اين حقيقتي است كه مقامات نيروي انتظامي نيز به آن عقيده دارند و بارها در نشستهاي خبري به زبان آوردهاند. وقتي حادثهاي رخ ميدهد، پليس نخستين منبع خبري خبرنگارها ميشود تا دقيقترين و درستترين اطلاعات درخصوص آن حادثه، در اختيار رسانهها و مردم قرار بگيرد. پيشگرفتن سياست سكوت در هنگام بروز حوادث نهتنها باعث ميشود كه خبرنگاران دست از تلاش براي پيگيري و انعكاس جزئيات آن حادثه برندارند، كه آنها را به سمت ديگر منابع خبري ازجمله شاهدان سوقميدهد و در چنين شرايطي است كه ممكن است پاي شايعات نيز به رسانهها باز شود.
شايد پليس بر اين عقيده باشد كه اطلاعرساني درباره پروندههايي كه متهمان آن هنوز دستگير نشدهاند باعث اطلاع اين افراد از روند رسيدگي به پرونده و حتي فراريشدن آنها شود اما آيا گسترش شايعات و بهوجود آمدن احساس ناامني بهمراتب بدتر از احتمال فراري شدن متهمان پرونده نيست؟ در حادثه اسيدپاشي اصفهان، نخستين اظهارنظرهاي پليس و مقامات امنيتي، تكذيب شايعات در اين خصوص بود؛ اينكه اسيدپاشيها سازمان يافته نيست.
در آن زمان چندروز از آخرين اسيدپاشي ميگذشت و پليس به راحتي ميتوانست اطلاعات و گزارش كاملي از تمامي قربانيان و نحوه اسيدپاشي به آنها و روند درمانشان را به رسانهها ارائه كند و از تحقيقات براي دستگيري متهم يا متهمان اسيدپاشي بگويد، اما تأييد و تكذيب برخي از خبرها كه از سوي مقامات نيروي انتظامي انجام ميشد اين سؤال بزرگ را بيپاسخ گذاشت كه آنهايي كه در اصفهان قرباني اسيدپاشي شدهاند چندنفرند و چه كساني هستند؟
در طول سالها فعاليت در حوزه حوادث، بارها و بارها با پروندههايي روبهرو بودم كه ضعف در اطلاعرساني بموقع و درست، باعث شد كه شايعات جاي حقيقت را بگيرند. چه بايد كرد؟ كافي است نگاهي به اخبار حوادث در خبرگزاريهاي بزرگ دنيا بيندازيم تا با نحوه اطلاعرساني پليس در ديگر كشورها آشنا شويم. چند هفته پيش به فاصله چند ساعت از فرار 3جنايتكار از زندان شهر ليما در اوهايوي آمريكا، تمامي خبرگزاريهاي اين كشور پرشد از تصاوير و مشخصات زندانيان فراري.
اخباري كه نشان ميداد اين افراد چقدر خطرناك هستند و از مردم خواسته شده بود درصورت ديدن آنها، پليس را در جريان قرار دهند. اينگونه بود كه هر سه زنداني تنها 8ساعت پس از فرار يكي بعد از ديگري دستگير شدند. شايد اگر در پرونده اسيدپاشيهاي اصفهان نيز پليس زودتر از اينها براي اطلاعرساني دقيق وارد عملميشد، با انتشار گزارشهاي درست و مفصل از اين حادثه و همچنين تصوير چهرهنگاريشده مظنون (كه هماكنون در پرونده موجود است)، نهتنها از گسترش شايعات جلوگيري ميكرد كه ميتوانست براي دستگيري متهم از مردم نيز كمك بگيرد و سريعتر به نتيجه برسد.