تاریخ انتشار: ۱۵ آذر ۱۳۹۳ - ۰۵:۰۹

همشهری آنلاین: «مارکو گریگوریان» با آن چهره‌ی خاصش می‌توانست تا سال‌ها ستاره‌ی سینما بماند، اما برای نقاشی، سینما را کنار گذاشت. چهاردهم آذرماه سال‌روز تولد اوست.

به گزارش ايسنا؛ مارکو گریگوریان معروف به «گریگوری مارک»، نقاش و هنرمند ایرانی است. او در 14 آذرماه سال 1304 در روسیه و در خانواده‌ای ارمنی متولد شد. با این حال، زندگی مارکو با نام ایران گره خورده بود. خانواده‌ی او بعد از به دنیا آمدنش مجبور به ترک روسیه شدند و به تبریز آمدند. مارکو بعدها همراه خانواده‌اش به شهرهای تهران، آبادان و اصفهان رفت و دیپلمش را از مدرسه کانانیان جلفای اصفهان گرفت.

علاقه‌ی ذاتی گریگوریان به هنر نقاشی سبب شد او همزمان با تحصیل در کالج آمریکایی تهران، به مدرسه‌ی کمال‌الملک برود و دوره‌ی نقاشی را بگذراند و برای ادامه‌ی مسیر هنری‌اش به ایتالیا سفر کند. در دوره‌ای که هنرمندان اکسپرسیونیست از هنرشان برای بیان اعتراض استفاده می‌کردند، مارکو با آموخته‌هایش از این سبک به ایران آمد.

گریگوریان از نخستین هنرمندان ایرانی بود که راه را برای آشنایی و آموزش جوانان با هنر مدرن باز کرد. تأسیس گالری «استتیک» در تهران توسط این هنرمند گامی در این مسیر بود. این گالری به محلی برای تجمع جوانان و هنرمندان علاقه‌مند به هنر مدرن تبدیل شد. مارکو را جزو اولین نقاشانی می‌دانند که در ایران به استفاده از «هنر مفهومی» رو آورد. هنرمندان معروفی مانند حسین زنده‌رودی و فرامرز پیلارام از شاگردان گریگوریان بودند.

 

چهره‌ی خاص این هنرمند ارمنی در دوره‌ای مورد توجه کارگردانان و سینماگران ایرانی قرار گرفت. او در زمان فعالیتش در سینما، در فیلم‌های «حرفه‌ای»، «مردی در طوفان»، «شهر بزرگ»، «آخرین گذرگاه»، «طلای سفید»، «کلید»، «گرگ صحرا» و «آرامش قبل از طوفان» به ایفای نقش پرداخت. فعالیتی که شاید اگر ادامه پیدا می‌کرد، می‌توانست از او یک ستاره بسازد، اما گریگوریان بازیگری را برای یک عشق بزرگ‌تر که نقاشی بود رها کرد و به آمریکا رفت.

مارکو درباره‌ی دلیل رفتنش از ایران گفته بود: «رفتن من به آمریکا دلیلی به‌جز دوری از کار حرفه‌ای سینمایی که داشت من را آلوده می‌کرد و نیز ادامه کار اصلی‌ام نقاشی، نداشت.»

بخشی از آثار گریگوریان بخصوص تعدادی از کلاژها و تکه‌چسبانی‌هایش تحت تأثیر نزدیکی او به زندگی کوچه و بازار بود. او از اشیایی مانند دیزی، فنجان، نعلبکی و نان سنگک، آثار کلاژ خود را خلق و سعی کرد تا در آثار ایرانی به‌ گونه‌ای از «پاپ آرت» - هنر عامه‌پسند اروپایی - برسد.

او خلاقیت خود را در کار فرش و قالی هم به کار ‌گرفته و با نقوشی که از نقش‌های اساطیری و کهن ارمنی الهام گرفت، ابتدا در کارگاهش در تهران قالی‌بافی کرد و سپس در سال‌های دهه‌ی 90 و پس از اقامت در ارمنستان، آموزش و بافت قالی را دوباره شروع کرد.

سرپرست گروه گرافیک در اداره کل هنرهای زیبا، نماینده‌ی ایران در دوسالانه‌ی ونیز، تدریس دردانشگاه، برگزاری کنفرانس‌های مختلف در زمینه‌ی هنرهای سنتی و مدرن و مشارکت در هیئت داوران این دوسالانه، در کارنامه‌ی کاری او دیده می‌شود.

یکی از اتفاقاتی که بر زندگی هنری گریگوریان تأثیر عمیقی داشت، مرگ تنها دخترش «سابرینا» براثر حمله‌ی قلبی بود. مارکو پس از این اتفاق در سال 1989 میلادی به کشور خود، ارمنستان رفت و مجموعه‌ی آثارش را با عنوان «مجموعه‌ی مارکو و سابرینا گریگوریان» در موزه‌ی خاورمیانه در ایروان - که خود آن را تأسیس کرده بود - به‌نمایش گذاشت و تمام آن‌ها را به مردم کشورش تقدیم کرد. این مجموعه شامل عکس‌های خانوادگی، کتاب‌های هنری و کارهای شخصی او بود.

او همچنین علاقه‌ی شدیدی به جمع‌آوری و شناساندن نقاشی قهوه‌خانه‌ای نشان داد و حتی برای دو نفر از معروف‌ترین نقاشان قهوه‌خانه‌ای «حسین قوللر آقاسی» و «محمد مدبر» در زمان حیات‌شان نمایشگاه برگزار کرد.

این هنرمند پنجم شهریورماه سال 1386 از دنیا رفت.