تاریخ انتشار: ۱۲ آذر ۱۳۹۳ - ۰۶:۱۴

فاطمه دانشور: معلولیت، ناتوانی، ضعف، نقص و وابستگی در نگاه و فرهنگ جامعه ما کلماتی به‌هم پیوسته و مجموعه‌ای واحد را شکل می‌دهند.


زماني كه ما در جامعه با يك فرد داراي معلوليت برخورد مي‌كنيم، در حالت عادي يا از او رو برمي‌گردانيم يا در بهترين حالت به او نگاهي دلسوزانه و ترحم‌آميز داريم. اما در جوامعي ديگر از اين دنياي پهناور، بشر توانسته است با غلبه بر نگاه و فرهنگ ترحم‌آميز و با ايجاد رويكردي مبتني بر برابري انسان‌ها در عين درك تفاوت‌ها بر اين مجموعه مفاهيم به هم پيوسته غلبه كند.
نتيجه اين شده كه معلوليت همراه شده است با كلماتي چون توانمندي، اميد، استقلال، نوانديشي و ايجاد فرصت برابر جامعه تا خدمات خويش را در اختيار همه شهروندانش قرار داده، از مزايا و منافع حضور فعالانه آنها بهره‌مند شود. امروز يكي از هوشمندترين دانشمندان و انديشمندان دنيا (استيون هاوكينز) از پيشرفته‌ترين معلوليت جسمي رنج مي‌برد، اما اين معلوليت به هيچ عنوان سبب ناتواني او براي نظريه‌پردازي و ايجاد تحول در علم فيزيك نشده است و چه بسيارند مانند او در عرصه‌هاي علمي و دانشگاه‌ها كه به ايجاد تحول و بهبود زندگي بشر مي‌پردازند.

در زمينه ورزش و فعاليت‌هاي جسمي، افراد داراي معلوليت هر روزه موفقيت‌هاي بيشتري كسب مي‌كنند و فاصله ميان خود و ساير افراد جامعه را كمرنگ مي‌كنند (نگاه كنيد به موفقيت‌هاي ورزشكاران داراي معلوليت ايراني در مسابقات پارالمپيك آسيايي در ماه‌هاي گذشته) و حضور و توانمندي خود را در تمامي عرصه‌هاي اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي و حتي مديريت در سطح كلان كشور تثبيت مي‌كنند. (نگاه كنيد به اعضاي كنوني شوراي اسلامي شهر تهران و تأثيري كه در عملكرد اين نهاد داشته‌اند.) اين در حالي است كه در برخي جوامع، حتي كم‌بينايي و كم‌شنوايي نيز تبديل به يك معضل شده است و فرد را از حضور در اجتماع بازمي‌دارد.