موضوع هوشمندسازي مدارس مدتهاست تبليغ ميشود بيآنكه كمتر با نگاه انتقادي به آن توجهي شده باشد. اين اتفاق آنقدر مورد استقبال آموزش و پرورش و حتي والدين قرار گرفته كه مدتي است بهعنوان شعار تبليغاتي برخي مدارس استفاده ميشود. در ميان انبوه تبليغهاي بيشماري كه براي هوشمندسازي مدارس ميشود، هرگز مجالي براي طرح اين پرسش فراهم نشده كه آيا هوشمندسازي مدارس واقعا پديده خوبي است و آيا نظام آموزشي ما مسير درستي را براي تحقق اين طرح طي ميكند؟
در حالي در برخي از مدارس براي نشاندن دانشآموز در كلاسهاي هوشمند به اجبار پول بيشتري گرفته ميشود كه هوشمندسازي مدارس در مالزي، كشور مبدع آن شكست خورده است.
نتيجه طرح اين بوده كه در سال 2012تنها حدود 80درصد معلمان مالزيايي كمي كمتر از يك ساعت در هفته از فناوري اطلاعات و ارتباطات در تدريس استفاده كردهاند. هوشمندسازي مدارس ايران با الگوبرداري از طرح مدارس هوشمند ياSmart School مالزي از سال 86شروع و طي اين مدت تنها چند مدرسه كشورمان بهمعناي واقعي هوشمندسازي شدهاست. امير حسين ملكي كارشناس تكنولوژي آموزشي در توصيف وضعيت فعلي هوشمندسازي مدارس، ميگويد: «در بسياري از مدارس هوشمندسازي تنها به نصب يك تخته تعاملي(هوشمند) بسنده شدهاست. كار نصب تخته تعاملي در كلاسهاي درس مدارس با شعار هوشمندسازي مدارس طوري رونق دارد كه خيليها فكر ميكنند اگر اين تخته نباشد دانشآموزان از آموزش و پرورش باز ميمانند. »
در ايران اما تب هوشمندسازي مدارس بدون بررسي نتايج آن همچنان ادامه دارد كه نتيجه آن ظهور مدارسي هوشمنددر كشوراست كه همه جور امكانات دارند و هيچ استفادهاي از آن نميشود. فرزانه نوراللهي در مجله رشد مدرسه فردا در اينباره مينويسد: آيا كلاسي كه هنوز مسائل اساسياش رفع نشده به اين دكور گران قيمت نياز دارد؟ آيا بهتر نيست پيش از تأمين بودجه براي خريد اين ابزارآلات ابتدا كمي فكر كنيم و موارد مصرف آنها را پيدا كنيم؟ سن دانشآموز ابتدايي، سن حس و تجربههاي دمدستي ملموس است، اينكه تخته هوشمند در كلاس باشد و بچه روي آن بنويسد يا اشكال هندسي رسم كند آن هم كج و كوله، اسمش كلاس هوشمند نيست، بلكه كاملا غيرهوشمندانه است كه فرصت كسب مهارتهاي دستي از دانشآموزان اين دوره را ميگيرد. چه ضرورتي دارد مدير مدرسه اين همه هزينه كند و كلاس را به سامانه مجهز كند تا معلم پيدياف كتاب را روي تخته تعاملي قرار دهد و شاگردانش را مجبور كند مطالب كتاب درسي را از روي تخته بخوانند.
برخي مشكلات هوشمندي
روي ديگر سكه مشكلات مدارس هوشمند در ايران اما آموزش معلمان است. به گفته بهروز فتحي كارشناس مسائل آموزشي، برخي معلمان اعتماد به نفس كافي براي استفاده از تخته تعاملي بهعلت آموزش نديدن ندارند يا اينكه محتواي الكترونيكي كافي براي تدريس در دسترسشان نيست. هزينههاي گاه گزاف براي توسعه طرحي كه الزاما نميتواند تضمينكننده پيشرفت آموزشي باشد در حالي است كه در برخي مناطق محروم و سردسير كه بايد خيرين توجه به استانداردسازي سامانه گرمايشي مدارس منطقه خود داشته باشند، اعتبارها صرف هوشمندسازي مدارس ميشود. هماكنون 150هزار كلاس درس با بخاريهاي نفتي و گازي ناايمن گرم ميشوند و يك سوم مدارس هم نياز به مقاومسازي دارند ولي هوشمندسازي در اولويت است. محمود مختارآبادي، معلم يكي از روستاهاي استان كرمانشاه در اينباره ميگويد: مدارس منطقه نيازهاي ضروري ديگري به جز تجهيز كلاس به تخته هوشمند دارند، براي مثال وقتي دانشآموزان گرسنه هستند چه فرقي ميكند كلاس تخته سياه داشته باشد يا هوشمند.
كمي بيشتر دقت كنيم
ما نيز با توجه به اينكه در سالهاي اخير به توسعه كمي مدارس هوشمند توجه داشتهايم، اينك بايد با توجه به اينكه آموزش و پرورش ايران در توسعه مدارس هوشمند پاي خود را جاي پاي مالزي گذاشته، به نتايج گزارشها و تحقيقات اين طرح در مالزي و ساير كشورها توجه كنيم. بايد هزينهها را بهگونهاي صرف كنيم كه به بازده متناسبي دست پيدا كنيم. منابع مادي و انساني كشور محدودند و براي تخصيص بودجه به بخشهاي گوناگون، بايد منطق و قاعدهاي استوار شود. تجهيز مدارس به امكانات پيشرفته فناوري اطلاعات و ارتباطات ميتواند به پيشبرد پارهاي اهداف مدرسه كمك كند، اما اگر اين امر در قالب چارچوبي منطقي و علمي قرار نگيرد راه را براي هر پيشرفت ديگري در آموزش و پرورش خواهد بست.
محمد عطاران، سردبير مجله رشد مدرسه فردا