به گزارش خبرنگار همشهری آنلاین؛ اعطای جایزه دکتر حمید نطقی به دکتر شکرخواه با حضور دکتر عباس آخوندی وزیر راه و شهرسازی، دکتر حسن بشیر دبیر علمی یازدهمین کنفرانس بین المللی روابط عمومی، دکتر حسام الدین آشنا مشاور فرهنگی رئیس جمهور، پرویز اسماعیلی معاون ارتباطات و اطلاعرسانی دفتر رییس جمهور و دکتر محمدهادی ایازی قائم مقام وزیر در امور مشارکتهای اجتماعی، سازمانهای مردم نهاد و خیریههای حوزه سلامت کشور و مهدی باقریان دبیر کل کنفرانس همراه شد.
پخش کلیپی از زندگی دکتر یونس شکرخواه بخشی از این مراسم بود؛ همچنین جوایز طلایی روابط عمومی ایران در این مراسم به روابط عمومیهای برتر اعطا شد. اساتیدی نظیر حجت الاسلام دکتر سعید رضا عاملی، دکتر محمدمهدی فرقانی، دکتر حسن نمکدوست تهرانی، دکتر مهدخت بروجردی، دکتر شهیندخت خوارزمی، سیدفرید قاسمی و دیگر استادهای ارتباطات، دوستان یونس شکرخواه و دست اندرکاران روابط عمومی و ارتباطات نیز در این مراسم حضور داشتند.
- نیازمند آرامش انسانهایی مثل یونس شکرخواه هستیم
عباس آخوندی وزیر راه و شهرسازی در افتتاحیه یازدهمین کنفرانس بینالمللی روابط عمومی ایران و مراسم اهدای جایزه نطقی به یونس شکرخواه پدر ارتباطات آنلاین ایران گفت: هفته پیش که به من گفتند قرار است چنین برنامهای برپا شود، با کمال اشتیاق و از صمیم جان گفتم که چه دعوت باشم و چه دعوت نباشم، در آن شرکت خواهم کرد و دوست دارم آنچه را که در دل دارم، درباره این مرد شریف بگویم که عمرش را برای بقای ایران هزینه کرد. از زمانی که در روزنامه کیهان بود، شکرخواه را میشناسم و در ۷ سال اخیر هم با هم در یک گروه دانشگاهی همکار بودیم. در این جلسه میخواهم بیشتر درباره شخصیت فردی یونس عزیز صحبت کنم.
وی افزود: به گواهی شناسنامه، من چند روز از یونس بزرگتر هستم و به نظرم خوب نیست به او لقب پدر علمی را بدهند چون در این صورت احساس پیری میکنم. برای من، شکرخواه بیشتر یک انسان است؛ یک انسان آرام، انسانی با دانش و وقار. بگذارید از اصطلاح شما رسانهایها استفاده کنم. او نمونه یک شهروند جهانی است و شهروند جهانی، لایههای مختلفی دارد. شکرخواه به جهان، انسانیت و ملتش تعلق دارد. او به دین و هموطنانش تعلق دارد.
وزیر راه گفت: خشونت و ناآرامیهایی که این روزها در سطح جهان میبینیم، به علت عدم تطابق لایههاست. یعنی انسانهایی قدرت جهانی پیدا میکنند ولی نمیتوانند خودشان را تطبیق بدهند پس دست به خشونت میزنند. کسانی که با یونس بودهاند، میدانند که یکی از ویژگیهایش آرامش است و توانسته این آرامش را با لایههای هویتی خودش منطبق کند. او همانطور که درباره نلسون ماندلا صحبت میکند، درباره پروفسور معتمدنژاد صحبت میکند. شکرخواه توانسته تعلقش به انسانیت جهانی را با ایرانیت تطبیق بدهد. او ایران را مانند زادگاهش مشهد دوست دارد. ما این روزها در کشورمان به افرادی نیاز داریم که لایههای هویتیشان را سازگار کرده باشند تا دچار خشونتهای مختلف در داخل و خارج کشور نشوند. ما به این انسانهای آرام نیاز داریم. یونس شکرخواه همانگونه که در کنفرانسهای خارجی شرکت میکند، در برنامههای داخلی حضور پیدا میکند.
آخوندی ادامه داد: رسانههای ما سرشار از تضاد و دوگانگی هستند و کمتر در جهت ایجاد آن آرامش واقعی، حس همدلی و وحدت ناشی از انسانیت خودمان گام برمیداریم. بیشتر میخواهیم امروزمان را سپری کنیم و به آثار اقداماتی که انجام میدهیم، و به شکافهایی که در اجتماع ایجاد میکنیم، کمتر توجه میکنیم. شکرخواه عمیقا اعتقاد دارد ضمن این که مسلمان است، انسان هم هست و باید بتواند این دو را با هم همراستا کند و آنها را روبروی یکدیگر قرار ندهد. چون وقتی این دو را مقابل یکدیگر قرار میدهیم، دست به خشونت میزنیم. نکته دیگری که بسیار مهم است، این است که آدم آنچه را که فراگرفته به مرحله عمل و اجرا برساند. سالهای گذشته، بسیاری از یادداشتهایم را به یونس شکرخواه میدادم و او دربارهشان اظهار نظر میکرد و بعد به من میگفت بگذار خواننده خود قضاوت بکند. آنجا که از صفات مختلف استفاده میکنی، داری فهم خودت را به خواننده تحمیل میکنی. چه اصراری بر این کار داری؟ قبول کن که خواننده هم فهم دارد پس حرف خودت را بزن و لازم نیست قضاوت کنی!
وزیر راه افزود: گفتن این حرف، بسیار ساده است ولی عمل کردن به آن بسیار مشکل است. چون وقتی حرفی میزنیم یا مطلبی مینویسیم، هزاران نیش و نوش در کار است. ما میخواهیم همه قضاوتهایمان را در همان جمله اول مطلبمان انجام بدهیم. شکرخواه یادداشتهایم را از موضع برادری میخواند و نکات خود را میگفت، به حدی که در سبک نوشتن من تاثیر گذاشت. و بعد از نکات او متنهایم را دوباره میخواندم و هرجا را که قضاوتی کرده بودم، سعی میکردم دوباره بنویسم و متنام را آرام کنم. متنهای ما پر از غلیان و جوششهایی است که لزوما فردگرایانه است. نوشتن متن آرام، نیاز به یک سینه بسیار آرام دارد؛ نیاز به یک دانش گسترده، و شخصیت بسیار فروتن از جهت دانش و علم دارد. چون انسان هرچه علمش بیشتر شود، علمش افزایش پیدا میکند. اگر بخواهی متن آرامی بنویسی، باید فروتن باشی و حساب را بر این بگذاری که با انسانهای باکرامت روبرو هستی. حداقل باید مخاطبانت را با خود برابر بدانی و در متن خود از باید و شاید استفاده نکنی. یونس شخصیت آرامی دارد. فکر نمیکنم در ۷ سالی که در دانشکده با یکدیگر بودیم، یک بار از او دلگیر شده باشم.
وی در بخش دیگری از سخنانش درباره روابط عمومی وزارتخانهها گفت: خیلیها فکر میکنند روابط عمومی، بوق وزارتخانه است در حالی که به نظرم، مهمترین وظیفه روابط عمومی تاثیرگذاری روی سبک زندگی مردم است. روابط عمومی بوق وزیر نیست که بخواهد وزیر را در صحنهای مختلف به نمایش بگذارد. کار روابط عمومی این است که ببنید چطور میتواند رفتار انسانها را تغییر بدهد. من بیشتر، روابط عمومی را از این منظر نگاه میکنم که چطور میتواند روی رفتار جامعه تاثیر بگذارد. البته این بحث سخت روابط عمومی است و بحثهای آسانتری چون تبلیغات و مسائلی از این دست هم برای روابط عمومیها وجود دارد.
در یازدهمین کنفرانس بینالمللی روابط عمومی، جایزه دکتر نطقی بنیانگذار علم روابط عمومی ایران به یونس شکرخواه پدر علم روزنامهنگاری آنلاین با حضور عباس آخوندی وزیر راه و شهرسازی، حسامالدین آشنا مشاور فرهنگی رئیسجمهور، محمدمهدی باقریان رئیس انجمن متخصصان روابط عمومی و جمعی از اساتید علوم ارتباطات از جمله حسن نمکدوست، مهدی فرقانی و سعیدرضا عاملی اهداء شد.
- شکرخواه ذخیره ماندگاری از روزنامهنگاری تخصصی را به یادگار گذاشت
مشاور فرهنگی رئیسجمهور نیز با بیان اینکه امروز پدر روزنامهنگاری آنلاین معلمی است که از رشته خود رانده شده و جایی در دانشکده روزنامهنگاری برای وی درنظر گرفته نشده است، گفت: یونس شکرخواه ذخیره ماندگاری از روزنامهنگاری تخصصی را به یادگار گذاشت.
مهر در گزارش خود از اظهارات آشنا مینویسد: حسامالدین آشنا در این برنامه گفت: همیشه این سوال برایم مطرح بود که چرا رئیسها و مدیران وقتی سخنرانیشان را انجام میدهند، برنامهها را ترک میکنند. همیشه میخواستم به آنها بگویم این جلسات جای نشستن و گوش دادن است ولی حالا میتوانم علت این برخوردها را درک کنم. علتش نه از روی خواستن و نه از روی تکبر است بلکه به خاطر نتوانستن است یعنی مدیران نمیتوانند در جلسات بمانند چون وقتی مدیری در سطح وزارتخانه قرار میگیرد، او نیست که زمان را مدیریت میکند بلکه هجوم تعهدها و مسئولیتها به گونهای است که وقت را از او میرباید. بنابراین ما هم برای آقای آخوندی که مجبورند این جلسه را ترک کنند، آرزوی موفقیت میکنیم. این مطلب را در ابتدای سخنرانیام گفتم تا اگر من هم مجبور شدم جلسه را ترک کنم، دلخور نشوید!
وی افزود: یونس شکرخواه عین ارتباط است، به این معنا که امر ارتباطگری را درونی کرده است. ایجاد ارتباط و حفظ و تاثیرگذاری در زمینه آن ارتباط و تلاش پیگیرانه برای تاثیرپذیری از آن ارتباط، ویژگیهای یک انسان ارتباطگر است. من هیچگاه همراه یونس شکرخواه نبودهام و دوست، معلم یا شاگردش نبودهام. بلکه همواره او را در جلسات و برنامههای کاری دیدهام. پس شناخت من از آقای شکرخواه صرفا در چارچوب جلسات کاری است. اما در این ۲۰ سال کاری، با یک موجود به شدت یادگیرنده مواجه بودهام، کسی که تلاش میکند بیاموزد و هر تهدیدی را به فرصت تبدیل کند، کسی که با امکانات کم و کوچک، کارهای بزرگ انجام میدهد. اینها تعابیری مندرآوردی نیست، بیمبالات هم نیست. تبدیل کردن تهدید به فرصت، در هر حالی، کار دشواری است. بسیاری، یونس شکرخواه را از خانواده کیهان به یاد دارند؛ کیهانی که شماری از ستارگان مطبوعاتی و ارتباطی کشور را به خود دید. آن نسل ارتباطگر انقلابی در کنار هم رشد کردند و همه هم کیهان را ترک کردند.
مشاور رسانهای رئیس جمهور در ادامه سخنانش گفت: شکرخواه شاید آخرین نفر از آنها باشد که از کیهان بیرون آمدند و تا جایی که ممکن بود در این روزنامه ماند و ذخیره ماندگاری را از روزنامه تخصصی از خود به جا گذاشت. یک بار از او پرسیدم چرا در کیهان ماندی؟ و پاسخ شنیدم برای این که کیهان خانه من است. او از کیهان نرفت مگر آنزمانی که کیهانیان قدر او را نشناختند و توان تحمل انسانی خلیل و آزاده را نداشتند. سالهای بعد او را در خانه روزنامهنگاران جوان دیدم که توسط محمدرضا زائری تشکیل شده بود. هدفش هم تربیت نسل جوان روزنامهنگار ایرانی برای فردای ناشناخته بود. در آنجا، برای اولین بار بود که میدیدم یک مرد میانسال، به جوانان طوری آموزش میدهد که گویی فرزندان خودش هستند.
آشنا گفت: تربیت کارگاهی روزنامهنگاران برای اولین بار بعد از انقلاب، در خانه روزنامهنگاران تشکیل شد؛ یعنی در روزگاری که روزنامهنگاری آنلاین نه آرزو که جرم تلقی میشد. وقتی جامجم آنلاین در یک اتاق شکل گرفت، شکرخواه الگویی را به کار بست که امروز هم به کار میرود. شکرخواه نشان داد که با یک سردبیر کارکشته و چند نیروی جوان میتواند با جهان ارتباط برقرار کند. بعد از آن هم به همشهری آنلاین رفت و امروز او معلمی است که از رشته خود رانده شده است.
مشاور رسانهای رئیس جمهور در حالی که اشک میریخت، ادامه داد: شما امروز از پدر روزنامهنگاری آنلاین تجلیل میکنید در حالی که در دانشکده روزنامهنگاری جایی برای او نیست. شکرخواه امروز در دانشکده مطالعات جهان که به مدیریت سعیدرضا عاملی دیگر مرد جانسخت این جلسه تاسیس شد، تدریس میکند. او در دانشکده مطالعات جهان تدریس میکند نه در رشته روزنامهنگاری آنلاین دانشکده علامه طباطبایی. این جفا را به کجا باید برد که حسن نمکدوست در دانشکده علامه طباطبایی نباشد؛ شکرخواه نباشد و دیگرانی هم که هستند، احساس بودن نکنند. پس قدرشناسی از استادان البته وظیفه قطعی انجمنهای حرفهای است اما قدرشناسی واقعی، توجه به دغدغههای آنان است، نشاندن آنان در سرجای خود و کمک به نسل آتی است که تا از نسل قبلی بیاموزد.
آشنا پس از ایراد این سخنان و پایان سخنرانیاش به پایین سن سالن برگزاری رفت. او و شکرخواه برای لحظاتی یکدیگر را در آغوش گرفتند و حاضران نیز تحت تاثیر فضای عاطفی شکلگرفته به تشویقشان پرداختند.
- شکرخواه: به کاهش درد و افزایش شناخت فکر کنید
یونس شکرخواه با اشاره به افقی شدن دانش و پایین آمدن نقش افراد بر اثر این افقی شدن گفت: به کاهش درد فکر کنید. سمینار به خاطر سمینار برگزار نکنید. کتاب به خاطر کتاب ننویسید، به خاطر ISI ننویسید. به شناخت فکر کنید.
یونس شکرخواه پس از دریافت جایزه دکتر نطقی و سخنرانی افرادی همچون حسامالدین آشنا و عباس آخوندی در سخنانی ضمن تشکر از عوامل برگزاری مراسم، با اشاره به کلیپی که از او پخش شد و بخش پایانی آن نمایی از سیگار کشیدن شکرخواه را نمایش میداد، گفت: از کارگردان کلیپ هم تشکر میکنم برای فیلم به جز قسمت آخر که بدآموزی داشت. این صحنه از من به صورت غافلگیرانه گرفته شد اما من در بازبینی دلم نیامد آن را حذف کنم.
شکرخواه در ادامه با اشاره به تقدیر از او گفت: اینها بهانه است. امروز من وقتی به حرفهای آقای آخوندی گوش میکردم یا وقتی سخنان آقای آشنا را شنیدم که با بغض نکاتی را میگفتند، متأثر شدم. دوستان، من بهانه بهانه بهانهام. همه ما به سید فرید قاسمی به خاطر کارهایش درباره تاریخ مطبوعات وامداریم. به دکتر فرقانی در زمینه گزارش و به دکتر نمکدوست در زمینه آموزش وامداریم. همچنین به سرکار خانم شهیندخت خوارزمی که من در محضرشان بسیار آموختم، وامداریم. امروز پیکرهبندی دانش تغییر کرده است و دیگر دانش از بالا به پایین نیست بنابراین افراد نمیتوانند معنا بیابند.
او افزود: شاید تنها چیزی که افراد را از یکدیگر متمایز میکند کاهش دردی است که به وجود میآورند. در این کاهش درد افرادی که کار اوریجینال انجام میدهند به دنبال حل یک مسئله واقعی میگردند. در این اوریجینال بودن ما به شناختهای واقعی میرسیم. دوستان من خواسته و ناخواسته در سخنانشان به افقی بودن دانش اعتراف کردند. من در جمع آنها رشد کردم و در کنار آنها معنا یافتم. اگر قدرت، پیگیری و لطافت دوستانم نباشد، من معنایی ندارم.
شکرخواه در ادامه با تأکید بر افقی شدن دانش اظهار کرد: نقش افراد بسیار پایین آمده است و افراد در یک بستر شبکهای، خانه به خانه و نقطه به نقطه معنا مییابند.
به کاهش درد فکر کنید. سمینار به خاطر سمینار برگزار نکنید. کتاب به خاطر کتاب ننویسید، به خاطر ISI ننویسید. به شناخت فکر کنید.
وی در ادامه در بازگویی یک داستان اظهار کرد: من در جایی خواندم که پیرمردی به خاطر تعمیرات در بخشی از پیادهرو؛ مجبور شد از خیابان رد شود و تصادف کرد. وقتی به بیمارستان منتقل شد گفتند باید از شما عکسبرداری شود. پیرمرد گفت عجله دارم باید با خانمم که در آسایشگاه سالمندان بستری است صبحانه بخورم. وقتی به او گفتند ما با ایشان تماس میگیریم گفت او کسی را نمیشناسد آلزایمر دارد. گفتند پس چرا هر روز با او صبحانه میخورید او که شما را نمیشناسد، پیرمرد در پاسخ گفت او مرا نمیشناسد من که او را میشناسم.
شکرخواه در پایان این داستان را با این جمله به پایان رساند: همدیگر را بشناسید دوستان.