بهنظر ميرسد گردشگري امري جدي نيست. نه از مختصات آن آگاه هستيم و نه روشهاي دستيافتن به بازارهاي گردشگري را آموختهايم. اين ادعا كه بازارهاي خود را از دست خواهيم داد بهمعناي آن است كه بازاري براي گردشگري داريم كه حالا در معرض خطر است، درحاليكه هيچ بازار مشخصي نداريم. واقعيت اين است كه در صنعت گردشگري تا به امروز فقط حرف زدهايم. كدام تبليغ، در كدام بازار هدف و با كدام هزينه صورت گرفته كه حالا فكر ميكنيم بازار گردشگري داريم؟ در شكل سنتي عدهاي بهدنبال روياهاي خود به ايران سفر كردهاند و اين موضوع بسيار متفاوت از آن است كه بگوييم خودمان اين تعداد گردشگر را جذب كردهايم.
بهعبارت بهتر، نهتنها در عرصه گردشگري كالايي عرضه نكردهايم بلكه اين گردشگر خارجي است كه دست در سبد گردشگري ايران كرده و خود سفر به ايران را انتخاب ميكند. از اهداف صنعت گردشگري، ايجاد اشتغال و توزيع ثروت است. چند شغل مرتبط با اين صنعت ايجاد شده است؟ چه ميزان ثروت از محل گردشگري توليد و توزيع شده است؟ بازارهاي گردشگري خصوصيت خاص خود را دارند. بنابراين براي رفع مشكل يا ارتقاي تعداد گردشگر تنها مقايسه نرخ سفر چارهساز نيست كه مدام تكرار ميشود.
بازارهايي گرانتر از ايران نيز وجود دارند كه تعداد مورد نظر گردشگر خود را بهدست ميآورند و بازار خود را حفظ ميكنند. بنابراين بايد آموخت كه براي جذب گردشگر به ايران چه بايد كرد؟ بايد آموخت كه كار را به كاردان و اهالي اين صنعت سپرد چون ديگر سياست نميتواند اقتصاد گردشگري را رهبري كند. كساني نيز گفتهاند هتلهاي ايران تا آخر سال 2015 پر هستند. درحاليكه صنعت گردشگري ايران بازار هدف ندارد، بازاريابي ندارد، بودجه ندارد، استراتژي ندارد، تاكتيك ندارد و علاقهاي بهوجود صنعت گردشگري ديده نميشود در عوض علاقه به لاف زدن، كذب در گفتار و رانت و بياطلاعي در اين حوزه بسيار مشهود است.
محمدحسن كرماني، رئيس انجمن صنفي دفاتر خدمات مسافرت هوايي و جهانگردي ايران