علیرضا شاه میرزایی: در خبرها شنیدیم که برای نخستین بار در دولت یازدهم، جلسات شورای‌عالی فضای مجازی به فاصله ۲هفته از یکدیگر برگزار شد.

اين خبر خوب را به فال نيك مي‌گيريم و اميدوارانه‌تر از پيش به اوضاع فضاي مجازي كشور مي‌نگريم. خبر خوب ديگر آن بود كه دستور كار شوراي‌عالي فضاي مجازي اين‌بار «پيامك انبوه» نبود كه كسي ايراد بگيرد كه فناوري در حال انقراض است يا در ‌شأن كميسيون‌هاي شوراست. اين بار در صدر دستورها، «شبكه ملي اطلاعات» بود كه صدرنشين اولويت‌هاي شورا نيز هست و دومين دستور نيز «صيانت از فضاي مجازي» بود كه به آن پالايش يا سالم‌سازي نيز گفته‌اند و واژه بدنام فرنگي آن «فيلترينگ» است.

اينكه مهم‌ترين موضوع ايجابي فضاي مجازي كشور (شبكه ملي اطلاعات) و مهم‌ترين موضوع سلبي آن (فيلترينگ) در دستور كار جلسات قرارگرفته، خبري بسيار اميدبخش‌تر از خبر برگزاري فشرده‌تر جلسات بود.

‌طبق آيين‌نامه اعضاي شورا مجاز نيستند از داخل جلسات خبري بيش از آنكه دبيرخانه اعلان كرده اعلام كنند، ولي تحليل خود راجع به دستور دوم (فيلترينگ) را سربسته در يك جمله بيان مي‌كنم: «اگر كسي تاكنون خيال مي‌كرده مي‌توان فيلترينگ را چنان هوشمند كرد كه تك‌تك عكس‌ها و فيلم‌ها و ساير محتواها به تفكيك فيلتر شوند تا نيازي به بستن دامنه يا زيردامنه نباشد، با مشاهده روند رمز شدن خدمات و با محاسبه منابع پردازشي لازم براي اين نوع فيلترينگ، از اين خيال ان‌شاءالله بيرون آمده است و از اين پس ان‌شاءالله به راه‌هاي علمي‌تر خواهد انديشيد.»تحليل خود راجع به «شبكه ملي اطلاعات» را نمي‌گويم تا مسئولي را آزرده باشم يا جناحي را تحقير يا تطهير كرده باشم. در هر دو دولت اين حرف را زده‌ام و اكنون نيز نه‌تنها دولت‌ بلكه مجلس و خود اعضاي شورا را مسئول مي‌دانم.


همه ما مورد پرسش تاريخ قرار خواهيم گرفت كه «شبكه ملي اطلاعات» كه آن همه از آن دم مي‌زديد، سرانجام چه شد و اصلاً معنا و مفهوم آن‌چه بود؟ مي‌گويم تا در تاريخ بماند و حداقل يك عضو شورا اعتراف كرده باشد كه مفهوم پروژه «شبكه ملي اطلاعات» هنوز روشن نيست.

در برنامه پنجم توسعه فقط مشخص شد كه اين شبكه مبتني بر پروتكل اينترنت (IP) است و مجموعه‌اي از سويچ‌ها و مسيرياب‌ها و مراكز داده است كه امكان ايجاد شبكه‌هاي امن داخلي در آن فراهم شود؛ يعني فقط هدف بيان شد و اينكه شبكه‌هاي امن داخلي كه لفظ «ملي» بر آنها قابل اطلاق باشد چگونه ايجاد شوند، بيان نشده بود.

دي‌ماه سال92 نيز شوراي‌عالي فضاي مجازي فقط در چند سطر، «الزامات شبكه» را تصويب كرد و وزارت ارتباطات مكلف شد طرح مفهومي خود را يك‌ماهه براي تصويب به شورا تقديم كند ولي وزارتخانه تاكنون طرحي براي تصويب ارائه نكرده و اكنون نيز مي‌گويد فقط گزارش مي‌دهم. حتي راجع به اين «گزارش» نيز تاكنون فرصت نداده‌اند سخني بگوييم.

اگر بنا بر گزارش دادن است كه دولت قبل هم بارها از اين گزارش‌ها داده بود. خاطرمان هست كه فاز اول شبكه را افتتاح كردند و زمانبندي دقيقي براي فازهاي بعدي هم دادند. خاطرمان هست كه در زمان خوشه‌بندي يارانه‌ها گفتند كه سايت جمع‌آوري اطلاعات خانوارها، روي «شبكه ملي اطلاعات» بالا آمده است. جالب است كه در دولت فعلي هم درست در زمان ثبت‌نام مردم براي انصراف يارانه‌ها گفتند كه سايت مربوطه روي «شبكه ملي اطلاعات» بالا آمده است. پس اگر «شبكه ملي اطلاعات» وجود دارد، چه چيزي را داريم ايجاد مي‌كنيم؟

اگر منظور از «شبكه ملي اطلاعات»، كليه شبكه‌هايي است كه در داخل كشور قرار دارند، پس تفاوت آن با «اينترنت جهاني» چيست؟ در تمام كشورها، اينترنت جهاني را بر بستر همين شبكه‌هاي داخلي ارائه مي‌دهند چون هنوز «اينترنت ماهواره‌اي» كه از آسمان وارد خانه‌ها شود، اقتصادي نشده است.

آيا از خود پرسيده‌ايم كه اگر پروژه «شبكه ملي اطلاعات» اساساً در كشور ما مطرح نشده بود و فقط مي‌خواستيم اينترنت جهاني را در كشور گسترش دهيم، آيا نبايد شبكه‌هاي داخلي را توسعه مي‌داديم و امنيت آن را برقرار‌سازيم؟ آيا كاري غيراز اين كارهايي كه الان دارد به‌عنوان گزارش پروژه «شبكه ملي اطلاعات» ارائه مي‌شود انجام مي‌داديم؟ پس مهم‌ترين وظيفه دولت در شرايط فعلي اين است كه تنها آن بخش از طراحي «شبكه ملي اطلاعات» را ارائه دهد كه معلوم مي‌سازد تفاوت اين شبكه با «گسترش اينترنت جهاني در داخل كشور» چيست؟ تا به اين پرسش، پاسخ داده نشود، همچنان ممكن است ماجراي پادشاهي كه لخت بود و خياطان، دائماً از لباس او تعريف مي‌كردند و از كار طاقت فرساي خود «گزارش» مي‌دادند، تكرار شود.