اکران چهارصد ضربه در ۱۶ نوامبر ۱۹۵۹ در سینمای آمریکا دیگر جای هیچ تردیدی باقی نگذاشت که موج نوی سینمای فرانسه هنوز شروع نشده به دوران بلوغ خود رسیده است.
جریانی که باعث شد گرد و غبار وحشتناکی که بر سر و روی سینمای فرانسه نشسته بود، کنار برود و نسل جدید فیلمسازان فرانسوی که عمدتا سینمایینویس به حساب میآمدند و در کایهدو سینما قلم میزدند، وارد عرصه فیلمسازی شوند. جریانی که از اواسط دهه ۵۰ شروع شد و تقریبا یک دهه عمر کرد و به موج نوی سینمای فرانسه مشهور شد. جریانی که خونی تازه به رگهای سینما بخشید تا هنر هفتم به یکی از درخشانترین روزهایش برسد.
فرانسوا تروفو، ژان لوک گدار، ژاک دمی، اریک رومر، آلن رنه و آنیس وارد و چند کارگردان دیگر همگی کم و زیاد بر این موج سوار بودند و سینما را زیر و رو کردند. موج نویی که هدیهای ابدی نهتنها برای سینمای فرانسه و سینمای اروپا بود که کل سینمای جهان از آن تاثیر پذیرفتند.
سالها بعدتر این روند در برزیل و چک اتفاق افتاد و باعث شد سینماگرانی عالی وارد عرصه کار شوند. موج نو چند فاکتور اصلی را ارائه میکرد که عمدتا معادلات و ساخت و سازهای سینمایی را از سر تا پا عوض میکرد؛ به گونهای که کمپانیهای عظیم هالیوودی ابتدا به ساکن عمر این حرکت را چند ماه یا یکی دو ساله با تولید حداکثر ۵ یا ۶ فیلم محاسبه میکردند، اما وقتی چهارصد ضربه اکران شد، تمام روسای استودیوها دهانشان را بستند.
موج نوییها اعتقاد داشتند آنچه فیلم و سینما خوانده میشود باید تمام عواملش به دور یک محور بچرخند یا تمام راهها به یک نفر ختم بشود و آن شخص هم کسی نیست جز کارگردان اثر. اوست که باید ذهنیات و احساس و تکنیک را درهم بیامیزد و سر آخر یک تولید فرهنگی به نام فیلم را خلق کند.
موجنوییها دوربین به دست از خیابان و کوچه و در و دیوار فیلم میگرفتند و هر کدام بسته به ویژگیهایشان اثرشان را میساختند. فرانسوا تروفو به نوعی تکنیکیترین آنها و به تعبیری با خلاقیت ناب بود. ژان لوک گدار با دوربینش شعر میگفت و ذهنیاتش اصل و اساس کارش بودند و گرچه کمتر از تروفو، ولی احساساتش را به فیلم تزریق میکرد.
موج نویی که از سوی هر کشوری دنبال شد به نتیجه رسید، به جز همان آمریکاییهایی که میگفتند نه، موج نو بو میدهد! پول مال تهیهکننده است، پس فیلم هم مال اوست.
در موجنو خشونت سانسور نمیشود. اتفاقات به روال طبیعی و طی تدوین استاندارد روایت نمیشوند. قصه ممکن است سرراست نباشد؛ اما همان حرکت سیال دوربین تماشاگر را با خود همراه میکند. آمریکاییها این روش را خواستند با متدهای مندرآوردی خودشان پیش ببرند، اما فیلمهایشان یا از آن ور بام به زمین خوردند یا اصلا به انجام نرسیدند. ۵۵ سال از تولد موجنو میگذرد و در تولد ۵۵ سالگی این جریان هنوز هم تاثیر این رخداد دقیقا قابل درک و فهم است. جریانی که تنها ۱۰ سال عمر واقعی داشت.