براساس گزارش نشنالجئوگرافيك، زندگي هرگز ساده نبودهاست، حتي براي نابغههايي مانند آلبرت انيشتين. اما اين نابغه قرن بيستم اشتراكات ديگري نيز با انسانهاي عادي داشتهاست.
آرشيو رايگاني از دستنوشتههاي شخصي اين فيزيكدان مشهور كه به تازگي منتشر شده ميتواند زوايايي جديد از زندگي خصوصي اين دانشمند را آشكار سازد. پروژه انيشتين ديجيتالي كه در دانشگاه پرينستون اجرا شدهاست، نوشتههاي شخصي آلبرت انيشتين را در دوران جوانياش، با ديدگاهي تاريخي بازنويسي، ترجمه و تفسير كردهاست.
به گفته ديانا كورموس باخوالد رئيس اين پروژه، اين اسناد انيشتين را پيش از دوران شهرتش نمايش ميدهد. به گفته وي اين دستنوشتهها با دقت فراوان انتخاب شده و طي دورهاي 25 ساله تفسير شدهاند. اين آرشيو ديجيتال حاوي نامهها، عكسها و ديگر برگههايي است كه از سال 1879 تا 1923 از زندگي وي جمعآوري شدهاند. بررسي اين دستنوشتهها و كاغذها نشان ميدهند بزرگترين نابغه قرن بيستم از زواياي خاصي به بقيه انسانها شبيه بودهاست:
گذشتن از شغل رويايي
انيشتين در سال 1902 و پس از اينكه اميدش براي تبديل شدن به يك استاد دانشگاه،نااميد شد، با كمك يك دوست به عنوان ناظر دفتر ثبت اختراع سوئيس استخدام شد. به گفته مت استنلي تاريخدان دانشگاه نيويورك، اين ناكامي تقصير خود انيشتين بود زيرا او دانشجوي خوبي نبود. استادانش او را دوست نداشتند و انيشتين نيز از كلاسها فراري بود زيرا ميدانست بههرحال در امتحانات قبول خواهدشد،از اين رو هرگز نميتوانست از استادانش توصيهنامه دريافت كند.
جواني پر شر و شور
كنراد هابيخت بنيانگذار آكادمي المپيا، كلوپي در برلين كه مركز تجمع جواناني بود كه درمورد فلسفه و علم با يكديگر بحث ميكردند ميگويد انيشتين جوان به اندازهاي كه امروز همه تصور ميكنند، عاقل نبود، او نيز به همراه دوستانش در اين كلوپ دور هم جمع ميشدند و بحثهاي پرسروصدايي را درباره موضوعات زمان و فضا به راه ميانداختند. انيشتين بعدها گفت آن دوران بر موفقيتهاي او بسيار اثرگذار بودهاست.
مشكلات رومانتيك و طلاق پردردسر
در سال 1903 انيشتين با ماريك، يك فيزيكدان جوان ازدواج كرد. درگيريهاي اين زوج از سال 1912 آغاز شد و در نهايت در سال 1919 به طلاق ختم شد. طلاقي كه انيشتين در آن متعهد شد بخش بزرگي از عايدات جايزه هنوز دريافت نشده نوبلش را براي تامين هزينههاي فرزندشان، به همسر سابقش پرداخت كند. انيشتين علاقه چنداني به اجراي اين تعهد نداشت و رويكرد وي در جواني نسبت به جنس مخالف سركشانه و خشن بود، رفتاري كه تمامي روابط عاطفياش را دچار مشكل كرد. در كمال تعجب، انيشتين در همان سالي كه از همسر اولش جدا شد، يعني در سال 1919 با دخترعمويش السا ازدواج كرد.
فرزندان بازيگوش
انيشتين در نامهاي در سال 1922 خطاب به دو پسرش هانس آلبرت و ادوارد، آنها را بازيگوش توصيف كرد. وي در اين نامه از پسرانش خواستهبود تا زماني كه او در راه سفر به اسپانيا است، برايش نامه بنويسند.
وي عاشق فرزندانش بود و در سرتاسر زندگي طي سفرهايش براي آنها نامه مينوشت و از آنها درباره وضعيت مدرسه و مشقهايشان سوال ميكرد. زندگي ادوارد در سن 20 سالگي دچار تحولي ناخوشايند شد زيرا او در اين سن به بيماري شيزوفرني مبتلا شد.
سفرهاي جادهاي
انيشتين از حضور در مراسم اعطاي جوايز نوبل سرباز زد تا بتواند به شرق دور سفر كند. برخلاف بسياري از ما، سفرهاي انيشتين براي فرار از هياهوي زندگي نبود. وي در يادداشتهايش به اين موضوع اشاره كرده كه ترور وزير امور خارجه آلمان، والتر راتناو توسط تندروهاي راستي به او كمك كرده تا تصميم بگيرد آلمان را براي مدتي ترك كند. رويدادهاي ناگوار مشابه باعث شدند او به تدريج به آمريكا مهاجرت كند تا به دام نسلكشي هيتلر گرفتار نشود.