اما این شادی و پایکوبی دیری نمیپاید و بیننده اُپرا با تغییر در ریتم موسیقی و رنگآمیزی صحنه از رویدادی تلخ و سیاه مطلع میشود که در شرف رخ دادن است؛
عاشورا در راه است. این آغاز دومین پرده از «اپرای عاشورا» است که داستان این واقعه مهم را به روایت «بهروز غریبپور» و «بهزاد عبدی» به نمایش درمیآورد.
اپرای عروسکی عاشورا، اولین اپرا به سبک و آواز ایرانی است که با لیبرتوی (متن اپرا) غریبپور و آهنگسازی عبدی در سال 1387 ساخته شد. با آنکه داستان عاشورا، در بستر وجغرافياي غيرايراني رخ میدهد، اما این اپرا نیز همچون تعزیه، برخوردار از موسیقی و نمایشی کاملا ایرانی است. غریبپور به عنوان نویسنده لیبرتو به سنتهای اجرای تعزیه وفادار مانده و به عنوان مثال در آن حتی اشقیا از امام حسین(ع) با القابی احترامآمیز یاد میکنند، آهنگساز اثر هم، موسیقی آن را در دستگاهها و گوشههای ایرانی خلق کرده است.در اجرا و ضبط این اثر، ارکستر سمفونیک اوکراین را، سازهای ایرانی همچون قانون، دف و دایره زنگی همراهی میکنند تا کنار سبک آواز ایرانی غالب اپرا، حس شنونده از موسیقی کاملا ایرانی باشد. به بهانه آغاز محرم با بهزاد عبدی خالق موسیقی این اثر به گفتوگو پرداختهایم.
- چطور شد کار آهنگسازی برای اپرای عاشورا را شروع کردید؟
زماني كه در اوكراين بودم، در اخبار خوانده بودم كه استاد بهروز غريب پور قصد ساخت و اجراي اپراي عاشورا را دارند. از آن جا كه نوشتن موسيقي اپراي عاشورا از دغدغههاي آهنگسازي من بود، زماني كه ايشان براي يك فستيوال تئاتر عروسكي به كِيف آمده بودند، با ايشان توافقات اوليه انجام شد و ساخت اپراي عاشورا به من واگذار شد.
- مراحل ساخت این اثر چگونه بود؟
ساخت يك اپرا، در ابتدا با نوشتن ليبرتو (داستان اپرا) آغاز ميشود كه استاد غريبپور با کمک متون تعزيه و سپس پالايش و دراماتورژي آنها نگارش ليبرتو را آغاز كردند و پس از اتمام، آن را براي آهنگسازي به من سپردند. پس از نوشتن موسيقى، اركستر ناسيونال اوكراين آن را اجرا و ضبط کرد.
- شاید انتظار معمول از اپرای عاشورا آن بود که بخش زیادی از ملودیهای به کار رفته در آن، همان تمهای آشنای دستههای عزاداری باشد؛ مواردی مثل «جوانان بنیهاشم»، «باز این چه شورش است» یا «آمد محرم ماه غم». چرا از این تمها غیر از چند مورد کوچک ـ درتعزیه حر در پرده ششم، «سقای حسین سید و سالار نیامد» در پرده آخرـ استفاده نشد؟
هدف از نگاه به تعزيه در ساخت اپراي عاشورا، تنظيم و اركستراسيون يا بازآفريني تعزيه نبود، بلكه قرار بود كه فرهنگ و فرم موجود در تعزيه به نمایش دربیاید. البته بعضي ملودىهاي مشهور كه به قولي شخصيتهاي موجود در تعزيه را با آن ملودىها ميشناسند، در اين اثر به كار رفته است، اما غیر از این موارد تكتك ابيات و متن اپرا تمهاي نوشته شده خود من هستند.
- به غیر از ملودیهای آشنایی که در گوش همه ما ایرانیها از تجربه عزاداریهای محرم وجود دارد و احتمالا روی شما هم در ساخت ملودیهای این اثر تاثیر گذاشته است، ایده ملودیهای مختلف و بسط هرکدام بیشتر از کجا آمد؟
همانطور كه اشاره كردم، تمام تمها و ملودىها جديد هستند، اما روح تعزيه در آنها وجود دارد. من پیش از آن، تعزيههاي مختلفی را ديده بودم و با تمام كاراكترهاي تعزيه آشنا بودم. ضمن آنکه کتابها و نسخههای موجود درباره تعزیه را خوانده بودم تا روح و تاثیرات آن در نوشتن موسيقي اپراي عاشورا جاري باشد.
- برای گرفتن ایده تازه، مثلا دوباره سراغ ديدن و شنيدن اجراهای مختلف تعزیه رفتید؟
بله! با اينكه سالها روي موسيقي عاشورا و تعزيه كار كرده بودم، اما برای نوشتن این اثر بهخصوص اجراهاي مختلفی از تعزيه را دیدم و به بسیاری قطعات آن گوش کردم.
- احتمالا هر ایرانی به نوعی جزيیات واقعه عاشورا را در ذهنش تصور میکند، مخصوصا در اوجهایی مثل شهادت حضرت عباس یا امام حسین(ع). به همین نسبت شما به عنوان آهنگساز و آقای غریبپور به عنوان نویسنده لیبرتو، با هم تفاوتهایی داشتید. آیا لیبرتوی آقای غریبپور دست شما را در این زمینه میبست و آيا میتوانستید در بعضی نقاط مطابق با طرح ذهنیتان، در لیبرتو تغییری بدهید؟
استاد غريبپور بعد از نوشتن ليبرتو، آن را به من سپردند تا فضاي نوشته در آن با موسيقي آميخته و اثرگذاري آن بیشتر شود. بنابراین دست من در تغییرات کوچک در لیبرتو باز بود. البته طبيعي است كه بين كارگردان و آهنگساز اختلافات نظري وجود داشته باشد، ولي ايشان در بعضي لحظات همراه موسيقي بودند و در بعضي لحظات هم به خاطر اجرايي كه در ذهن داشتند، اصرار بر رعايت آن چه در متن هست ميكردند،كه البته صد در صد به نتيجه كار كمك كرد.
- اگرچه واقعا عاشورا و روایتهایش کاملا با فرهنگ ایرانی عجین شده، اما این واقعه در صحراي کربلا و سرزمینی عربی رخ میدهد. در هیچکدام از پردهها مثلا برای آنکه شنونده را به جغرافیای محل حادثه نزدیکتر کنید، مجبور به استفاده دستگاههای موسیقی عربی شدید؟
تعزيه هميشه با دستگاههاي ايراني خوانده شده و مكان و جغرافياي اتفاق عاشورا باعث نشده كه موسيقي عربي در تعزيه رسوخ كند. تعزیه روایتی کاملا ایرانی است از واقعه عظیم عاشورا. تعزيه بستري براي حراست از موسيقي اصيل ايراني بود و به همیندلیل باید آن را پايهاي براي اپراي ايراني دانست. نگاه من و استاد غريبپور به تعزيه چنین نگاهی بود و بنابراين طبيعي بود از دستگاهاي ايراني و مقامهاي ايراني در اين كار بهره بجوييم.
- بر چه اساس خوانندگان این اثر انتخاب شدند؟ چرا از صدای محمد معتمدی در نقش حر استفاده کردید و نه مثلا در نقش حضرت عباس(ع)؟
در انتخاب خوانندگان به صاحب نامي آنها خيلي فكر نمىكرديم و هدف ما نشان دادن اين واقعيت بود كه اپراي ايراني این قابلیت را دارد که با دستگاههاي ايراني به نمايش دربیاید و هر گوشه و رديفي مىتواند بيان احساسی از سراسراین نمايش بزرگ باشد. بر اين اساس خوانندگاني انتخاب شدند كه بتوانند اين احساس را در صداي خويش بگنجانند و بخوانند. صداي این خوانندگان شنيده شد و باتوجه به كاراكتر، تكنيك و احساس موجود در صداي آنها براي هر نقش برگزيده شدند.
- ساخت این اثر چه بازتابهایی در میان مخاطبان آن داشت؟ خودتان این اثر را برای چه نوع مخاطبانی نوشتید؟
استقبال از اين اثر در ميان همه اقشار بىنظير بود. به هر حال اولين اپراي ملي ايراني بود- البته منظورم زبان فارسي نيست- که اجرا مىشد. اين براي بسياري از موسيقيدانان جذابيت داشت. عموم جامعه هم موضوع امام حسين(ع) و عاشورا را دوست دارند و اين زبان جديد و بيان اپرايي جذابيت آن را چند برابر مىكرد. البته نوشتن اين اثر برای مخاطب خاصي نبود، حتي مخاطب ايراني هم منظور من نبود. موسيقي ساري و جاري است و اگر درست نوشته شده باشد، راه خودش را پيدا خواهد كرد.
- حدود شش سال از نوشتن این اثر میگذرد و شما در این مدت، دستکم تجربه دو اپرای دیگر؛ یعنی اپرای مولوی و حافظ را داشتهاید. فکر میکنید اگر امروز دوباره آن را مینوشتید، این اثر چه تفاوتهایی میکرد؟
طبيعي است كه ممكن بود تفاوتهايي در جزييات داشته باشد، ولي روح موجود در آن عوض نمىشد. البته اپراي عاشورا را با همين سر و شكل، بي نهايت دوست دارم. از استاد غريب پور هم بي نهايت سپاسگزارم كه به من اعتماد كردند و ساخت موسيقي اپراي عاشورا را به من سپردند.
- همشهري 6 و 7