به گفته دادستان، مأموران پليس در پاسخ به يك تهديد دست به اين تيراندازي زده‌اند و اتهامات وارده بر آنها درست نيست.جولاي سال 2012ميلادي، شهر سگينا در ايالت تگزاس شاهد جنايتي بود كه تا مدت‌ها باعث خشم مردم شده بود. طبق تصاوير ويدئويي كه از اين حادثه منتشر شد، ماجرا از زماني آغاز شد كه پليس در جريان درگيري يك مرد با صاحب فروشگاهي در اين شهر قرار گرفت. تيمي از مأموران براي بررسي ماجرا راهي اين فروشگاه شدند و زماني كه به پاركينگ رسيدند، مرد بي‌خانماني را ديدند كه چاقويي جيبي در دست داشت.
8مأمور فدرال مرد بي‌خانمان را دستگير كردند و يكي از آنها با فرياد از وي خواست كه چاقويش را زمين بگذارد. مرد كه به‌نظر نمي‌رسيد حال خوبي داشته باشد، به فرمان مأموران عمل نكرد و در اين هنگام مأموران شروع به تيراندازي به سوي او كردند. شليك 46گلوله به مرد بي‌خانماني كه تنها يك چاقوي جيبي در دست داشت، باعث وحشت و شگفتي مردمي شده بود كه در محل حادثه حضور داشتند. اين اما پايان ماجرا نبود. چرا كه مأموران پس از قتل مرد بي‌خانمان، به طرفش رفتند، به دستان جسد بي‌جان او دستبند زدند و يكي از آنها لگدي به وي زد و او را روي زمين كشيدند.
انتشار تصاوير اين حادثه، نه‌تنها باعث خشم مردم سگينا، بلكه واكنش مردم شهرهاي ديگر هم شد و حتي تظاهرات اعتراضي را نيز به‌دنبال داشت؛ چرا كه بعدها مشخص شد كه مرد بي‌خانمان نه‌تنها يك جاني نبوده، بلكه مبتلا به بيماري رواني و تحت درمان روانپزشك بوده است.
به‌دنبال اين ماجرا، 8مأمور پليسي كه باعث اين حادثه بودند بازداشت شدند و هر چند بعد از مدتي كوتاه همگي آنها آزاد شدند اما پرونده آنها به دادگاه ارسال شد تا به اتهام آنها مبني‌بر شليك به فردي بي‌دفاع و بدون سلاح گرم رسيدگي شود.با گذشت 2سال از اين ماجرا اما هفته گذشته دادستان تگزاس اتهاماتي را كه به مأموران پليس وارد شده بود، رد و اعلام كرد كه اين اقدام افسران پليس واكنشي در برابر يك تهديد احتمالي بوده است؛ اظهارنظري كه بار ديگر خشم مردم شهر سگينا و مخصوصا مادر ميلتون هال 49ساله (مرد بي‌خانمان سياهپوست) را به‌دنبال داشت.
جواهر هال در گفت‌وگو با خبرنگاران مرگ فرزند خود را يك ترور و جنايت توسط جوخه‌هاي مرگي خواند كه لباس پليس بر تن داشتند. وي گفت: خون فرزند من همانند آب در خيابان جاري شد. او يك تهديد نبود، منظورم اين است كه او تنها يك چاقوي كوچك در دست داشت. مأموران پليس 14بار و هر بار تعدادي گلوله به پسرم شليك كردند و اين در حالي بود كه او دچار اختلالات رواني بود و خطري براي كسي نداشت.