنامههای تولیدی است .دلیلی که به هر صورت میتواند توجیه پذیر باشد.
وقتی جدول پخش یک شبکه ، در ذات حرفهاي بیصبرانه منتظر رسیدن یک مجموعه تلویزیونی و فرستادن آن به روی آنتن است(با معضلات و پیچیدگیها و بی نظمیهایی که اکثرا در جدول پخش برنامه وجود دارد) طبیعتا متولیان ساخت برنامه تمام همت خود را مصروف تحویل بموقع برنامه میکنند و در این خصوص آنچه در ابتدای امر و به دلیل کمبود وقت؛ بسادگي کنار گذاشته میشود، همانا مورد حیاتی و مهم "پژوهش و تحقیق" است.
به نظر میرسد اگر واحدهای پژوهشی ستادی و تولیدی با عوامل برنامه ساز در چارچوب یک سیاست مشخص رسانهای و به صورت دوطرفه؛ تبادل افکار داشتهباشند و این روند جزو ملزومات و ارکان اساسی تولید قرارگیرد، سطح برنامههای تولیدی صداو سیما به مراتب بهتر از گذشته خواهد شد و بینندگان راضیتر خواهند بود.
یک پیشنهاد ابتدایی میتواند این باشد که برای هر تولید برمبنای نوع ساخت و ژانر مورداستفاده؛ متخصصي از طرف واحدهای پژوهشی تولیدی و حتی ستادی که تجربه و تخصص پژوهشی در این تولید بخصوص را دارد، به گروه برنامهساز معرفی شود و این روند برای تمامی برنامههای تولیدی مورد استفاده قرار گیرد.
این گونه همکاری حتی میتواند در درازمدت منجر به تربیت پژوهشگر تلویزیونی رسانهای متخصص در ژانرها و فرمهای مختلف تولیدی شود.
درهرحال به نظر میرسد اگر برنامه سازان رادیویی و تلویزیونی برای تولیداتشان خودرا ملزم به استفاده از تحقیقات تعریف شده نمايند، نه تنها سطح برنامهها مطلوبتر خواهد شد، بلکه زمینه هرچه بیشتر جذب مخاطب و بیننده نیز فراهم میآید . مهمتر از همه این که تحقیقات و پژوهشهای انجامگرفته ، جنبه علمی و رسانهای پیدا میکنند و معطل و بی حاصل نخواهند ماند.
باید توجه داشت وقتی پژوهش و تحقیق رسانهای به صورت بالفعل درمیآید؛ که از آن برای ارتقاء و بهبود اثربخشی رسانهای در تولید استفاده شود، در غیراین صورت این تحقیقات حتی اگر بسیار فنی و جامع نیز باشند، هویت مناسب خود را باز نخواهند یافت.
در خاتمه یادآوری می شود، تولیدی که برمبنای پژوهش ساخته شود، قطعا از بهبود میزان اثربخشی رسانهای بهرهخواهد برد؛ یعنی هدفی که آمال و آرزوی هر برنامه ساز میتواند باشد و این ارتقا در میزان اثربخشی رسانهای ، احترام و شناخت به سلایق مخاطب و بیننده را مستمر به دنبال خواهد داشت.