اما آخرين روزهاي مهرماه امسال، حال و هوايي ديگر داشت و اگر صبح روز 29مهر سال 93 كسي پا به دانشگاه امام صادق(عليه السلام) ميگذاشت ميديد حزني عجيب آن فضاي سرسبز را گرفته است و از دانشجو تا استاد و كارمند دانشگاه مشكي پوشيده اند.
از گنبد فيروزهاي كه در كنار تپهاي پوشيده از سرو قرار دارد، صداي قرائت زيبا و نوستالژيك عبدالباسط به گوش ميرسد و اين صداي زيبا بهرغم همه آرامش آن، بر ميزان اضطراب و تشويش شنونده ميافزايد.
به ورودي مسجد دانشگاه كه ميرسيم ديگر فضاي ترديد تمام ميشود و با نمايان شدن بنرها و اطلاعيههاي ترحيم تمام شكها به يقين تبديل ميشود و روي اطلاعيهها درج شده بود: «آيتالله مهدويكني به ملكوت اعلي پيوست...» رئيس مجلس خبرگان رهبري پس از تحمل يك دوره بيماري سخت و پنجماهه دارفاني را وداع گفته و اين چنين شاگردان و علاقهمندان بهخود را محزون كرده بود. دانشجويان و اساتيد و حتي بسياري از كارمندان دانشگاه بيش از حد تصور و بيش از ناراحتي براي از دست دادن يك استاد يا يك رئيس دانشگاه عزادار هستند و آنچنان گريه ميكنند كه گويي يكي از نزديكترين نزديكان ايشان با آنها وداع كرده است و آنها ديگر او را نخواهند ديد. پيكر مطهر آيتالله مهدوي روي دستان فرزندانش و جوانهايي كه هنوز خيليهايشان محاسنشان كامل درنيامده است با آه و ناله وارد مسجد دانشگاه ميشود.
دانشجويان زيادي بهسرعت در اطراف تابوت حلقه ميزنند و پس از مدت كوتاهي دكتر غلامي (رئيس دانشكده حقوق) از دانشجويان خواهش ميكند كه اطراف پيكر را خلوت كنند تا جهت انجام غسل و تكفين به محل ديگري منتقل شود. با انتقال پيكر آيتالله مهدوي بلافاصله مجلس عزا بهپا ميشود و با ذكر مصيبت اهلبيت و سينهزني، مسجد دانشگاه حال و هواي محرم بهخود ميگيرد. اساتيد و دانشجويان نزد آيتالله باقري(برادر بزرگتر آيتالله مهدوي)، حجتالاسلام دكتر سعيد مهدوي (فرزند آيتالله مهدوي)، حجتالاسلام ميرلوحي و آقاي انصاريان (دامادهاي آيتالله مهدوي) ميروند تا عرض تسليت خود را برسانند و عزاداري شاگردان و دانشجويان رياست اين دانشگاه با چاشني عزاداري براي سيدالشهدا همراه است. از دانشجوياني كه گوشه و كنار و حتي دور مزار شهداي گمنام دانشگاه زانوي غم بغل كرده بودند كه علت اين كار را سؤال ميكنم، جوابي جز اشك و ناله سر نميدهند. بعدها يكي از همين دانشجويان به من ميگويد كه علت اين كار فقط اين است كه فيض و رحمت واسعهاي كه به واسطه عزاداري و اشك بر امامحسين(ع) حاصل ميشود به روح پدر معنويمان برسد و اين نشانه ارتباط عاطفي ميان مسئول مجموعهاي مثل دانشگاه امام صادق(ع) و مدرسه مروي با شاگردانش است. رازش شايد يك كلام، سادگي و آلوده نشدن اين مرد است. شخصيت آيتالله مهدوي آنچنان جامعالاطراف بود كه حضور شخصيتها و طيفهاي مختلف در مراسم به خوبي آن را اثبات ميكرد. مجري مراسم ميگفت وجود اين مرد هميشه باعث وحدت بود و امروز هم همه را با هر سليقه و گرايشي زير اين گنبد فيروزهاي جمع كرده است. به سراغ هر كدام از حاضران كه ميرويم حرفي براي گفتن دارد و از زاويه نگاه خود، آيتالله مهدوي را توصيف ميكند.
وامدار امام
شخصيت آيتالله مهدوي آنچنان عاطفي و سرشار از احساسات بود كه حتي در سن 83 سالگي هم خود را وامدار حضرت امام(ره) ميدانست، ابراهيم انصاريان (رئيس دفتر و داماد حضرت آيت الله مهدوي كني) در اين باره ميگويد؛ «آيتالله مهدوي همواره خود را مديون و وامدار حضرت امام ميدانستند و روز 14خرداد امسال نيز كه بسياري مخالف رفتن ايشان به حرم مطهر حضرت امام بودند، ايشان با اين استدلال كه با رفتن به مراسم مقداري از دين خود را به امام ادا ميكنم راهي حرم حضرت امام(ره) شدند و پس از بازگشت نيز دچار آن عارضه شدند.»
خلوص آيت الله
در اين مراسم چيزي كه بيشتر از همه خودش را نشان ميداد، عمق رابطه معنوي و قلبي آيتالله مهدوي با شاگردان و دانشجويان خود بود كه اين رابطه و نفوذ از سالهاي ابتدايي دانشگاه تا به آخر حفظ شده بود. از جمله اشخاص حاضر در مراسم وداع، دكتر علي باقريكني(عضو سابق تيم مذاكرات هستهاي) بود كه در مورد علت محوري بودن شخصيت آيتالله مهدوي به ما گفت: «من فكر ميكنم آن چيزي كه موجب محوري شدن شخصيت آيتالله مهدوي شد، خلوص ايشان بوده است و همين خلوص ايشان و تكيه بر اصول (اصول بهمعناي تكيه بر مباني ديني نه يك جريان سياسي) موجب شد همه جريانهاي سياسي ايشان را تأييد كنند. ايشان هرگز اصول خود را فداي مسائل و حاشيههاي سياسي، اقتصادي و خانوادگي نكردند و بنابر اين خلوص و تكيه ايشان به مباني ديني، مقدمات محور شدن و رجوع همه جريانهاي سياسي به ايشان شده بود.»
مجتهدي بصير
حجتالاسلام والمسلمين دكتر سعدي (رئيس دانشكده الهيات دانشگاه امام صادق عليه السلام) در مورد وجهه علمي ايشان با ما صحبت كرد؛ «آيتالله مهدوي بهمعناي دقيق كلمه يك عالم رباني بود كه رابطه ايشان با دانشجويان صرفا يك رابطه شاگرد و استادي نبود و ضمن آن عالمي ديني بود و از محضر حضرت آيتالله العظمي بروجردي و حضرت امام(ره) بهره بردند. عالم بهزمانه بودند و مقتضيات عصر فعلي و جوانان را بهخوبي ميدانستند و مباحثي كه نسل جوان امروز با آن درگير هستند را بهخوبي فهم ميكردند. ايشان در فضاي علمي فردي متخلق بودند و با شاگردان خود نيز پيش از آنكه رابطه استادي برقرار كنند، رابطه پدري داشتند.»
بدرقه رزمندگان
دكتر منصور اعتصامي (معاون فرهنگي اجتماعي سازمان تأمين اجتماعي) كه خود از دانشجويان دانشگاه امام صادق(ع) بوده است در رابطه با نوع رابطه آيتالله مهدوي با دانشجويان دانشگاه گفت: «به خاطر دارم كه قبل از آغاز عمليات بدر بود كه ايشان خطاب به دانشجويان اعلام كردند كه شركت در جبهه يك تكليف است و بدينترتيب از جمعيت 250نفري آن روز دانشگاه 140نفر عازم جبهه شدند. نكته جالبتر آنكه در زمان اعزام نيروها به جبهه شخص آيتالله مهدوي دانشجويان را از زير قرآن رد ميكرد. آيتالله مهدوي با همه شهداي دانشگاه از قبيل شهيد وقار، شهيد اشجعزاده و... رابطه بسيار خوبي داشتند و زماني كه پيكر يكي از شهدا در دانشگاه امام صادق(ع) تشييع شد بهخاطر دارم كه ايشان آنچنان ناراحت بودند كه گويي فرزند خود را از دست دادهاند و اين رابطه عاطفي بسيار واضح و در خور توجه بود.»
خداحافظي مردم با مجتهد اول تهران
به هر ترتيب نخستين روز درگذشت آيتالله مهدوي گذشت و صبح روز بعد پيكر مطهر ايشان براي غسل و تكفين به مدرسه مروي رفت و پس از آن نيز مجددا به دانشگاه امام صادق(ع) منتقل شد. از اين به بعد بود كه صورت ديگري از شخصيت آيتالله مهدويكني خود را نشان داد و اقشار مختلف مردمي براي وداع با مجتهد اول تهران به دانشگاه امام صادق(ع) آمدند. جالب اينكه در لابهلاي مردم از هر طيف سياسي، فرهنگي و علمي ديده ميشد و همه اين افراد قبل از آنكه مجذوب چهره سياسي آيتالله باشند، غرق در شخصيت اخلاقي ايشان بودند؛ شخصيتي كه محدود به جريان و طرز فكر و حتي مليت افراد نبود و نويسنده كتاب «نقطه آغاز در اخلاق عملي» همه را شرمنده خود كرده بود.
پيكر ايشان كه در محراب مسجد دانشگاه با پرچم حرم حضرت اباعبدالله پوشانده شده بود در شب وداع جمعيت زيادي را بهخود ديد. از همان ابتدا زمزمهاي را ميشد از همه شنيد كه قرار است رهبر انقلاب بر پيكر ايشان نماز بخوانند. به هرحال آن شب شاگردان دور پدرشان را خلوت نميكردند و تا پاسي از شب عزاداري كردند. پس از اين وداع بود كه در روز پنجشنبه نوبت به تشييع جنازه رسيد؛ دانشگاه تهران از ابتداي صبح جمعيت بسيار زيادي را بهخود ديد و هر چه عقربههاي ساعت به 30/8 نزديك ميشد، تعداد جمعيت نيز زياد ميشد. رهبر معظم انقلاب بر پيكر آيتالله مهدوي نماز را اقامه كردند و پس از آن پيكر به دستان مردمي سپرده شد كه بيش از 5دهه با آيتالله خاطره داشتند و در بسياري از ناملايمات سياسي اين چهره و مواضع وي بود كه آرامش را به مردم بازميگرداند. پيكر آيتالله مهدوي كه از دانشگاه تهران خارج شد در مسير خيابان انقلاب اسلامي قرار گرفت و با مداحي حاج ميثم مطيعي تا حرم عبدالعظيم حسني(ع) بدرقه شد.
شهرري نيز در روز تشييع پيكر آيتالله مهدوي، روزي پر از جمعيت و ازدحام را بهخود ديد. در حوالي اذانظهر بود كه پيكر آيتالله مهدوي به حرم عبدالعظيمحسني رسيد. خيليها فكر ميكردند كه پيكر آيتالله مهدوي در مكانهايي مانند دانشگاه امام صادق(ع) يا حوزه علميه مروي دفن خواهد شد اما وصيت آيتالله مهدوي چيز ديگري بود و آيتالله ميخواست تا در جوار حرم عبدالعظيم حسني دفن شود و ملاعليكني را بهعنوان همسايه آخرت خود انتخاب كرده بود. از اين به بعد محل زيارت آيتالله مهدوي نه كلاسهاي اخلاق روز يكشنبه در دانشگاه امام صادق(ع) يا در نمازهاي چهارشنبه مدرسه مروي، بلكه در شهرري و كنارحرم عبدالعظيم است و آرامگاه وي محل درددل شاگردان و مشتاقان با اين عالم رباني و يار صديق انقلاب و رهبري است.
ادب و آداب
حجتالله ايوبي (از دانشآموختگان دانشگاه امام صادق(ع) و رئيس سازمان سينمايي) در مورد اوج نكتهسنجي آيتالله مهدوي در برخورد با ديگران گفت: «در سال۱۳۷۷ بهعنوان رئيس دانشكده ميزبان رئيس دانشكده علوم سياسي تولوز فرانسه به همراه يكي از اساتيد اين دانشگاه بودم. معاون اداري و مالي دانشگاه براي صرفهجويي در هزينهها پيشنهاد كرد كه از ميهمانان در مهمانسراي ويژه دانشگاه پذيرايي شود. ايشان بهشدت مخالفت كرد و فرمود حتما به هتلي بروند كه آداب پذيرايي از ميهمانان خارجي را ميدانند و با آداب غذايي و زندگيشان آشنايي دارند. در روز ديدار، اين دو استاد فرانسوي شيفته ادب، اخلاق، نورانيت و معنويت آيتالله شدند. بارها از آنها شيريني و حلاوت آن نشست را شنيدم.» همين ويژگيها بود كه همه را شيفته آيتالله مهدوي كرده بود.