سنگهایی که یک شکستگی یا بریدگی عمیق داشتند، نقش خاصی روی گِل میانداختند و میشد آن نقش را بارها به همان شکل تکرار کرد. به همین سادگی ایده اولین مهر به ذهن بشر رسید؛ اختراعی که سر آغاز پیدایش کلیشه و چاپ هم بود.
بعدها هر کسی برای خودش علامت و نشانی ساخت. یک طرف یک تکهسنگ را صاف میکردند و نقشی روی آن میکندند و آن را به عنوان امضای شخصی به کار میبردند. سندها، نامهها ، رسیدها و . . . همه و همه با یک نقش تصویری، نماینده یک شخص خاص بودند. برای پولدارها و پادشاهان مهر اهمیتی چند برابر داشت.
آنها برای ساختن مهرشان از سنگهای زیبا و قیمتی استفاده میکردند و هر کدام از این نقشهای کوچک میتوانست سرنوشت ملت یا آدمی را زیرورو کند. این روزها امضا و مهر اهمیتش کمتر از گذشته نیست و اسناد بدون مهر بیارزشاند.
مهرها در دل خود، قصههای نگفته و لاک و مهر شده بسیار دارند و حتی میتوان با مطالعه تاریخ مهر، بسیاری از نقطههای تاریک تاریخ را روشن کرد.
بد نیست بدانید
اولین مهرها از سنگ و گل پخته ساخته شدند، بعدها از سنگهای قیمتی، عاج، برنج، نقره و طلا نیز استفاده کردهاند.
نقشها به شکل منفی (بر عکس) روی مهر کنده میشدند و پس از زدن روی یک سطح صاف به صورت مثبت ظاهر میشد.
مهرها در ایران باستان به 2 شکل مسطح (استمپی) و استوانهای (سیلندری) بود.
بعضی مهرها از بین رفتهاند اما اثر آنها روی کتیبههای گلی باقی مانده است.
6 هزار سال پیش تپه سیلک کاشان، تپه حصار دامغان، تپه گیان نهاوند و شوش، از مراکز باستانی ساخت مهر در ایران بودهاند.
از روی نوشتههای مهرها میتوان اطلاعاتی از تاریخ و اجتماع ایران قدیم به دست آورد که در کتابها موجود نیست.
خسرو پرویز- پادشاه ساسانی- 9 مهر داشته که از هر کدام برای کاری استفاده میشده و جنس و نقش و نوشته خاصی داشته. خسرو انوشیروان هم 4 مهر داشته است.
مهرهای معرفی شده در این دو صفحه از گنجینه موزه ملی ایران، British Museum، Hermitage Museum و گنجینه دکتر محمد صادق محفوظی انتخاب شدهاند.
به نظر، مهر انگشتری میآیند اما این دو مهر از مهرهای سنگی هخامنشی هستند که با حلقه طلا با بند یا زنجیری از گردن آویزان میشده تا همیشه همراه صاحبش باشد. مهر سنگی میتوانسته یک طلسم هم باشد زیرا در قدیم معتقد بودهاند که هر سنگی خاصیت طبیعی و ماوراءالطبیعی خاص خود را دارد و این داستان گاهی جنبه خرافات هم پیدا میکرده.
مهر داریوش بزرگ هخامنشی در سمت چپ و اثر مهر در سمت راست. داریوش 2500 سال پیش پای اسناد و فرمانهای حکومتی مهم را با این استوانه مهر میکرده. تصویر، داریوش را سوار بر گردونهای نشان میدهد، در حالی که دارد شیران شوش یا بین النهرین را با تیر و کمان شکار میکند.
در بالای سر داریوش نماد قرص بالدار- یا فروهر- دیده میشود. روی آن به خط میخی فارسی باستان نوشته شده: «من داریوش هستم، شاه». در کتیبههای فارسی باستان چون کلماتی مثل شاه بارها تکرار میشد و جای زیادی میگرفت، به جای تکرار و نوشتن کامل کلمه شاه از یک علامت خاص که جای کمی میگرفت استفاده میکردند.
شتر در ایران باستان جزو چهارپایان مقدس بوده. بخش دوم نام زردشت هم به معنی شتر است.
مهر سنگی با نقش شتر متعلق به «داد فرخ» موبد زردشتی سلسله ساسانی است که نامش به خط پهلوی روی مهر حک شده است.
با همه سادگی میتوان حرکت را در دُم و پاهای شتر دید.
اثر مهر و امضای میرزا کوچک خان جنگلی.
پس از اینکه مهر او در یکی از جنگها گم شد، نامهها را فقط امضا میکرد.
قدیمها آنهایی که هم سواد داشتند و هم مهر، نامهها را مهر و امضا میکردهاند.
چون کار از محکم کاری عیب نمیکرده و کسانی که خط (= سواد) نداشتند، فقط مهر میزدند.
یک مهر شش وجهی 1200ساله متعلق به کسی به نام «عباد» که روی یشم حکاکی شده و پایهای از جنس نقره دارد.
میگویند ثقه الاسلام تبریزی از مجاهدان و علمای زمان قاجار که به دست روسها اسیر شد و بعد به شهادت رسید، نگین مهرش را خرد کرد تا به دست روسها نیفتد.
همیشه بعد از درگذشت شخصیتها، اطرافیان او باید مراقب میبودند تا کسی از مهرش سوءاستفاده نکند و نامه، وصیتنامه یا حکم تقلبی نسازد.
تصویر بالا هم مهر برنجی فرجالله شیخالاسلام، عالم دوره قاجار است.
نوشتن خط کوفی به شکل عادی اش هم بسیار سخت است و حکاکی تصویر منفی آن روی یک مهر بدون آنکه ترک بردارد یا بشکند، شاهکار.
این دو مهر سنگی مربوط به دوره سلجوقیاند. در مهرهای اولیه پیش از اختراع خط، از نوشته خبری نبود و نقش مثبت و منفی، زیاد تفاوت نداشت
اما از زمانی که نوشته و کتیبه روی مهر پیدا شد، میبایست در کندن کتیبه به شکل منفی روی مهر دقت میکردند.
مهر حکاکی شده روی نقره از دوره تیموری. به سختی میتوان نقشهای این مهر را تقلید کرد.
منحصر به فرد بودن نقش و غیر قابل تقلید بودن هم بسیار مهم بود تا کسی نتواند بدلی برای یک مهر بسازد.
نقش سرو هم نمادی از آزادگی و سرافرازی بود که در آثار ایرانی، فراوان دیده میشود.
اثر مهر تلگرافخانه مبارکه اصفهان در دوره قاجار.
بعد از دریافت یک تلگراف از شهری دیگر، تلگرافچی با مهر، تلگراف رسیده را تأیید میکرد.
برگۀ تلگراف بدون مهر بی ارزش بود و اصل و فرعش معلوم نبود.
صراف دوره قاجار پس از نوشتن رسید، آن را مهر میکرد. اثر مهر صرافان در شهرهای دیگر معتبر بود و با دادن رسیدِ مهرشده به نماینده صرافی در شهر دیگر، میشد با پرداخت کارمزدی کم، پول نقد دریافت کرد. به این ترتیب از حمل پول در سفرهای طولانی و راههای پرخطر خودداری میکردند. صرافیهای امروز فقط کار تبدیل ارز را انجام میدهند و این کار را به بانکها سپردهاند.
یک مهر چند کاره؛ پایین این مهر سنگی، کار یک مهر مسطح را میکند و اطراف آن هم کار یک مهر استوانهای را. اثر هر 2 بخش را در سمت چپ میتوان دید. شاید از هر قسمت برای کار خاصی استفاده میشده و در واقع چند مهر را روی یک پایه نشانده بودهاند تا با حمل یک مهر، با یک تیر، دو نشان بزنند.
یک مهر استوانهای و اثرش. چون در مهرهای مسطح جای کافی برای حک کردن نقشها و نوشتهها نبود، مهرهای استوانهای یا لولهای ساخته شد که روی سطح بیرونی آن حکاکی میکردند و آن را به کمک دسته یا حلقهای که در بالا و پایین استوانه گیر میکرد روی سطح گل میغلتاندند. این مهر استوانهای نسبتا بزرگ که از وسط شکسته، 2500 سال پیش در زمان هخامنشی مورد استفاده بوده است.
در سمت راست، یک مهر سنگی و در سمت چپ، اثر آن مهر را میبینید. دور نقش اسب این مهر ساسانی را با کتیبهای به خط پهلوی پوشاندهاند و نماد ماه و ستاره که رمزی از پشتیبانی این ایزدان از دارنده مهر است، در 2طرف اسب دیده میشود.
از دسته فلزی، هم برای غلتاندن مهر و هم برای آویزان کردن آن با بندی از گردن یا با سنجاقی از لباس استفاده میشده است.
اگر استوانه سنگی سمت راستی را روی گل بمالید، بعد از یک دور چرخیدن، تصویر سمت چپ شکل میگیرد. این مهر تصویر شاهی است که بر تخت نشسته و دو نفر در پیشگاه او ایستادهاند. کتیبهای با خط میخی پشت سر شاه دیده میشود. هلال ماه هم که نمادی از ایزدی باستانی در بین النهرین است، بالای سر شاه میدرخشد.
این مهر مسطح هم در نزدیکی قم پیدا شده.
نقش این مهر پای سندهای 6-5 هزار سال پیش میخورده و آدم را به یاد نقش مارهای جیرفت میاندازد.
تراشیدن این همه نقش و نگار روی سنگی به قطر 3-2 سانتی متر به این ظرافت، کم از ساختن نقشهای تخت جمشید نیست. در سمت چپ یک مهر سنگی از جنس عقیق و در سمت راست، اثر آن مهر را میبینید که متعلق به «وِهدین شاپور» رئیس انبار داران دربار ساسانی بوده. نام او در هیچ اثر تاریخی بهجز همین مهر نیامده است. این هم از معجزات مهر است که نامی را بعد از هزار و چند صد سال زنده نگه میدارد تا روزی از صفحههای رازهای سرزمین من سر در آورد.
تصویر سمت راست شبیه یک کلاه سوراخ است و سمت چپی شبیه یک چرخدنده؛ اما هر دوتاشان پشت و روی یک مهر مسطح باستانیاند، این مهر دگمهای که از نزدیکی قم به دست آمده است با بندی که از سوراخ آن میگذرد، از گردن آویزان میشده تا گم نشود.
نقش این مُهر به گردونۀ ایزد مهر (میترا) مشهور است و رمزی است از گردش خورشید و وفای به عهد. شاید با این نقش ، ایزد مِهر را شاهدی برای قرارداد میگرفتهاند.
جهت گردش گردونه روی مهر، ساعتگرد است اما اثری که از مهر به جا میماند، برعکس و موافق گردش روزانه خورشید (از شرق به غرب) است. شاهنامه فردوسی: بدین مهر و منشور یزدان گواست/ که ما بندگانیم و او پادشاست
خاصیت این مهر این است که همیشه همراه صاحبش است، حتی در خواب. خاتم در ادبیات فارسی به 3 معنی نگین انگشتر، خود انگشتر و مهر به کار میرفته.
نگین مهر شاهان را که از سنگهای قیمتی میتراشیدند روی انگشتر سوار میکردند تا همیشه همراهشان باشد، دزدیده نشود و مورد سوء استفاده قرار نگیرد.
با مهر کردن پای نامهها، نوشته ختم میشد. در واقع خاتم، ختم کننده نامه بود. نقش روی این مهر مربوط به دوره هخامنشی است.
شیر مظهر قدرت و پادشاهی است و شاید تنها ضعفش پرواز نکردن است که این مشکل را هخامنشیان با اضافه کردن بال به راحتی حل کردهاند!
اثر مهر اردشیر هخامنشی که با نیزه، دشمنانش را اسیر کرده. کسی که در برابر او زانو زده شهربان یاغی لیبی ایناروس است. روی مهر او نوشته شده: «من اردشیر هستم، شاه بزرگ». این مهر در ناحیه لیبی به کار میرفته و هر بار که پای سندی میخورده، شکست اهالی لیبی را به یادشان میآورده.
حسین آقای مقدم از معدود حکاکان مهرهای برنجی است و اهل غازیان بندر انزلی. مغازهاش زیر آسمان تهران، در کوچه پست، پشت عمارت پستخانه قدیم تهران است، که حالا شده موزه پست. یک تابلوی مقوایی دارد که رویش نوشته : «بسمه تعالی، عریضه نگاری و حکاکی مقدم». در آن زمان که دور پستخانه پر بوده از حکاکان مهرهای برنجی، شاگرد محمد زرنگار بوده. حسین آقا زحمت کشید و یک مهر هم برای من تراشید و رویش نوشت علی شهیدی؛ البته برعکس.