کاش مساله فقط تلفن 5/11شب بود! مشکل بزرگتر خود پاسخ من است که برای دوست عزیزم که تلفن زده قابل قبول نیست! و به همین علت نیمه شب مرا بازخواست میکند که وقتی او ساکن طبقه اول است، هزینه پشتبام به او چه ارتباطی دارد و تازه در آن زمان با کلی تلاش و استدلال لازم است تا بداند شما نفعی ندارید و فقط به یک مشاوره تلفنی مجانی شب هنگام پاسخ میدهی...
در روزگاری که آپارتماننشینی مبتلابه عموم است، مشکلات زندگی در آپارتمان بر کسی پوشیده نیست، شاید سرچشمه مشکلات آنجا باشد که در چند هزار سال تاریخ کشور ما کوچهها همواره افقی بودهاند و 50 سال زندگی در کوچههای عمودی نمیتواند به سادگی فرهنگ و خاطرات خوش زندگی در کنار یکدیگر را زایل کند.
روی سخن ما گذری کوتاه بر مشکلات آپارتماننشینی است تا شاید بدان واسطه علاوه بر رعایت حقوق همدیگر، بتوانیم از محل زندگی آرام خود لذت ببریم و در عین حال به وصیت پیامبر اسلام(ص) در ضرورت مدارا و احترام به همسایه هم عمل کرده باشیم.
همانگونه که میدانیم اگرچه تاریخ کهن با حتی چند هزار سال قبل از بنای چند طبقه عالیقاپو شاهد ساختن ساختمان عظیم و هفت طبقه زیگورات چغازنبیل (در حوالی شهر شوش) بوده است ولی نوعاً احداث بناهای چند طبقه برای سکونت مردم کاربرد نداشته است و معمولاً کاربردشان در حد همان عمارتهای شاهنشین یا عبادتگاه بوده است.
بنابراین فرهنگ ایرانی اگرچه مبتنی بر دوستی و مدارا بوده ولی راهکارهای متناسب برای برخورد با این مساله یعنی آپارتماننشینی نداشته است. پس قانونگذار خیلی زود متوجه شد که در چنان وضعیتی برای تنظیم روابط اشخاص باید به قانون متوسل شود و به این ترتیب قانون تملک آپارتمانها در اسفند سال 1343 به تصویب رسید و به این ترتیب خلأ مقررات رفتاری توسط قانون موضوعه پر شد.
اگرچه به موجب همان قانون باید آییننامهای ظرف سه ماه به تصویب برسد. آئیننامه اجرایی قانون تملک آپارتمانها سه سال بعد و در اردیبهشت سال 47 به تصویب هیات دولت رسید، ولی گذشت چند سال از تاریخ تصویب قانون تملک آپارتمانها تا زمان تصویب آییننامه آن موجب تکامل آییننامه نسبت به قانون گردید و بدین ترتیب وضوح و مسایل بیشتری را در آن میتوان دید...
از تاریخ تصویب قانون تملک آپارتمانها تا امروز 43 سال گذشته است و قانون مزبور همواره با دو اشکال بزرگ مواجه بوده؛ نخست ناشناس ماندن قانون برای همگان حتی اکثریت آپارتماننشینان. دوم: عدم اجرای مفاد قانون (چه برای آنها که آن را میشناسند و چه برای بقیه...)
با این وجود مشکلات یاد شده را نباید منحصر و مختص قانون مزبور دانست که متاسفانه آگاهی عموم مردم نسبت به اکثریت قوانین کم است و بدتر آنکه حتی اکثریت نمیدانند که «جهل به قانون رافع مسئولیت نیست».
نتیجه نخست آنکه باید آگاهیهایمان را افزایش دهیم چون عدم آگاهی از قوانین توجیه و دفاع مناسبی بهحساب نمیآید و ممکن است برایمان مسئولیت و دردسر ایجاد کند. و نتیجه دوم آنکه به واسطه فقر آگاهیها گاه حق دیگران را تضییع کرده و از نظر اخروی هم مدیونیت برایمان ایجاد میشود. و از جمله مصادیق بارز مباحث فوق زندگی و برخورد با همسایگان بهویژه در آپارتمانهاست.
هیات مدیره وظیفه اداره آپارتمان و نیز تصمیمگیری راجع به امور آن را دارد و نیز حتماً میدانیم که چنانچه تمامی ساکنین برای تقسیم مخارج آپارتمان با یکدیگر توافق کردند، توافق ایشان تعیین کننده نحوه تقسیم هزینههاست و در غیر این صورت هزینههای مشترک آپارتمان به نسبت سهم زیربنای هر واحد به مساحت کل محاسبه و پرداخت میشود.