پيوند ديانت و سياست
آيتالله محسن غرويان؛ استاد حوزه و دانشگاه
آيتالله مهدويكني به واقع پيوند بين ديانت و سياست بودند؛ ايشان در عين حاليكه يك روحاني عالم، فقيه و مجتهد بودند، سياستمدار بهروزي بودند. براي همين شعار «ديانت ما عين سياست ماست» در شخصيت ايشان متجلي و متبلور بود. آيتالله مهدويكني باصفا و بااخلاص بودند، ظاهر و باطن ايشان يكي بود و اين هماهنگي ظاهري و باطني در چهرههاي سياسي بهندرت يافت ميشود اما در شخصيت آيتالله مهدويكني هويدا بود. ارادت ايشان به امام(ره) و رهبري و شخصيتهاي ديگر نظام مثل آيتالله هاشميرفسنجاني و رفاقتشان با اين مسئولان رايحه دوستي و محبت و صفايي را در كشور ايجاد كرده بود و اين نكته مهمي است كه شخصيت يك فرد بهگونهاي باشد كه در جامعه رايحه محبت و دوستي پراكنده شود. آيتالله مهدويكني براي همه عناصر نظام بهويژه در جامعه روحانيت تهران بهدليل داشتن سعهصدر، محوريت داشتند. در زمان قبل از پيروزي انقلاب اسلامي نيز مبارزات فراواني عليه رژيم ستمشاهي داشتند و براي همين زندان رفتند و شكنجه و تبعيد شدند. بنابراين ميتوان گفت آيتالله مهدويكني مصداق بارز روحاني مجاهدي بودند كه عمرشان را صرف جهاد نفس و جهاد با طاغوت كردند. ايشان بهمعناي واقعي كلمه، شيخ و براي بسياري از انقلابيون، پير مراد بودند.
سايه استاد بر سرشاگردان
دكتر محمدهادي همايون؛ مدير گروه ارشاد الهيات دانشگاه امام صادق
همه كساني كه با آيتالله مهدويكني از دور و نزديك آشنايي داشتند معترف بودند كه ايشان ولايتپذيري را سرلوحه همه كارهايشان قرار دادند و همه تلاششان اين بود كه در سپهر سياست از ولايت نه جلو بزنند و نه عقب بمانند. حرف مشترك شاگردان آيتالله مهدوي كني و دانشآموختگان و دانشجويان دانشگاه امام صادق اخلاق و منش رفتاري استاد است. مسئلهاي كه درخصوص ايشان به چشم ميآمد اصرارشان بر ارتباط مستقيم با شاگردان بود و اين مسئله را در زمان دانشجويي و استادي در دانشگاه امام صادق و در زمان مسئوليت در دانشگاه شاهد بودم كه ايشان چطور وقتشان را به ديگران اختصاص ميدادند تا مشكلات رفع شود. خاطرم هست كه زماني بهخاطر مشغلههاي دانشگاه و بعدتر از آن معاونت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي توفيق نداشتم كه خدمت آيتالله مهدوي كني برسم. وقتي كه ايشان من را ديد ابتداي امر شروع كردند به گلايه كردن كه چرا اينقدر دير به ما سر ميزني؟ ورود مستقيم ايشان در زندگي دانشجويان و استادان باعث ميشد كه ما هميشه سايه استاد را بالاي سر خود داشته باشيم و علاوه بر بهره علمي، اخلاق و معنويت ما نيز رشد ويژهاي داشته باشد.
مدير باتدبير
حجتالاسلام دكتر عبدالحسين خسروپناه؛ رئيس مؤسسه پژوهشي حكمت و فلسفه ايران
آيتالله مهدوي كني شخصيت دلسوزي نسبت به نظام جمهوري اسلامي بودند و هر جا كه كار نظام لنگ ميشد و نياز بود كه شخصيتي وارد شود تا مشكلات را حل كند، ايشان با شهامت و جرأت وارد ميشدند: مثلا بعد از دولت موقت، مسئوليت دولت را موقتا بهدست گرفتند تا انتخاباتي صورت گيرد و رئيسجمهور تعيين شود. مسئوليت كميته انقلاب اسلامي و فعاليتهاي متعدد ديگري را هم در كارنامه كاري خود دارند. ايشان واقعا بهدنبال مسئوليت نبودند بلكه وقتي نظام نيازي داشت و سراغ ايشان ميرفتند اين مسئوليتها را ميپذيرفتند و با اخلاص وظايف انقلابي را انجام ميدادند و مديريت ميكردند.
از خدمات بسيار بزرگ و ارزشمند آيتالله مهدويكني تاسيس دانشگاه امام صادق است كه بسياري از خروجيهاي اين دانشگاه در سازمانها و نهادهاي مختلف فعاليت ميكنند و افراد فاضل و معتقد به نظام هستند و همه اينها بهخاطر تدبيري بود كه مرحوم آيتالله مهدويكني داشت. ايشان در مديريت دانشگاه اعتقاد به كرسيهاي آزادانديشي داشتند؛ يعني كارشناسان موافق و مخالف در موضوعات مختلف را دعوت ميكردند تا حرفهايشان را بزنند كه طبيعتا موضوعهاي مختلف نقد و بررسي ميشد و مورد چالش قرارميگرفت.
آيتالله مهدويكني، قبل از انقلاب، نهضت حضرت امام(ره) را همرايي كردند و بعد از انقلاب هم در هر حادثهاي كه اتفاق ميافتاد تابع ولايت فقيه بودند و با جريانهاي مختلف مبارزه ميكردند. ايشان مبارزاتي با جريان منافقين و گروهكهاي مختلف و جريان مهدي هاشمي در اصفهان داشت و دقيقا مقابل اين جريان ايستاد. حركت فتنه 88 هم از آن حركتهايي بود كه بهخاطر رفتارهاي غلط و فتنهگرانه بعضي از افراد، واقعا نظام در معرض خطر و تهديد جدي قرار گرفته بود. با اينكه بعضي از هممسلكهاي ايشان فاصله گرفتند و نتوانستند در مقابل آزمون فتنه سربلند بيرون بيايند اما ايشان توانست مقاومت كند و افشاگري كرد و صحبتهاي متعددي داشت و از رهبري حمايت كرد و مجلس خبرگان را به همين سمت جهت داد كه پشتيبان رهبري براي حفظ نظام باشند. نظام شخصيت مهمي را از دست داد و چنين ضايعهاي لااقل در مدت كوتاهي جبرانپذير نيست.
فقيهي با نفس سليم
دكتر ابراهيم فياض؛ استاد دانشگاه تهران
ويژگي ايشان استفاده از ديپلماسي مسجد بود كه همه جلسات و ديدارهايشان را در مسجد دانشگاه ميگذاشتند. خيلي از روزها ايشان را ميديدم كه بعد از نماز ظهر با دانشجويان مينشيند و به حرفهاي آنها گوش ميدهد و اين گعدهها بعضا تا ساعت 4بعدازظهر طول ميكشيد.
آيتالله مهدوي كني بارها از استادشان علامهطباطبايي ياد ميكردند و احترام ويژهاي در باب علمي براي ايشان قائل بودند. امام راحل را هم برترين پيشرو ميدانستند اما از جلسات علامه ميگفتند و اينكه سرتاپا گوش ميشدند در جلسات علامه تا بهره كافي را از ايشان ببرند؛ بهنظر من اخلاق و آرامشي كه ايشان داشتند از ميراث با ارزش علامهطباطبايي بود چرا كه ما در شرح حال اين بزرگوار هم آرامش ويژهاي را شاهديم.
حرف و منظومه فكري ايشان بسيار تازه بود و هميشه نقدپذير بودند. يادم هست يكبار به شوخي به من كه روحيه نقادي زيادي دارم گفتند كه تو دقيقا چهكسي را قبول داري؟ ايشان روحيه نقادي و نقدپذيري را مهمترين عامل در نوگرايي و كشف مسائل تازه ميدانستند. يكبار درخصوص مسئله فطرت با ايشان شروع به بحث كرديم كه ايشان گفتند در اين زمينه يك دنيا بحث دارم كه متأسفانه بعدها وقت نشد مباحث را تبديل به كتاب كنيم. در يك كلام، فقيه سليمالنفس بودند. ايشان تا قبل از اينكه به كما روند فعاليت زيادي داشتند و با اينكه دكترها گفته بودند تنها 18درصد از قلبشان كار ميكند و 5بار هم سكته كرده بودند باز از 6صبح در دفتر حاضر بودند.
قول و فعلش يكي بود
حجتالاسلام احمد سالك؛ عضو جامعه روحانيت مبارز تهران و رئيس كميسيون فرهنگي مجلس
زندگي اين بزرگوار را ميتوان به چند فراز تقسيم كرد؛ يكي بعد علمي ايشان است كه علاوه بر شاگردي علما و بزرگاني چون مرحوم آيتالله بروجردي، حضرت امام خميني، آيتالله گلپايگاني و آيتالله مشكيني، خود ايشان هم در مباحث علمي صاحب كتاب و تاليفات بسيار بودند.
فراز دوم از زندگي آيتالله مهدوي كني روحيه تشكيلاتي و توجه به خردجمعي بود. او در كنار شهيدان بهشتي، مطهري و مفتح از مؤسسين تشكيل جامعه روحانيت مبارز بود و با راهاندازي جامعه روحانيت مبارز در بعد تبليغ و ترويج مسائل ديني و اجتماعي و سياسي تلاش كردند.
در محور اخلاق و شخصيت اجتماعي، شخصيتي مومن و معتقد بودند كه توانستند هزاران نفر از جوانان مملكت را در دانشگاه امام صادق تربيت كنند. مهمتر از همه روحيه تبعيت ايشان از امامخميني(ره) و رهبرانقلاب است كه براساس اعتقاد و ايمان راسخ، قول و فعل ايشان در اين جهت يكسان بود.نوع تفكر ايشان در راستاي تقويت بنيه وحدت جامعه بود. خيليها به احترام ايشان از منافع گروهي و حزبي خودشان ميگذشتند؛ در عين حال گاهي اوقات هم كملطفيهايي از سوي برخي به ايشان ميشد اما آيتالله مهدوي با صبر و حلمي كه داشت تحمل ميكرد.
وحدت عملي حوزه و دانشگاه
حجتالاسلام عبدالمقيم ناصحي؛ عضو جامعه روحانيت مبارز
حضرت آيتالله مهدوي كني روحاني فقيه و برجستهاي بودند كه مجاهدتهاي ايشان براي پيروزي و به ثمر رسيدن انقلاب اسلامي در لواي رهبري حضرت امام(ره) بركسي پوشيده نيست.
ايشان ازجمله شاگردان موفق و شاخص حضرت امام بودند كه نقش قابل توجهي در تبيين و تكثير انديشههاي امام داشتند. ايشان پس از انقلاب هم در پستها و سمتهاي حساسي به كمك انقلاب آمدند و در واقع بازوي توانمندي براي رهبري انقلاب چه در زمان رهبري حضرت امام و چه در زمان رهبري حضرت آيتالله خامنهاي بودند و در هركجا كه انقلاب به ايشان نياز داشت ايشان به كمك انقلاب آمدند.
در ابتداي انقلاب كه هنوز دولت و نيروهاي نظامي و انتظامي شكل نگرفته بودند ايشان با تشكيل كميتههاي انقلاب اسلامي نقش بسزايي در تأمين نظم و امنيت كشور داشتند. پس از آن نيز چه در سمت سرپرستي وزارت كشور و وزير كشور چه بهعنوان كفيل نخستوزيري پس از حادثه جنايتكارانه ترور رئيسجمهور و نخستوزير وقت كه منجر به خلأ حضور دولت قانوني شده بود ايشان نقش مهم و تعيين كنندهاي در حفظ ثبات و انسجام كشور ايفا كردند. شايد بهخاطر همين خدمات باشد كه حضرت امام(ره) در بياني استثنايي كه در خصوص هيچ فرد و مقام ديگري سابقه نداشته و نشانه جايگاه ويژه ايشان در انقلاب است، ميفرمايند: ما به آقاي مهدوي كني ارادت داشته، داريم و خواهيم داشت. خصوصا بخش انتهايي اين فرمايش حضرت امام كه تضميني از تداوم ارادت ايشان به آيتالله مهدوي كني است، بيانگر عمق شناخت و اعتقاد حضرت امام به ايشان است و البته ايشان هم وفاداري خود را به امام و انقلاب بارها و حتي پس از رحلت حضرت امام به اثبات رساندند.
ايشان همچنين با توجه به جايگاه علمي و فقهي كه مورد تأييد بسياري از بزرگان و مراجع بزرگوار است، پس از پيروزي انقلاب و فراغ خاطر از انجام مسئوليتهاي اجرايي با درك موقعيت و شرايط زمان، وظيفه خود را در كادرسازي براي انقلاب و تربيت نيروهاي وفادار به انقلاب در حوزه و دانشگاه احساس كردند و به همين منظور دانشگاه امام صادق را راه اندازي كردند كه در اين مدت هزاران شاگرد فرهيخته در آن تربيت شدند كه امروز بخش قابلتوجهي از نيروها و مقامات ردهاول نظام از شاگردان و تربيتشدگان دانشگاه امام صادق و حضرت آيتالله مهدوي كني هستند.
از سوي ديگر ايشان با مديريت خاصي كه در حوزه علميه مدرسه مروي با هزاران طلبه اعمال كردند موفق شدند اين حوزه علميه را به يكي از موفقترين حوزههاي علميه كشور تبديل كنند و از اين حيث ميتوان ادعا كرد اگرچه شعار وحدت حوزه و دانشگاه توسط شهيد بزرگوار آيتالله مفتح مطرح و تئوريزه شد، اما آيتالله مهدويكني توانستند اين مهم را در عمل محقق سازند و يك تجربه موفق عملي از وحدت حوزه و دانشگاه ارائه دهند.
نماد اسلام فقاهتي بود
آيت الله عباس كعبي؛ عضو مجلس خبرگان رهبري
آيتالله مهدوي كني عمر بابركتش را در جهت ترويج معارف اسلام بر پايه آموزههاي اهلبيت و همراهي با نهضت امام خميني از آغاز تا دوران استقرار نظام و شرايط فعلي نظام گذراند.
او دينمداري، تقوا و حاكميت ارزشهاي الهي و نفي سكولاريسم و مبارزه با جريانهاي التقاطي و انحرافي و مبارزه با فتنهگرها را سرلوحه كارش قرار داده بود.
در بعد تربيتي و اخلاقي و در بعد آموزشي هم در حوزه علميه مروي و با تاسيس دانشگاه امام صادق(ع) و تربيت حوزويان عالم و باتقوا و نيز دانشجويان متعهد و انقلابي و پركردن خلأهاي لازم براي كادر نظام اسلامي كوشيدند.
او ولايت مطلقه فقيه را از لحاظ تئوري و عملي همراهي كرد و مبناي همه حركت هايش فقه بود. آيتالله مهدوي كني نماد اسلام فقاهتي بودند. براي وحدت نيروهاي مومن و انقلابي بر پايه اصول انقلاب از هيچ تلاشي دريغ نكرد. او فقاهت، سياست، معنويت، عرفان و جهاد در راه خدا را در خود جمع كرده بود.
اخيرا هم در قبول رياست خبرگان با عنوان محور و تكيهگاه روحانيت و نماد برجسته روحانيت اصيل شيعي ورود سياستمدارانه و توأم با بصيرت و شجاعت داشت و مواضع خود را با صراحت بيان ميكرد. آيتالله مهدوي كني در كنار پشتيباني از مسئولان نظام آنها را نصيحت هم ميكرد و در واقع ناصحي امين بود.
آيتالله مهدوي كني يك روحاني مردمي بود كه از مناصب گوناگون براي خدمت برپايه شرع و با اخلاص استفاده ميكرد و فريفته مقام و منصب نشد.