پیشبینی کارشناسان گردشگری وقتی رنگ و روی واقعیت به خود گرفت که سی و چند روز از اجرای سهمیهبندی بنزین و نخستین روزهای فراغت تابستانی سپری شده بود.حتی افزایش 200 لیتری سهمیهبندی و اعطای یکجای سهمیه 6 ماهه به دارندگان خودرو هم نتوانست خیل زائران را از گوشه و کنار ایران به مشهد مقدس برساند.
گرچه عدهای معتقدند امام رضا(ع) زائران خود را دارد ولی این وضع تنها با مشاهده مستقیم قابل لمس است که شرایط چندان تعریفی ندارد.با این وصف تنها قدم گذاشتن به جاده و ریسک مصرف بنزین است که میتواند حجاب از این واقعیت بردارد و آن روی سکه گردشگری با بنزین سهمیهبندی را بنمایاند.
کویر خالیتر از همیشه
زائر امام رضا(ع) بودن منطقه جغرافیایی خاصی ندارد. کافی است دل صاف کنی و وساطت او را برای شفاعت بطلبی. بعد که نذرت ادا شد دیگر دیدار و زیارت قابل قضا کردن نیست. حالا اهل بوشهر باشی، بندرعباس و اهواز یا نیشابور در جوار مشهد رضا. این حکایت ریشه در سالهای زندگی ما دارد؛ هریک به نوعی.زیارت امام رضا(ع) نیز برای ما به یک سنت مذهبی و یک تفریح سالم تبدیل شده است.
نذر هر ساله پدر در سه چهار دهه اخیر فرصت دیدن بسیاری از مناطق ایران و آشنایی با بسیاری مردم کشور را فراهم کرده بود و این اتفاق همه به لطف زیارت امام رضا و فرصت معنوی طی مسیر از کیلومترها دورتر تا مشهد بود.
حالا که فرصت داشتن خودروی شخصی و زندگی مستقل دست داده بود تکرار آن تجربه یعنی سنت زیارت و سفر تا مشهد دیگر به سادگی آن زمانها که پدر ما را تا مشهد میبرد نیست. شاید این سنت زیارت- تفریح و تجربه گردشگری در طول مسیر تنها با یک تصمیم مدیریت نشده برای بسیاری از مردم ایران دست نیافتنی شود و رفتهرفته مسافرت با خودروی شخصی روی رؤیا به خود بگیرد. به هر حال اگر باور ندارید حکایت این سفر را بخوانید.
برای طی طریق این زیارت تنها 3 مسیر قابل تصور است؛ رفتن به اصفهان و عزیمت به طبس و بعد رسیدن به مشهد. انتخاب مسیر تهران- سبزوار به مشهد و یا قدم گذاشتن به جادههای سرسبز گلستان و ملاقات شهرهای خراسان شمالی.
خشکی کویر جذابیت قدم گذاشتن به دو مسیر اول را کاسته است، اما گاهی کمی وقت از جذابیتها فاکتور میگیرد. به هر حال فقط و فقط تصور کنید کسی بخواهد از تهران به زیارت امام رضا برود و بازگردد.
از تهران تا مشهد از مسیر کویر سمنان و سبزوار دستکم 950 کیلومتر است. از اینجا به بعد دیگر همه چیز به خودروی شما بستگی دارد. اگر فرض را بر این بگذاریم که خودروی شما یک خودروی ایدهآل روزهای سخت بیبنزینی است، پیشبینی مصرف 90 لیتری برای مسیر رفت و در نتیجه 180 لیتر در مجموع را باید تدارک دیده باشید. این حساب برای خودرویی است که در هر 100 کیلومتر 9 لیتر مصرف دارد.
حالا اگر احیاناً خودروی شما مثل خودروی نگارنده مطلب پرمصرف بود این مسیر را باید با 150لیتر بنزین بپیمایید و سهمیه 3 ماه خود را برای چنین زیارتی کنار بگذارید یا مصرف کنید.
با این حساب و کتابها مطمئن باشید هیچگاه قدم در جاده تهران- گرمسار نخواهید گذاشت.
فقط حس و حال زیارت و تجربه آن فضای روحانی و بهره بردن از مسیر و طبیعتش میتواند هوش و حواس از شما برباید و تن به چنین ریسکی بدهید. آن وقت وقتی قدم در جاده پاییندست مشهد گذاشتید و دیدید چقدر مسیر خالی و کمتردد است از خود میپرسید مگر چه شده؟ خوب که جلوتر آمدید و دیگر مطمئن شدید که از تهران فاصله گرفتید و راهی مشهد هستید آن وقت متوجه میشوید چه ریسک بزرگی را به جان خریدهاید.
مسیر کویری که به سبب فقدان جذابیتهای معمول فقط برای عدهای گردشگر جذاب است معمولاً بیشتر خودروهای سنگین و عمومی را در خود تجربه میکند. تازه به خاطر میآورید که مراقب عقربه نشانگر بنزین خودرو باشید.
تا شاهرود وقتی گرمسار و سمنان را پشتسر میگذارید هنوز خیلی دلهره ندارید، اما وقتی قدم به مسیری طولانی و خشک از شاهرود تا سبزوار گذاشتید و کلافه فاصله شدید، آن وقت بیشتر به خالی بودن مسیر و خلوتی آن پی میبرید.
جالبتر اینکه برحسب اتفاق بخواهید روغن خودرو را تعویض کنید با واقعیات تلختری مواجه میشوید. ورودی شهر سبزوار با مغازههای متعدد تعویض روغن و آپاراتی به استقبالتان میآید، اما بسیاری از آنها تعطیلاند. سراغ یکی از آن تعداد که فعالند میروی. میگوید ما فقط ماشین سنگین کار میکنیم. بعدی و بعدی هم همین را میگویند. بالاخره چهارمین مغازه تعویض روغن که از چهره شما نگرانی و استیصال را خوانده است میگوید: «بمان گرچه کار ما خودروهای سنگین است ولی برایت انجام میدهم.»
سرویسکار خودروهای سنگین که در آستانه ورودی سبزوار مغازهای دارد از درد همصنفیهایش میگوید. «هر کس کار سواری میکرد دچار مشکل شده. اصلاً ماشینی نمیآید که بخواهد کاری برایش انجام دهند. خود سبزوار هم مگر چند تا خودروی سواری دارد که این همه تعویض روغن از پس درآمدشان برآیند.
جملات مشابهی را هم یک تعمیرکار خودرو در نیشابور بر زبان آورد. برایش اتفاق خوبی بود که یک خودروی سواری در جاده کمربندی این شهر مقابل محل کسب و کار سوت و کور او متوقف شده و دست بر قضا میخواهد از او کمک فنی بگیرد! میگوید: «جالب است شما جزو معدود مسافرانی هستید که امسال در خدمتش بودهام.» مسافت هزار کیلومتری تهران- مشهد بهجز تریلی، کامیون و اتوبوس سواری کمتری این روزها به خود میبیند.
در طول مسیر شاید مینیبوسهایی که مشخص بود از مسافت دوری در این راه گام نهادهاند تا به زیارت بروند بیشتر جلب توجه میکردند.
خیابانهای آرام مشهد
نظر دبیر جامعه هتلداران مشهد وقتی در یکی از هتلآپارتمانهای این شهر مستقر شوید بیشتر برایتان معنا پیدا میکند. فرامرز شریف جواهری اواخر تیر ماه در گفتوگو با ایسنا گفته بود: «با سهمیهبندی بنزین و مصادف شدن روزهای پایانی تابستان با ماه مبارک رمضان، گردشگری و سفر از بخش اقتصادی استان خراسان رضوی حذف میشود.»
او تاکید کرده بود که تابستان امسال با اجرای طرح سهمیهبندی بنزین هیچ ترددی برای هیچ اتومبیلی نهتنها در مشهد که در دیگر شهرها هم دیده نشده و این امر مشکلات عدیدهای را برای شاغلان در عرصه گردشگری بهوجود آورده است.
اگر مثل ما بدشانس باشید و برای تعمیر قطعهای از خودرو سر از گاراژهای نخریسی مشهد یا همان خیابان فدائیان اسلام این شهر درآورید آن وقت متوجه اتفاق جالبی میشوید. تعمیرکاران و قطعهفروشان حاضر در این خیابان تمام سعی خود برای تامین نیاز شما را دارند. قدری زمان که از این واقعه بگذرد میشنوید سهمیهبندی بنزین بازار کار آنها را کساد کرده است.
«مجید» که یک قطعهفروش در گاراژ لاله واقع در خیابان فدائیان اسلام مشهد است تاکید میکند در این یکماههای که از سهمیهبندی گذشته فروشش بهشدت رکود داشته تا آنجا که برای پاس کردن چکهایش دست به استقراض زده است.
او لوازم یدکی پژو میفروشد و میگوید: «کسی که دیگر از خودرو استفاده نمیکند تا احیاناً خراب شود و قطعه بخواهد.» همین فروشنده لوازم یدکی تاکید میکند که «امسال مشهد مسافر خوروسوار نداشته است. اصلاً زائری مثل پارسال تجربه نکرده است.»
حالا بهتر میتوان فهمید که وقتی فرامرز شریف جواهری، دبیر جامعه هتلداران مشهد به ایسنا گفته بود «85 درصد از مسافران از طریق خودروی شخصی وارد مشهد میشوند.» به چه نکتهای اشاره کرده است. باز هم به لطف همان عیبی که به خودرو ما افتاده بود بیشتر پای سخن و درد دل تاکسیداران و مسافرکشان مشهدی نشستیم.
حرف تاکسی سرویسهای اهل مشهد و بهویژه آنها که برای هتلها کار میکردند شنیدنی بود. آنها خیلی وقت بود که سهمیه بنزینشان تمام شده بود. خیلی راحت حرف از خرید سهمیه دیگران میزدند. چارهای هم نداشتند.
در خلوتی خیابانهای مشهد میشد زنان عربی را دید که اهل کشورهای حاشیه «خلیجفارس» بودند. آنها و سایر مسافرانی که با هواپیما یا قطار به مشهد آمده بودند مشتریان تاکسی و تاکسی سرویسها بودند و همین سبب شده بود تا تاکسی سرویسکاران مجبور شوند برای ادامه کار تن به اجبارهای بازار سیاه بنزین بدهند.
غم به جنگل گلستان مانده است
شاید این روزها جنگل گلستان نفس راحتی از دست ایرانیان و مسافران بیتوجه به محیطزیست میکشد ولی سکوت غمبار مسیر بجنورد- آزادشهر که از پارک ملی گلستان میگذرد هراسانگیز مینماید.
برای بازگشت از زیارت امامرضا مسیر سوم یعنی گذر از شهرهای خراسان شمالی و جنگل گلستان را برگزیدیم. ما که سهمیه بنزینمان را به مصرف گرفتهایم، خب حداقل از جاذبههای مسیر بیشتر لذت ببریم. خراسان شمالی پس از تقسیم خراسان بزرگ به 3 استان وضع اقتصادی بهتری نسبت به خراسان جنوبی داشته است ولی اینک که سهمیهبندی بنزین را تجربه میکند میتوان فهمید که این خطه چقدر از فرصت گردشگری و زیارت بهرهمند بوده و اینک با بحران دست و پنجه نرم میکند.
وقتی قوچان را به سمت شیروان و بجنورد ترک کنید برایتان اظهار نظر پیشین معاون گردشگری سازمان میراث فرهنگی و گردشگری خراسان شمالی ملموس میشود. احمد دیناری در نخستین روز مردادماه امسال به ایسنا گفته است: «درآمد واحدهای پذیرایی بین راهی خراسان شمالی با شروع سهمیهبندی بنزین با کاهش 60 درصدی مواجه شده است.»
او تأکید کرده است: «مراجعه کنندگان به واحدهای اقامتی و هتلهای ما را مسافرانی که با خودروی شخصی مسافرت میکنند تشکیل میدادند که اینک با کاهش مسافرتهای مردم با خودروی شخصی کار این واحدها به مخاطره افتاده است.»
تفرجگاه توریستی- اقامتی بابا امان در فاصله 5 کیلومتری جاده بجنورد- شیروان به خوبی نمایانگر خلوتی مسیر و کاهش تردد وسایل نقلیه شخصی بود.
اما باز هم سخن یک تعمیرکار خودرو در بلواری که در ابتدای مسیر بجنورد- آزادشهر کار میکرد مثل غرشی در گوش طنین میانداخت و رنگ واقعیتی تلخ به سخنان احمد دیناری میبخشید. او گفت: «باورتان نمیشود. چند وقت است که تابستان شروع شده...؟ شما اولین مشتری من هستید که مسافرید!»
حالا دستکم از خودروامان که عیب به خود گرفته بود دلگیر نبودیم چون بارقه امیدی به دل این مکانیک افکنده بود!
از بجنورد که به سمت آزادشهر حرکت کردیم خلوتی مسیر بیشتر نمایان میشد. این وضع حتی مشغله مأموران پلیس راه را هم کاسته بود.
اما در میانه راه بجنورد تا جنگل گلستان درد دل پیرمردی که کنار جاده آب جوش، کیک و بیسکویت میفروخت بسیار غمانگیز بود. او خیلی غر زد به جان سهمیهبندی بنزین و نبود مسافر و... وقتی گفت «امسال شرمنده خانوادهام شدم چون درآمدی ندارم، چون مسافری نمیگذرد...» بالاخره پس از شنیدن آن حرفها با ته لهجه خراسانی و ادامه نگاههای نگرانکننده به عقربه نشانگر بنزین به جنگل گلستان رسیدیم. حالا حتی ضربه مهلک سیل بر پیکره این جنگل را به گونه دیگری میشد دید.
دشتهای سرسبز و نمناک استان گلستان ساکتتر از همیشه بود. پس آن شنیدهها از رکود اقتصاد گردشگری در شمال کشور بیراه نبوده است.
برای رسیدن به تهران جاده آمل را انتخاب کردیم. دیدن سرسبزی جنگل آمل به ریسک مصرف بنزین میارزد. حتی اگر به شیوه سفری که معاون گردشگری سازمان میراث فرهنگی و گردشگری مازندران گفته بیندیشیم اما باز هم خیلی نمیتوانیم امیدوار باشیم که چشم ما به این همه سرسبزی دوباره روشن میشود.
محمدرضا شیدفر نیز در وصف گردشگری پس از سهمیهبندی بنزین گفته است: «سهمیهبندی بنزین موجب افزایش سفرهای گروهی و کاهش سفرهای انفرادی و خانوادگی به استان مازندران شده است.»
قدر مسلم اینکه این مقام مسئول در استان مازندران هم تأیید میکند دیگر در سفر گروهی نمیتوان در میانه راه در کنار هر دکه و توقفگاهی ایستاد و استراحتی کرد، از طبیعت بهره برد و احیاناً آب جوش، کلوچه یا... خرید. در سفر گروهی نمیتوان دم به دم ایستاد. انتخاب توقفگاه به تناسب آشنایی و مدیریت راننده در مسیر بستگی دارد و اینکه با کدام صنایع دستی و تنقلاتفروشی مسیر آشناتر باشد.
جالب است در این جادههای خلوت کشور که دیگر گنجایش آن همه سفر را نداشتند و حالا به درست یا نادرست نفسی تازه میکنند به حرفهای اسفندیار رحیم مشایی رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری فکر کنیم.
او در تازهترین اظهار نظر خود گفته است: «به زودی طرحی برای استفاده مردم از تعطیلات تابستانی با توجه به سهمیهبندی بنزین به دولت ارائه خواهیم کرد.»
ولی نکته اینست که 40 روز از تعطیلات تابستانی سپری شده است و آخر شهریور هم به سبب مقارن شدن با ماه مبارک رمضان و کاهش رغبت به سفر عملاً فرصتی برای کارش باقی نمانده است؟
خوب است که حمل و نقل عمومی در شهرها توسعه یابد و مردم بیشتر با قطار راهی مقاصد سفری خود شوند اما وقتی که قطار و هواپیما به اندازه این همه تقاضا ظرفیت میداشتند.
اسفندیار رحیم مشایی به ایسنا گفته است: «مقدار بنزین در سهمیهبندی برای چند ماه اعلام شده و همین برای سفر مردم کفایت میکند ولی مردم نگران کسریاند و این موضوع موجب کاهش سفرهای درون کشور شده است.»
همین اظهار نظر او تأییدی است بر اینکه این مدیر اجرایی کشور عملاً حوزه تحت مدیریتش و کیفیت سفرهای درون کشور را نمیشناسد.
زیارت امام رضا(ع) که سفری درون کشوری و به صنعت توریسم داخلی تأثیرگذار است از قواعد خاصی برخوردار است که باید در میان مردم بود و از جنس آنها تا شناختش.
زائران امام رضا همه از جنس مردمی نیستند که سوار هواپیما میشوند. زائران حرم هشتمین معصوم قشرهای مختلفی را دربرمیگیرد.
در این میان آنها که سالها قبل با قطار آمده بودند یا اهل قطار نشستن بودند که گرفتار تهیه بلیت آن شدند، چرا که در تابستانهای دیگر هم برای یافتن ظرفیتی خالی در قطارهای مشهد باید راه پارتیبازی میجستی. قطار هم وسیله ارزانی نیست. بلیت قطار معمولی با کوپه 6 تخته معمولاً نایاب است و بهای بلیت قطار برای کوپههای 4 تخته غزال و سیمرغ خیلی مقرون به صرفه برای خانوادههای پرجمعیت و فقیر نیست.
در سالهای قبل چه بسیار بودند خانوادههایی که از اقصینقاط ایران راهی مشهد میشدند تا در حرم امام رضا به راز و نیاز با خدای خود بپردازند. آنها در مسیر در فضای آزاد میخوابیدند و به لطف داشتن یک خودروی شخصی هم فال و هم تماشا به زیارت میرفتند.
آنها شاید به زحمت از پس هزینه بنزین برمیآمدند، ولی با جمعیت خانوادهاشان حالا دیگر از پس تأمین هزینه بلیت، هزینه اقامت و هزینه تردد شهری در مشهد برنمیآیند.
شاید آنها در مشهد کنار خودرو خود میخوابیدند و پول زائرسرا و مهانسرا و هتل نمیدادند ولی اینک با طرحی که دولت برای آنها در نظر گرفته که حتماً از روشهای گروهی بهره بجویند دیگر نمیتوانند چنین کنند.