ماجرا مربوط به 3 مرد جوان بود كه با تغيير رنگ خودرويشان آن را به شكل تاكسي در آورده و زن جواني را بهعنوان مسافر سوار كرده و او را مورد آزار و اذيت قرار داده بودند. حالا كارآگاهان پليس آگاهي در تلاشند تا جزئيات بيشتري از جرائم احتمالي اين سه شيطان صفت را كشف كنند.
در جريان بازجويي از متهمان، آنها فقط آزار و اذيت يك زن را پذيرفتند و اعترافاتشان نشان ميدهد 2نفر از آنها به نامهاي هومن و ولي اين زن را مورد آزار و اذيت قرار دادهاند و نفر سوم فقط در سرقت وسايل قرباني با آنها همدستي كرده است. قرار است با تكميل تحقيقات كارآگاهان اداره شانزدهم پليس آگاهي، متهمان بهزودي در دادگاه كيفري استان تهران محاكمه شوند. روز گذشته هومن، متهم اصلي اين پرونده در گفتوگو با همشهري جزئيات بيشتري از اين جنايت را شرح داد و گفت مصرف شيشه او را وادار به اين كار كرده است.
- چند سال داري؟
28سالم است.
- چطور شد كه خودروات را تغيير رنگ دادي و آن را به شكل تاكسي در آوردي؟
من اين كار را نكردم. تازه 2ماه بود كه آن را خريده بودم. در سند نوشته بود ليمويي اما صاحب قبلياش آن را به رنگ زرد درآورده بود. من هم ديدم شبيه تاكسي شده تصميم گرفتم از آن براي اجراي اين نقشه استفاده كنم.
- شغلت چيست؟
در كار توزيع تجهيزات ايمني هستم و درآمد خوبي داشتم. از زندگيام راضي بودم.
- چطور شد كه تصميم گرفتي دست به چنين كاري بزني؟
شب قبل از اين ماجرا همراه 2 نفر از دوستانم به نامهاي ولي و حسين تا صبح شيشه مصرف كرديم. صبح ساعت 8بود. ميخواستيم برويم خانه كه خانم جواني را كنار خيابان ديديم و وسوسه شديم. او دست تكان داد و ما هم بهعنوان مسافر سوارش كرديم. من روي صندلي عقب، كنار او نشسته بودم.
- وقتي طعمهتان فهميد شما چه نقشهاي داريد چه واكنشي نشان داد؟
سر و صدا و التماس كرد. پرسيديم متاهلي يا مجرد؟ كه سر و صداي او بيشتر شد. با مشت و لگد به در ماشين ميكوبيد. من هم سرش را زير صندلي گرفتم و گفتم سر و صدا نكن. بعد يك چاقو از ولي گرفتم. يك دستم چاقو بود و دست ديگرم گردن زن جوان و او را تهديد ميكردم. ماشين در حال حركت بود. رسيديم نزديكي جاده تلو. او را با تهديد مورد آزار و اذيت قرار داديم و مواظب بوديم كسي ما را نبيند. حسين يك پيراهن روي شيشه گرفته بود تا چيزي پيدا نباشد. شيشه عقب هم پرده داشت.
- شاكي ميگويد اموالش را هم دزديدهايد. آيا اين اتهام را قبول داريد؟
بله. ما هر چيز به درد بخوري كه داخل كيفش بود را دزديديم. تلفن همراه، 2تا سيم كارت، يك كارت عابر بانك، مبلغ 120هزار تومان پول، ساعت و عينك.
- شاكي سر و صورتش كبود شده بود، چطور او را كتك زديد؟
با دستم چند ضربه بهصورتش زدم. ولي و حسين هم كه روي صندلي جلو نشسته بودند چند ضربه زدند و كمكم كردند كه سرش زير صندلي بماند. او مقاومت ميكرد و براي همين كتكش زديم. فكر ميكرد ميخواهيم او را بكشيم.
- بعد از اجراي نقشهتان چه كرديد؟
او را در جاده تلو رها و خودمان فرار كرديم.
- تو ازدواج كردهاي؟
بله. خير سرم متاهلم.
- اگر يك نفر با يكي از نزديكانت چنين رفتاري انجام دهد چه كار ميكني؟
اشتباه كردم.
- آيا فرزند هم داري؟
بله. يك بچه 2ماهه دارم. خانوادهام باخبر شدهاند و آبرويم رفته است. نميدانم حالا چه ميشود.
- تا حالا چند بار دست به اين كار زدهاي؟
اولين بارم بود. باور كنيد راست ميگويم.
- چطور دستگير شدي؟
از سر كار آمدم خانه مأموران دستگيرم كردند. نميدانم چرا دست به اين كار زدم. آن شب توهم زده بودم. نميدانم چطور شد تصميم گرفتيم اين كار را انجام دهيم. من در سر كارم با دختران و زنان زيادي همكارم و هيچ آزاري به آنها نرسانده بودم.
- قبلا مشكل خانوادگي داشتي؟
نه هيچ مشكلي نداشتم. حدود 2سال قبل ازدواج كردم و زندگي خوبي داشتم.
- ميداني مجازاتت چيست؟
(گريه) ميدانم اعدامم ميكنند. اگر اعدامم نكنند ميخواهم برگردم به زندگي چه كار كنم؟ چهكسي را دارم كه برگردم به جامعه؟ زندگيام نابود شد. من اصلا شيشه نميكشيدم. نخستين بارم بود. آن شب اشتباه كردم سراغ شيشه رفتم. خودم به حسين گفتم شيشه بياور بكشيم ببينيم چي هست.
- نگران خانواده و بچه 2ماههات نيستي؟
همه نگرانيام براي بچهام است. خدا به بچهام رحم كند. من اين كاره نبودم. نميدانم چرا اينطور شد.