پيشرفتهاي هستهاي ايران امروز نتيجه ايستادگي ملت ايران در مقابل حقوق هستهاي تصريح شده خود در معاهدات بينالمللي بوده است. حق استفاده صلحآميز از انرژي هستهاي شامل حق غنيسازي، براي همه كشورها ازجمله جمهوري اسلامي ايران وجود داشت، چه غربيها آن را به رسميت ميشناختند و چه نميشناختند.
عباس عراقچي چندي پيش در يادداشتي دليل چالش 11ساله هستهاي ايران بهويژه در مذاكرات با 1+5 را نه «شناسايي» اين حق بلكه «احترام» به آن، «عدممعارضه» با آن و عدموضع تحريم بهخاطر آن دانسته بود. به گفته عراقچي اين خواسته دقيقاً همان چيزي بود كه ايران در مذاكرات يك سال اخير بهدنبال آن ميگشت و در توافق سوم آذرماه1392 در ژنو اتفاق افتاد؛ «آنها در توافق ژنو نهتنها با اين حق ايران معارضه نميكنند، حتي برخي از تحريمها را نيز تعليق ميكنند.»
در واقع با همين استدلال نيز هست كه ايران معتقد است در توافق نهايي بايد تمامي تحريمها لغو شود و غنيسازي ايران مطابق با نيازهايش ادامه پيدا كند. معاهده عدماشاعه سلاحهاي هستهاي (انپيتي) حق هستهاي را يك حق «غيرقابل سلب» معرفي ميكند. طبق ماده4 اين معاهده هيچچيز در اين معاهده نبايد بهگونهاي تفسير شود كه حق غيرقابل سلب تمامي كشورهاي عضو معاهده را متأثر سازد. صفت غيرقابل سلب بودن پيامدهاي حقوقي ناشي از اين عبارت را نيز در معاهده بهدنبال دارد.
بر همين اساس حقوقدانان حق برخورداري از انرژي صلحآميز هستهاي ازجمله همه اقتضائات آن مانند غنيسازي را در زمره حقوق ذاتي و غيرقابل تفكيك همه كشورها ازجمله ايران ميدانند. اين حق براي همه كشورها وجود دارد و كسي نميتواند آن را سلب يا اعطا كند. عراقچي ميگويد همه راهي كه ايران در 11سال مذاكرات هستهاي رفت ملزم كردن طرف غربي به «احترام به اجراي حقي است كه از حقوق ذاتي و غيرقابل سلب ايران است.»
- رژيم صهيونيستي خارج از معاهده
شايد تا پيش از اين مردم و دولت كشورهاي عضو آژانس بينالمللي انرژي اتمي كه از انرژي هستهاي بهرهمند بودند چندان توجهي به پروتكلها، معاهدات و قانونهاي سازماني به اين نام نداشتند. حساسيتهاي اين نهاد به برنامه هستهاي ايران زماني افزايش مييافت كه فشار سياسي كشورهاي غربي براي تعطيلي مراكز هستهاي در ايران تقويت ميشد.
اين در حالي بود كه آژانس در قبال فعاليتهاي هستهاي هيچ كشوري چنين واكنشي از خود نشان نداده بود و جنبه همكاريهاي طرفين و مبادلات اطلاعات را به جاي بازجوييهاي هستهاي در سابقه خود داشت. جواد ظريف در پيام ويدئويي معروف سال گذشته خود كه در آغاز مذاكرات منتهي به توافق 3آذر منتشر كرد آنجايي كه انرژي هستهاي را بهمعناي تأمين آينده فرزندان ايران و ايجاد تنوع در اقتصاد كشور براي توليد انرژي پاك معرفي كرد اشاره مهمي به استراتژي ايران در مسير مذاكرات كرد و گفت «اگر به شما بگويند چنين انتخابي نداريد چه ميكنيد؟ آيا كوتاه ميآييد؟ حقوق اعطاكردني نيست و چون اعطا نشده پس مصادره نيز نخواهد شد.»
در حال حاضر ۱۸۹كشور عضو سازمان ملل عضو پيمان منع گسترش سلاحهاي هستهاي «انپيتي هستند»؛ پاكستان، هند و رژيم صهيونيستي عضو اين پيمان نيستند؛ كرهشمالي از آن خارج شده و چين نيز هنوز اين پيمان را به رسميت نشناخته است. معاهده منع گسترش سلاحهاي هستهاي، با مطرح شدن پرونده هستهاي ايران در آژانس بينالمللي انرژي اتمي و آغاز مذاكرات هستهاي ايران با قدرتهاي جهاني ازجمله اصطلاحات سياسي شد كه به كرات در محافل رسانهاي و سياسي جهان مورد استفاده قرار گرفت.
علياكبر صالحي، رئيس سازمان انرژي اتمي كشورمان چندي پيش با اشاره به حل شدن مشكل 3 كشور اروپايي و يك كشور آفريقايي در آژانس اعتراض كرده بود كه معلوم است حل و فصل مسائل خيلي متاثر از امور سياسي است.از اساس نيز حيطه وظايف و فعاليتهاي معاهدات آژانس بينالمللي انرژي اتمي همچون انپيتي، آن جنبه سلبي كه درنظر ايرانيها شكل گرفته است را ندارد.آژانس در مورد ايران بهعنوان عضو اين سازمان كوچكترين گامي براي انجام وظيفه خود مبني بر «تهيه مواد، خدمات، تجهيزات، تأسيسات براي تحقيقات و توسعه و كاربرد عملي انرژي اتمي با توجه به نيازهاي مناطق در حال توسعه جهان» برنداشت. بعدها اما همين كشورها از اين معاهده براي فشار به ايران در يك گروكشي سياسي استفاده كردند كه ايران نيز به آن تن درنداد.