روزنامه كيهان به قلم حسين شمسيان در ستون سرمقالهاش با تيتر«انتظار از فرزندان انقلاب» آورد:
پس فردا، یعنی سوم آذر، مهلت 6ماهه تمدید شده توافقنامه ژنو، به پایان میرسد و بطورطبیعی، انتظار مردم از حدود یکسال و نیم مذاکره فشرده و مفصل، حصول نتیجه ملموس و عینی است. آنها به حق منتظرند تا نتیجه این رفتوآمدهای پی در پی را ببینند و تاثیر آن را- آنگونه که مسئولان دولتی وعده داده بودند- در زندگی خودشان لمس کنند. در کنار این انتظار طبیعی و منطقی، بررسی روند شکلگیری مذاکرات در دولت یازدهم و مراحل بعدی آن به ما کمک میکند به این مهم دست یابیم که آیا این مسیر، به این انتظار پاسخ درخوری خواهد داد یا نه؟
در گرماگرم رقابتهای انتخاباتی، موضوع هستهای، نه از باب اصل موضوع که از باب چگونگی تعامل با دنیا- در اصل با آمریکا- مورد توجه جدی قرار گرفته بود و اغلب نامزدها در این خصوص نظریاتی داشتند اما رئیسجمهور محترم کنونی از برخی نامزدهای دیگر به صراحت بیشتری دراینباره اظهارنظر کرد و در ضمن یکی از جلسات مناظره، به طور تلویحی مشکلات اقتصادی کشور را ناشی از تحریمها و نحوه مذاکرات دانست و با بیان اینکه «هم چرخ زندگی مردم باید بچرخد و هم چرخ سانتریفیوژها» اعلام کرد که اروپائیان، آقا اجازه هستند و باید مستقیم با کدخدا مذاکره کرد و... بعدها و با پیروزی ایشان در انتخابات، مذاکره جدی با 5+1 و در مواردی مستقیم با آمریکا با هدف «لغو تحریمها» که از ابتدا وعده آن را داده بودند به طور جدی دنبال شد. در ماههای اول هم نویدهایی مبنی بر تلاش برای برطرف کردن تحریمها داده شد و امیدواریهایی در جامعه به وجود آمد. همان زمان آنها که سرد و گرم روزگار چشیده بودند و خباثتها و خیانتهای آمریکاییها را فراموش نکرده بودند، میگفتند که اعمال تحریمهای ظالمانه از سوی آمریکا، نه به علت فعالیت هستهای ما، که به دلیل ماهیت ظالمانه آن کشور و همچنین ماهیت اسلامی و انقلابی ماست و طبیعتا با هزار جلسه و مذاکره هم نمیتوان انتظار داشت ماهیت آمریکا عوض شود.
اما درست همان زمان که در دولت کسی به این حرفها گوش نمیداد و همه تخممرغها در سبد مذاکره گذاشته شده بود، در سر میز مذاکره، اتفاق دیگری در حال رخ دادن بود. اتفاقی که ثمره آن را در صدمین روز دولت گذشته دیدیم و موجب بهت و حیرت همگان شد. آن اتفاق، تغییر دستور جلسه مذاکرات بود! در حالیکه مردم ما منتظر بحث و گفتوگو بر سر تحریمها بودند، برخی از غربیها، دستور جلسه را به بحث و گفتوگو بر سر میزان غنیسازی و چگونگی فعالیت - یا در اصل تعطیل محترمانه و حتی غیرمحترمانه- تاسیسات اتمی ما تغییر دادند! با اینکه منطقا ما بعنوان یک طرف مذاکره باید درباره دستور جلسه، پیگیر نظر و خواست مردم خودمان میبودیم، ظاهرا این اتفاق نیفتاد و در نتیجه محور گفتوگوها، بحث بر سر توانمندی ایران در زمینه هستهای شد! البته برای خالی نبودن عریضه نیمنگاهی هم به بحث تحریمها شد که نتیجه و وزن آن به تمامی در توافقنامه ژنو مشهود است! در آن توافقنامه، در برابر چندین و چند تعهد مهم، حیاتی و الزامآور ایران، غربیها چند تعهد مختصر، غیرکاربردی و واجد کمترین ارزش- که البته تعدادی از آنها هرگز عملیاتی هم نشد- دادند! آن روزها گفتن این سخنان با برچسب «کاسبی تحریم» مواجه میشد اما اکنون و با گذشت یکسال و چندماه مردم به سادگی میتوانند ببینند که «دروغ آنها راست نبود»! دراینباره، حتی برخی نزدیکان دولت هم اظهارنظر کردند که یک نمونه از آنها، اظهارات مشاور ارشد دکتر روحانی و مذاکرهکننده ارشد ایران در دوره اصلاحات یعنی سیروس ناصری است. وی چند روز قبل گفته بود: «اتفاقی که در 20 ژانویه سال گذشته با اجرای توافق ژنو افتاد اتفاق مثبتی نبود و معلوم شد که 5+1 و به ویژه آمریکا هر جا که برخی مواد روشن نباشد؛ سوءاستفاده میکنند لذا باید در توافق نهایی مراقبت زیادی شود...»
این سخنان به صراحت از شتابزدگی تیم ایران در تنظیم توافق ژنو و نهایی کردن آن، آنهم توسط یکی از نزدیکان دولت حکایت میکند! تا اینجای کار شاهد آنیم که هم دستور مذاکرات به زیان ما تغییر کرد و هم در تنظیم توافقنامه، شتاب و تعجیل نابجایی پدید آمد که نتیجه آن چیزی نبود جز محدود شدن شدید فعالیت هستهای ایران و از دست دادن بخش اعظمی از گنجینه هستهای کشورمان در مقابل به دست آوردن چند واژه و البته چندمیلیارد از پول خودمان به صورت اقساط طویلالمدت!
اکنون و با چنین وضعیتی، به گردنه حساس و تعیینکننده تصمیمگیری برای حصول «توافق نهایی» رسیدهایم. اما آنچه گفته شد همه ماجرا نیست و اینگونه نیست که طی زمان تنظیم توافقنامه و تمدید بعدی آن تاکنون، متن تنظیمی از سوی طرفین به صورت یکسان اجرا شده باشد. در حالی که به گفته رئیسجمهور کشورمان و نیز مقامات ارشد غربی ایران به توافق ژنو کاملا پایبند بوده و مفاد آن را دقیقا عملیاتی کرده است، 5+1 و به خصوص آمریکا، در همین زمان علاوه بر نقض مکرر تعهدات خود، اقدامات خصمانه تازهای را علیه ما رقم زده و تحریمهای جدیدی بر ضد ملت ما وضع کردند! علاوه بر دهها دلیل و سند و مدرک برای این مدعا از قبیل تحریم شرکتها و اشخاص جدید ایرانی یا کارشکنی در فرآیند تجاری کشورمان و تهدید بانکها و بیمههای بینالمللی به عدم همکاری با ایران و... چندی قبل سخنگوی دولت نیز صریحا از افزایش تحریمها در یکسال گذشته خبر داد. این شرایط، چند نکته را درباره مذاکرات کنونی وین و توافق احتمالی حاصل از آن به ذهن متبادر میسازد:
1- در یکسال گذشته آمریکا به صریحترین زبان اعلام کرده که قابل اعتماد نیست و معلوم نیست دیگر چگونه باید از این روشنتر بگوید؟! نامه اخیر سناتورهای آمریکایی به اوباما مبنی بر قرار دادن برنامه موشکی ایران در موضوع مذاکرات، نامه چندی قبل مبنی بر قرار دادن موضوع نقض حقوق بشر در ایران به عنوان موضوع مذاکرات، استمرار تحریمها علیه ایران با امضای شخص اوباما، همسویی و همنظری جمهوریخواهان و دموکراتها در اعمال فشار و تحریمهای تازه و... همه و همه از صراحت لهجه آمریکاییها در خیانت و پشت پا زدن به هر توافقی حکایت میکند.
2- همزمان با مذاکرات و در حالی که ما در حال امتیاز دادن هستیم، بازوهای بینالمللی آمریکا یعنی سازمان ملل و آژانس انرژی اتمی در همدستی و همداستانی با غرب، سنگ تمام گذاشتهاند و تلاش میکنند به شکلی به ظاهر قانونی و بینالمللی خواست و مقصود آمریکا را علیه ملت ما زمینهسازی کنند. آخرین نمونه آن گزارش مغرضانه و دروغین آژانس درباره وضعیت هستهای کشورمان است که طی آن و پس از یازده سال بازدید منظم و دائمی از تمامی تاسیسات هستهای کشورمان و هر محل مورد نظر دیگر، باز هم اظهار داشتهاند که هنوز هم نمیتوانیم درباره ماهیت برنامه هستهای ایران اظهارنظر کنیم! که باید گفت کسی که نتواند پس از یازده سال مشاهده و معاینه از نزدیک سخن صریحی بگوید، یا احمق است یا نوکر! که البته درباره آنها میتوان هر 2 گزینه را انتخاب کرد!
3- برخی رفتارهای داخلی و سخنان خلاف مصلحت ملی، آمریکاییها را به این نتیجه غلط رساند که به شدت نیازمند حصول و توافق به هر قیمتی هستیم. کمپین «هر توافقی بهتر از عدم توافق است» از جمله این رفتارها بود. نتیجه طبیعی چنین رویکردی، زیادهخواهی دشمن است و باعث شد که آنها به قول ورزشکارها «با گارد بسته» با ما روبرو شوند و متقابلا انتظار کسب امتیاز جدید از سوی ما را داشته باشند! آنها علیرغم توصیه بسیاری از سیاسیون آمریکایی مبنی بر لزوم تعامل در این مقطع تاریخی به منظور جلوگیری از روی کار آمدن دولتی تندرو و ضدآمریکایی (به زعم و گفته آنها) در ایران، حتی حاضر نیستند کمترین اعتنایی به رویکرد دولت و امتیازهای فراوان داده شده و تابوی شکسته شده بکنند که نمونه بارز و تلخ آن عدم صدور ویزا برای نماینده ایران در سازمان ملل است.
4- شتاب در تنظیم توافقنامه آنگونه که سیروس ناصری هم به آن اشاره کرده بود، تجربهای است که نباید دوباره تکرار شود. افزون بر آن، آوردگاه وین، عرصه رویارویی ارادهها و هوشیاریهاست، نه محلی برای کارآموزی و نه عرصهای برای خوشبینی و خوشگمانی. با این وصف نمیتوان از تیم مذاکرهکننده پذیرفت که همانند ژنو، تن به توافقی بدهند که نه چارچوب حقوقی مشخصی دارد و نه ضمانت اجرای آن معلوم است. این نکته از بدیهیات و ابتدائیات هر توافق حقوقی است که آنچه داده میشود در مقابل آنچه گرفته میشود کاملا و بدون کمترین ابهامی معلوم باشد. زمان داد و ستد کالا و بهای آن و نیز ضمانت اجرا و حتی جریمه و مجازات تاخیر در آن هم معلوم باشد. با این وصف هر شخصی، حتی آنها که کمترین آشنایی با حقوق و مبانی آن ندارند هم با خواندن توافق ژنو متوجه میشوند که برخی از ابتداییترین و بدیهیترین ضوابط حقوقی در تنظیم آن مورد غفلت واقع شده و نگرانی از تکرار این نوع توافق در وین، نگرانی بیجایی نیست.
5- آنگونه که در ابتدای این نوشتار گفته شد، مردم از این همه رفت و آمد و چندین دور مذاکره و شکستن به قول بعضیها تابوی مذاکره با شیطان بزرگ! نه آرزومند عکسهای یادگاری با وزیر خارجه آمریکا بودند و نه محتاج چند میلیارد دلار از پول خودمان! مهمترین محوری که براساس وعده انتخاباتی رئیسجمهور محترم و تکرار آن توسط ایشان و دیگر مقامات مسئول باید مورد توجه قرار بگیرد، لغو کامل همه تحریمهای ظالمانه علیه ایران است و بدون حصول این نتیجه، بیهیچ تعارفی باید گفت که چیزی به دست نیاوردهایم.
كارنامه درخشان
روزنامه جمهوري اسلامي در ستون سرمقالهاش نوشت:
پرونده مذاكرات هستهاي ايران و 1+5 چه در روز دوشنبه اين هفته، سوم آذر، بسته شود و چه براي مدتي ديگر باز بماند، اين واقعيت را هيچكس نميتواند انكار كند كه اعضاء گروه مذاكره كننده ايراني با كارنامهاي درخشان به كشور باز ميگردند.
بسته شدن پرونده مذاكرات، يا به معناي توافق جامع و نهائي است و يا بينتيجه بودن مذاكرات. در اين صورت نيز در هر دو فرض، كارنامه اعضاء گروه مذاكره كننده ايراني درخشان است. زيرا در صورت توافق، آنچه نصيب ايران ميشود حقوق قانوني ملت است كه در مقررات آژانس بينالمللي انرژي هستهاي مشخص شده و تاكنون با غرضورزيها و برخوردهاي سياسي غرب به ويژه آمريكا، دچار مناقشه بود و در نتيجه حضور قدرتمندانه طرف ايراني در مذاكرات، اين حقوق توسط قدرتهاي عمده جهان به رسميت شناخته ميشود. مذاكره كنندگان ايراني بنا ندارند از خطوط قرمز ترسيم شده توسط رهبري انقلاب كوتاه بيايند كما اينكه تا امروز نيز تمام خطوط قرمز رعايت شده و از حقوق قانوني ملت قاطعانه دفاع گرديده است. اما اگر توافقي حاصل نشود و مذاكرات بدون رسيدن به نتيجه پايان يابد، باز هم مذاكره كنندگان ايراني به دليل اينكه با اقتدار در مذاكرات شركت كردند و زير بار زيادهخواهيها نرفتند، سرفراز خواهند بود.
تمديد مهلت مذاكرات نيز به اين معني خواهد بود كه مذاكره كنندگان ايراني حاضر نشدهاند زير بار زيادهخواهيها بروند و به همين دليل مذاكرات در مهلت يكساله به نتيجه نرسيده و اطراف مذاكره نيازمند زمان بيشتر براي تبادل نظر و تلاش براي رسيدن به توافق هستند. بنابر اين، در اين فرض نيز كارنامه اعضاء گروه مذاكره كننده ايراني درخشان خواهد بود.
نكته مهم در ماجراي مذاكرات هستهاي ايران و 1+5 اينست كه مذاكره كنندگان ايراني در تمام مدت يكسال گذشته زير بمباران تبليغات مسموم و تهمتها و ادعاهاي نادرست مخالفان داخلي و فشارهاي دشمنان خارجي به كار خود ادامه دادند. آنها از يكطرف مجبور بودند به مخالفان داخلي و رقباي دولت، بازجوئيهاي مفصل و پياپي پس بدهند و افكار عمومي داخل كشور را توجيه نمايند و از طرف ديگر با دشمنان ملت ايران كه در خارج از مرزها مشغول كارشكني عليه مذاكرات بودند و هستند مبارزه كنند. كار بزرگ گروه مذاكره كننده ايراني اين بود كه علاوه بر مقابله با فشارهاي داخلي و خارجي، توانست قدرتمندانه در برابر قدرتهاي غربي زيادهخواه بايستد و از حقوق قانوني ملت دفاع كند. اين ايستادگي و مقاومت به ويژه آنكه هيچ معاملهاي بر سر حقوق قانوني ملت با بيگانگان انجام نشده و از تمام فرصتها براي احقاق حقوق مردم استفاده گرديده، در خور تقدير است.
در كارنامه گروه مذاكره كننده ايراني هر چند دستاوردهاي مثبتي از قبيل آزادسازي بخشي از دارائيهاي ايران، جلوگيري از قطعنامه جديد و برداشته شدن بسياري از موانع وجود دارد، ولي از اينها مهمتر اينست كه قدرتهاي غربي به ويژه آمريكا در برابر جمهوري اسلامي ايران خلع سلاح شدند و اكنون هيچ بهانهاي براي متهم ساختن كشورمان به عدم انعطاف يا انحراف از مسير صلحآميز فعاليتهاي هستهاي ندارند. اكنون درصورتي كه مذاكرات به توافق منجر نشود، افكار عمومي جهان فقط آمريكا و ساير قدرتهاي غربي را مانع به نتيجه رسيدن اين مذاكرات ميداند. جمهوري اسلامي ايران با حضور شفاف و قدرتمندانه در مذاكرات، به جهانيان ثابت كرد كه اولاً اهل گفتگو است، ثانياً در گفتگو بر منطبق تكيه ميكند و ثالثاً زير بار خواستههاي غيرمنطقي نميرود. اينها ويژگيهاي يك ملت انقلابي و مستقل است، همان چيزي كه انقلاب اسلامي به ملت ايران داده و اين كشور را از وابستگي به قدرتهاي استعماري به استقلال رساند و عزت و اقتدار ملي را تأمين كرد.
خوشبختانه گروه مذاكره كننده كشورمان در مسأله هستهاي، توانستند با چهرهاي باز، منطقي قوي و مواضعي مستحكم در برابر نمايندگان كشورهاي عضو گروه 1+5 ظاهر شوند و ضمن صيانت از عزت و اقتدار كشور براي احقاق حقوق ملت تلاش نمايند. آحاد مردم كشورمان نيز اين واقعيت را درك ميكنند و از اعضاء گروه مذاكره كننده ايراني كه به تعبير رهبر انقلاب، فرزندان اين انقلاب و مورد اعتماد كامل هستند، قدرداني كنند. اين قدرداني، يك وظيفه اخلاقي و ملي است كه در تعاليم اسلامي هم ريشه دارد. به همين دليل، انتظار اينست كه عالمان دين و كساني كه مسئوليت هدايت و ارشاد مردم را برعهده دارند در انجام اين وظيفه اخلاقي و ملي پيشقدم باشند و فرهنگ قدرشناسي و تشويق خدمتگزاران جامعه را ترويج كنند. در اين مسير، نبايد حب و بغضهاي جناحي و گروهي و حزبي خودنمائي كنند و موجب سرباز زدن از انجام وظيفه اخلاقي شوند. وارونه جلوه دادن واقعيتهاي مربوط به تلاشهاي اعضاء گروه مذاكره كننده ايراني و رئيسجمهور و دولت، كه زحمات زيادي را براي احقاق حقوق هستهاي مردم ايران متحمل شدهاند، فقط ميتواند به نفع دشمنان ملت و كشور باشد.
اين توصيه اخلاقي هرگز به معناي مخالفت با انتقاد سازنده و منصفانه نيست. تمام افراد و گروههاي سياسي با هر سليقهاي حق دارند از دولت، رئيسجمهور و گروه مذاكره كننده انتقاد كنند بشرط آنكه به الزامات انتقاد پايبند باشند و به وادي انتقام در نيافتند. جامعه ما به ويژه كساني كه در صحنههاي هدايتگري، فعاليتهاي سياسي و رسانهاي حضور دارند بايد در صف اول نهضت فرهنگ سازي اخلاقي و قدرشناسي حضور داشته باشند و اين فرهنگ را در جامعه گسترش دهند و پايدار سازند. كنار گذاشتن انگيزههاي شخصي و گروهي در مسائل ملي و مقدم داشتن مصالح كشور و منافع ملت بر منافع جناحي و حزبي، از الزامات اجتماعي است كه همه بايد به آن پاي بندي نشان دهند تا جامعه بتواند راه تعالي و تكامل را طي كند.
طوفان ديپلماتيک در سايه بيم و اميدها
محمدعلي وکيلي در روزنامه ابتكار نوشت:
پرونده هسته اي ايران، که بيش از يک دهه مهمترين موضوع مورد مناقشه ايران و غرب بحساب ميآمد، به مرحله طوفاني خود رسيده است. کمتر از سه روز به اتمامِ مهلت قانوني براي توافق نهايي زمان باقي است. نگاهِ تمام کارشناسان جهان به لحظات کنوني وين دوخته شده و نبض اقتصادِ جهان به کنش و واکنش ديپلمات ها در وين پيوند خورده است. زورآزمايي بازيکنان به لحظات پاياني رسيده و طوفان ديپلماتيک به راه افتاده است. وزراي خارجه 1+5 به وين احضار شده اند و تيم مذاکره کننده ايران با لبخندهاي ظريفِ محمد جواد ثابت قدم حضور دارد.
هر چه زمان ميگذرد و حجمِ گمانه زني و نگراني ها بيشتر ميشود، دورنماي مذاکرات تار شده و اميدها کاهش مييابد. تحليل گران هر کدام در حال تجويز نسخه براي روزهاي پس از عدم توافق هستند. يکي ميگويد ايران نبايد تمديد را بپذيرد زيرا به نفع غربي هاست و ديگري تمديد را، در اين شرايط، تنها راه ميداند و ادامه مذاکرات را تجويز ميکند. در اين بين برخي نيز در حال خط و نشان کشيدن براي تيم مذاکره کننده و در تدارک طوفان سياسي براي انتقام گيري پس از شکست هستند. بعضي هم دلخوش به توافق مقطعي و اميدوار به تداوم مذاکرات همراه با عزت اند.
گروهِ نااميد از توافق، وجود اختلافات کنوني را دليلِ ناممکن بودن توافق در اندک زمان باقي مانده ميدانند و بر همين اساس مجلسِ زود هنگامِ فاتحه براي مذاکرات برپا کرده اند و شيريني شکست توزيع ميکنند. اما نگارنده، همچنان خوشبين به لحظات پاياني هستم. بروز اختلافات و طرح مطالبات حداکثري توسط دو طرف در اين لحظات پاياني طبيعي و نشانه ي جديت مذاکره کننده هاست. بديهي است وقتي بازي به لحظه پاياني ميرسد هر طرف براي گرفتن حداکثر امتياز بر مطالبات حداکثري اصرار بورزد. اتفاقاً اگر بناي تصميم گيري وجود نداشت طرفين به رسم معمول گرد هم ميآمدند و ضمن نوش جان کردن يک فنجان قهوه و ردوبدل کردن تعارفات ديپلماتيک و گرفتن عکس يادگاري زمان را سپري ميکردند، اما وقتي طوفان ديپلماتيک در ميگيرد نشانه عزم بر توافق ميباشد. احتياط در مواضع چند روز اخير طرفين دليل برترس از شکست ميباشد. بنابراين هيچ بعيد نيست که برغم طوفان کنوني و گرد و خاک به پا شده، ناگهان هوا آفتابي شده و دود سفيد از دودکش مذاکرات خارج شود.
به عبارتي احتمال دارد طرفين در آخرين لحظه هاي فرصت باقي مانده، براي فرار از شکست مذاکرات، مطالبات حداکثري را رها و مواضع خود را تعديل کرده و بر سرِ مطالبات تعديل شده توافق کنند تا براي هميشه سايه بيم را از سر مناسبات جهاني بردارند. بي شک لابي صهيونيسم در اين لحظات بيش از هر زمان در تلاش است که چنين توافقي صورت نگيرد و از ابزار و اهرمهاي مختلفي بهره خواهد برد تا مذاکرات را به بن بست بکشاند. خوشبختانه تيم ايراني و مقامات کشور نسبت به اين مساله هوشيارند و متوجه کارشکني ها و حواشي هستند و تمرکز تيم تنها بر روند مذاکرات و تلاش براي ايفاي حقوق ملت است. آرامش تيمِ ايراني تاکنون خوب بوده و اميدواريم اين رويه در زمان باقي مانده نيز تداوم داشته باشد و آنها نقش خود را به بهترين وجه به انجام برسانند تا نام خويش را در تاريخ اين سرزمين جاودانه کنند.
اول، اعتماد دوم، اعتماد سوم، حمايت
عباس عبدي در ستون سرمقاله روزنامه اعتماد به موضوع مذاكرات هستهاي پرداخت و نوشت:
نزديك به ١٦ ماه است كه درباره مسائل سياسي و جاري جامعه مطلبي در قالب يادداشت يا گفتوگو به نام بنده منتشر نشده است. ولي اكنون كه قطار مذاكرات ايران و ١+٥ به احتمال فراوان به آخرين ايستگاه خود رسيده است، گمان ميكنم كه بايد از ذكر نكتهيي غفلت نورزم. انتخابات ٢٤ خرداد از يك جهت تاثيري همچون انتخابات دوم خرداد داشت. آنان كه مسائل خارجي ١٧ سال پيش را به ياد دارند، به خوبي ميدانند كه اگر دوم خرداد رخ نميداد، احتمال اينكه ايران وارد يك چالش جدي در روابط خارجي خود شود، خيلي زياد بود، زيرا اتفاقاتي در منطقه رخ داده بود كه بيگانگان درصدد سوءاستفاده از آن عليه ايران بودند.
پيش از ٢٤ خرداد نيز چنين شرايطي حاكم بود و سايه شوم رودررويي همواره ديده ميشد، هرچند در هر دو مورد قطعيتي وجود نداشت و نميتوان با اطمينان گفت كه درگيري خارجي ايجاد ميشد، ولي احتمال متوسط وقوع چنين اتفاقي نيز اهميت داشت و آنچه به يقين ميتوان گفت اين است كه اين احتمال حتي متوسط در هر دو مورد از ميان رفت. بنابراين اگر تنها دستاورد ٢٤ خرداد را زايل شدن اين احتمال بدانيم، دستاورد بسيار ارزشمند و تاريخي خواهد بود ولي دستاوردهاي ديگر اين دولت نيز اهميت خاص خود را دارد كه بازگرداندن عقلانيت و برنامهريزي به اداره امور كشور، احياي نسبي آرامش اقتصادي و كنترل تورم، تغيير زبان و ادبيات سياسي كشور از زباني كممايه و پرخاشگر به زباني پرمايه، عقلاني و آرامشبخش جزيي از اين دستاوردهاست. ولي مهمترين دستاورد اين دولت در عرصه سياست خارجي رقم خورده است. شايد گفته شود كه هنوز به توافق نرسيدهاند، پس چگونه ميتوان آن را موفقيت ناميد؟ پاسخ اين است كه مديريت ١٦ ماهه اين مذاكرات و پيش بردن آن تا اين نقطه، فارغ از هرگونه دستاوردي كه در پايان آن باشد، يك موفقيت مهم براي دولت و از آن مهمتر براي ساختار سياسي كشور است.
خطيب نماز جمعه ديروز تهران خطاب به ديپلماتهاي ايراني گفت: مواظب باشيد و حواستان باشد عزتي كه خدا داده را حفظ كنيد. به گزارش ايسنا، آيتالله احمد جنتي، امام جمعه موقت تهران در خطبههاي سياسي نماز جمعه اين هفته تهران با اشاره به مذاكرات هستهيي خطاب به ديپلماتهاي كشورمان خاطرنشان كرد: آنچه من درباره مذاكرات ميتوانم بگويم اين است كه بگويم مواظب باشيد و ذلت نپذيريد. وي اضافه كرد: حواستان جمع باشد عزتي كه خدا داده است حفظ شود و از امريكا هيچ هراسي نداشته باشيد. به خدا توكل كنيد و به او وصل شويد و از دشمنان خدا ببريد همان طور كه بريدهايد و مواظب باشيد ارزشهايي را كه كسب كردهايد از دست ندهيد.
جنتي با اشاره به تلاش مردم و دولتها براي برطرف كردن مشكلات مساله هستهيي ايران خطاب به ديپلماتهاي ايراني اظهار كرد: سالهاي سال است مردم، ملت و دولت در تلاش هستند كه مساله هستهيي را به جايي برسانند و آينده خود را از اين موضوع تامين كنند. شما نيز بايد پايه اين حرفها بايستيد و بدانيد كه اگر بر خدا توكل كنيد و از او استعانت كنيد، خداوند كمكتان ميكند و مقام معظم رهبري و مردم نيز پشتيبانتان هستند. جنتي با طرح اين پرسش كه فتنه و فتنهگر كيست كه امروز در وضعيت فعلي در حال جولان دادن است، خاطرنشان كرد: اينها كه امتحان خود را پس دادهاند و همه فهميدهاند كه از عمال بيگانه هستند. ديگران نيز كف و سوت زدهاند و تحسينشان كردند و به آنها آفرين گفتهاند؛ حال سزاوار است چنين پستهايي به دست اين افراد بيفتد؟
خطيب موقت جمعه اين هفته تهران با بيان اينكه معرفي افراد براي وزارت علوم از جمله مواردي است كه در اين مورد علني شد، اظهار كرد: من از مجلس تشكر ميكنم كه استقلال خود را نشان داد. اعتراض كرد و به چنين افرادي راي نداد چرا كه اين افراد با فتنه ارتباط داشتند. جنتي همچنين با طرح پرسش ديگري مبني بر اينكه چرا زماني كه ميخواهند فردي را معرفي كنند چنين افرادي را معرفي ميكنند، گفت: آيا مقام بالايي كه اين افراد را معرفي ميكند خود اين گونه فكر ميكند؟ در اين صورت بايد در افكار خود تجديدنظر كند و چنانچه نيز مشاوراني به او مشاوره ميدهند بايد آنها را عوض كند.
وي با بيان اينكه معرفي افراد براي وزارت علوم از جمله مواردي بود كه علني شد و همگان در جريان آن قرار گرفتند، گفت: جاهاي ديگر و پستهاي ديگري وجود دارد كه افرادي چيده ميشوند و كسي صدايش در نميآيد. مهرههاي فتنه را سر جاهاي مختلف ميچينند؛ اينها درست نيست.