برای اینکه بتوانید تلهپورتیشن را تجربه کنید، دیگر لازم نیست منتظر جام جهانی بعدی کوئیدیچ باشید تا بتوانید همراه با هریپاتر و خانواده ویزلی، در چند ثانیه از یک نقطه دنیا به نقطه دیگری بروید؛ یا اینکه اگر سن و سالتان چند ده سالی بیشتر است، دعوتنامهای برای سفر به فضا همراه با بازیگران سریال پیشتازان فضا دریافت کنید.
اکنون تلهپورتیشن از محدوده داستانهای علمی-تخیلی خارج شده و در دنیای واقعی اطراف ما هم تولید میشود؛ هرچند نه آنگونه که دوستداران هری پاتر انتظارش را دارند.
وقتی عبارت «تلهپورتیشن» را میشنویم، بیاختیار تصاویری از فیلمها و سریالهای علمی-تخیلی همچون «دکتر هو» یا «پیشتازان فضا» و از بین جدیدترها هم یادسری فیلمهای «هریپاتر» میافتیم.
به نظر میرسد که تاکنون این مفهوم همنشین سفر سریعتر از نور و ماشین زمان بوده باشد. ولی در عالم واقعیت، تلهپورتیشن کمکم دارد تبدیل به واقعیتی در مقیاس کوچک میشود.
کامپیوترهای کوانتومی، که امید میرود گام بزرگ بعدی در دنیای محاسبات و پردازش باشند، برای کار بر همین اصل تکیه دارند.
نظریه پشت تلهپورتیشن(انتقال ماده یا انرژی از نقطهای به نقطه دیگر، بدون عبور از فضای فیزیکی میان آنها)، یا به عبارت دقیقتر تلهپورتیشن کوانتومی، از یک بحث قدیمی و طولانی بین اینشتین و نیلز بوهر سرچشمه میگیرد.
اینشتین نظریه کوانتوم را بنیان نهاد و تا زمانی که بحث تصادفی بودن آن به میان آمد، از پشتیبانان این نظریه بود؛ یعنی زمانیکه نسل جدید فیزیکدانهایی که در این حوزه کار میکردند، دریافتند که ذرات کوانتوم در کنترل احتمالات هستند.
اینشتین از این تصادفی بودن متنفر بود و برای سالیان سال، با طرح چالشهایی در مورد اعتبار فیزیک کوانتوم، بوهر را دست میانداخت.
آخرین و بزرگترین این حملهها در سال 1935 درمقالهای بود که توسط اینشتین و دو همکار دیگرش به نامهای پودولسکی و روزن نوشته شد و به دلیل حروف اول اسم آنها به نام EPR معروف شد
این مقاله نشان میداد یا فیزیک کوانتوم نادرست بود یا اینکه ظاهرا غیرممکن را ممکن میکرد. ایپیآر نشان داد که باید بتوان یک جفت ذره کوانتومی را در حالتیکه اصطلاحا درهمتنیدگی (Entanglement) نامیده میشود، خلق کرد.
این ذرات را میشد از هم جدا کرد و در دو انتهای جهان قرار داد؛ اما با تغییری در یکی از آنها، دیگری نیز همزمان تغییر میکرد. آنها به نحو ناشناختهای ارتباط بیدرنگ داشتند.
اینشتین فکر میکرد که شکافی در زره نظریه کوانتوم پیدا کرده است، ولی در کمال شگفتی واقعیت دقیقا برعکس بود؛ او در حقیقت یکی از برجستهترین ظرفیتهای ذرات کوانتومی را کشف کرده بود. علاوه بر آن، آزمایشها به کرات نشان دادند که درهم تنیدگی واقعا وجود دارد.
در نگاه اول چنین به نظر میرسد که با این خاصیت، میتوان پیامهای لحظهای را از یک انتهای جهان به انتهای دیگرش ارسال کرد، ولی مسأله اصلا به این ترتیب نیست. دادههایی که درهم تنیدگی میتواند ارسال کند، تصادفی هستند و کنترل چنین چیزی غیر ممکن است. این همان مسالهای بود که ایده تلهپورت کوانتومی را نیز تا همین سالهای اخیر، به تاخیر انداخت.
منبع:همشهري دانستنيها